💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چشمان مرا به راه مگذار
در سینه، چراغِ آه مگذار‌

این برکه‌ی از نفس تهی را
هم تشنه‌ی روی ماه مگذار

بوسیدن او اگر حرام است
ما را تهی از گناه مگذار!

جانکاه‌تر از غمت ندیدم
آتش به کنار کاه مگذار

گفتی که بمیرم، او می‌آید
ای عشق! سرم کلاه مگذار...

#احمد_پروین

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گر چه از اهل جهان روى نهان ساخته اى
روشن از پرتو خود روى جهان ساخته اى

دیدن طلعت تو روى جهان بین خواهد 
که جهانى به سوى خود نگران ساخته‌اى

آنچه پیداست به چشم تو نهانست ز ما
و آنچه پنهان بود از ما تو عیان ساخته‌اى


#صادق_سرمد
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش که من بدانمی کیستمی
در دایرهٔ حیات با چیستمی

گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش
بر خود به هزار دیده بگریستمی

#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 آهنگ جدید فرزاد فرخ - عشق معصومانه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نیستیم از دوری‌ات با داغ حرمان، نیستیم
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

گرچه از دل می‌رود عشق به‌جان‌آمیخته
با وجود این وداع صعب، گریان نیستیم

گو جراحت کهنه شو، ما از علاج آسوده‌ایم
درد گو ما را بکش، در فکر درمان نیستیم

آن‌چه ما را خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین ما را که ما آن نیستیم

ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم

یوسف دیگر به‌دست آریم وحشی، قحط نیست
ما مگر در مصر، یعنی شهر کاشان نیستیم؟


#وحشی_بافقی

آن‌چه ما را خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت...😊

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


چون پرتو خویش، مهرِ تابان
برگیرد از این سرای غمناک،

جز ظلمت و تیرگی چه مانَد
در خانه‌ی باد و توده‌ی خاک؟

ای ذات تو خارج از تصوّر
ای معرفت تو فوق ادراک

ای ماه و خورت دو بنده بر در
وی درگه تو فراز افلاک

من از تواَم و تو گر نبودی
«آزاد» نبود و نیست، لَولاک...


#آزاد_همدانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دایره مشڪی چشم هايت
اقیانوسی ست زلال و پاک
به بیڪرانگیِ زیبایِ هفت آسمان
و نگاه من ...
شناگریست رها شده
در دریایِ چشمانت
ڪه رهایِ رها!! بال می‌گشایم

در سمفونیِ آغوشت ...
در هلالِ فیروزه ای نگاهت حل
و در اقیانوس نگاهت شنا می‌ڪُنم
تا ذره ذره عشقت را
بر زبانت جاری سازی!!
ساحل شبانه ...
از سینه دریایی وجودت را
بر عاشقانهٔ زندگی ام جاری سازی
تا در ثنای چشمانم !
بسُرایی مثنویِ عاشقانه ات را
و در سپيدیِ چشمانم
قلم زنی با مژگان بلندم
نگاه لبریز از احساس عاشقانه ام را
و دوستت دارمی بی تڪرار بگویی
برای بی قراری هایِ قلبم ...



#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#شب_بخیر

شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،

بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،

منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا  از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،

من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،

در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،

زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من

کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،

خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ،  ای بهتر از خوبان من ،

فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام من به تو ای اتفاق ناهنگام
همیشه سبز بمانی-همین-بهاراندام

تو آن قصیده ی معروف رودکی هستی
که قامتت زده پهلو به صنعت ایهام

تویی تغزّل شاعر در اوج کشف و شهود
همیشه سر زده از راه می رسی الهام


#علیرضا_بدیع
#صـبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#سعدی

گر گزندت رسد ز خلق مرنج

که نه راحت رسد ز خلق نه رنج

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

چشم مستِ دلبرم ، رخسار جانان ارزوست
از لب شیرینِ آن ، قند فراوان ارزوست ،

دوش در خوابم بیامد آن صنم با جام عشق ،
خواب دوشین وُ صنم ، صهبای آن جان آرزوست ،

#راحم_تبریزی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#باورت هست دگر
دلِ ما #تنگ کسی #نیست که نیست!
مانده‌ایم بی‌کس و تنها
به بیابانِ جنون،
#عشق را
با طمعِ منطق خود تاخت زدیم!
در گلویِ من و تو،
غمِ یک کوه تلنبار شده!
چه بگویم که سخن
بر لب ما یخ زده است!
وقت تنگ است
بیا تا برویم،
برویم
فاصله را زود قدم باید زد!
من دلم می‌خواهد
از صدای #نفس_فاصله
فهمید تو را،
پشتِ بی‌خواب‌ترین #خاطره
پاشید تو را،
من چقدرمنتظرم
تا نگارم به نگاهت #غزلی
زود بیا.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جهانیان به مهمّات خویشتن مشغول
مرا به روی تو شغلی‌ست از جهان شاغل

که من به حُسن تو ماهی ندیده‌ام طالع
که من به قدّ تو سروی ندیده‌ام مایل

-به دوستی- که ندارم ز کَیدِ دشمن باک
وگر به تیغ بُود در میان ما فاصل

مرا و خار مُغیلان به حال خود بُگذار
که دل نمی‌رود -ای ساربان- از این منزل

شتر به جهد و جفا برنمی‌تواند خاست
که بارِ عشق تحمّل نمی‌کند مَحمِل

به خون «سعدی» اگر تشنه‌ای، حلالت باد
که در شریعت ما، حکم نیست بر قاتل...

#سعدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شدم مجنون و چشمانت برایم درد سر دارد
نگاهِ عاشقت در بند بندِ من اثر دارد

چنان جنگِ جهانی ساختی در قلب و احساسم
که از حالم فقط یک  عاشقِ زخمی خبر دارد

پزشکم نسخه ای پیچده از انواع داروها
نمی داند بدون تو تنفس هم ضرر دارد

کجا رفتی؟ کجای این جهان هستی؟ نگاهم کن
نباشی شاعرِ این شعر ها چشمانِ تر دارد

گلِ زیبایِ محجوبم به طنازی نداری حرف
نرو بی رو سری بیرون که بدجوری خطر دارد

بیا محض خدا پیشم نده آزار قلبم را
که این دلواپسی ها از سرِ من دست بردارد

#فیروز_احمد_سعیدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای بوسه‌ی تو باطل سحر حیای من
وی دکمه دکمه منتظر دست‌های من

شرمنده‌ام اگر نفست تنگ می‌شود
از بوسه‌های پشت هم بی‌هوای من

جان می‌رسید بر لبت از دیدن خودت
بودی اگر هر آینه امروز جای من

دودش ز چشم‌های سیاهت بلند شد
آهی که سرمه ریخت به زنگ صدای من

نفرین به من اگر که ملایک شنیده‌اند
جز آرزوی داشتنت در دعای من

رازی بزرگ بودی و پنهان ز چشم خلق
غافل که بر ملا شدی از رد پای من

هستی نخی است در نظرم، بسته بر دو میخ
یک سو وفای توست دگر سو وفای من...

#حسین_جنتی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀