💖کافه شعر💖
2.36K subscribers
4.29K photos
2.85K videos
11 files
960 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
پوچ است غیر تو ، همه ی انتخاب ها
تلخ است در قیاس لبانت قطاب ها

نوش دلم لب تو ، حلال و حرام چیست؟
از واجبات دین من است این ثواب ها

افتادنم به پای تو از روی عجز نیست
اثبات جاذبه ست سقوط شهاب ها

رقصان عبور میکنی از دام ها غزال
لرزیده است قلب تمام خشاب ها

هر شب تو را خیال به من وعده میدهد
تعبیر شو ، فرار کن از چنگ خواب ها

#افسانه_افشردی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ



ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ، ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ


#ژولیده_نیشابوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جان گولوم 💃

   ‎‌

   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ◁❚❚▷ ◉────‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌










🍀🍀🍀🍀




❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می خواهم #تـღـو_را
با نفسهای به شماره افتاده ام
بر جان #شعرهایم
بیاویزم!
اقیانوس شرجی واژه هایم
در جنون دوست داشتنت
تب کرده است!
برایت
#غزلی_دم کرده ام
از ترنج دست هایم
و ترانه ای می سرایم
از گندمِ سبزِ چشم هایم!
بیا
در افق نگاهم بنشین،
بر تن ثانیه های سرگردانم
عطر احساست را بپاش
تا به وقت طلوع مهر
در امتداد بوسه هایم
شرح #دوست_داشتنت را
بنویسم

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عصر شد درحالیکه
در اندیشه‌های من شناوری
دستانت را
که دور فنجان قهوه‌ات
حلقه کرده‌ایی
میان دستانم تجسم میکنم
و همانطور که
به دوستداشتنت می اندیشم
در سیاهی ِ چشمانت مات میشوم
آنقدر که گویی
سالهاست رفته ام
و این
تندیس من است
نشسته روی نیمکت
پشت میز در کافهء انتظار ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نيايش من
بوسيدنِ آدمی‌ست
هنوز هم رسولِ سادگان منم
رفيق شما
که اهل هوای علاقه‌ايد!

من اهلِ ديارِ دردمندان بوده‌ام
اين راز من است
که روياها را به خانه‌های شما باز می‌آورم
خانه‌های شما روشن خواهد شد
ما پنجره‌ها را گشوديم
پرده‌ها را در باد ...!

از این به بعد
از همین نزدیکی‌های خودمان به بعد
خواب‌های خوش آدمی
به تعبیر تازه می‌رسند

مطمئن باش
یقین کن
باید باورت شود

#سیدعلی_صالحی♥️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من پر از آشوبم اما ، حال طوفانی بس است
مثل یعقوبم ولی این نابسامانی بس است

داغ آمد روی داغ من ، بهشت ارزانی ات
ای خدا از بهر سیبی این پریشانی بس است

دست آدم داده بودی ملک فردوس برین
بارها گفتی که حوا ، خوی شیطانی بس است

این همه دلشوره از یک سیب کال آغاز شد
این همه جنگ و جدل ها و رجز خوانی بس است

گم شده آرامش ما ، ای هوسرانان پست
با شمایم ای نظربازان ، هوسرانی بس است

این جهان و آن بهشت ناب ارزانی تان
بس کنید این قصه ها را ، گربه رقصانی بس است

ای خدا ! ترس از تو را ، هرگز نمی دانند که چیست ؟
ای شبیه پارسایان ، نامسلمانی بس است

آمده بودم بخوانم درس عشق و عاشقی
این همه دوز و کلک در وقت جبرانی بس است

#امیرآزاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ﮐﺎﺵ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﯼ
ﺗﺎ ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ
ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻓﺮﺳﺎﯾﻨﺪﻩ ﺍﯾﺴﺖ!
ﮐﺎﺵ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻡ
ﺗﺎ ﻃﻌﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﻣﯽﭼﺸﯿﺪﻡ ...

#ﺍﺯﺩﻣﯿﺮ_ﺁصف

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
 ‌ ‍ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌ ‌ ‍ ‌‌‌‌

"شـب‌ها "....
می‌بافم خیالت را
به لبخندهاےِ رنڪَ‌ پریده‌اےِ ڪه
می‌ڪَویند :
            "دوست داشتن "
       پیراهنی‌ست از جنس امید..✓

افسـوس...!
خواب‌هایم را به رویایی می‌دوزم
    ڪہ نمیدانند...!!
     خورشــید همه چیز را
        نقـشِ بر آب می‌ڪند ..!


#مولاوردے_سهیلا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یـارب درونـی عطا کن به از برون
کــایـــد بــرون مرا رنــــگی از درون

باطــن به صـــدق بیــارایم و صفـا
کــــردار خود بــکنم عــاری از فسون

در گــردباد غبــارین نفــس و دل
در عشـــق خود بچشـان باده ی جنون


#جبار_محمدی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

تکلیف تمام روزها و شبهای
عاشقی من اینست
که از تو بنویسم
و عشق تو را مشق زندگی ام کنم
از تو بگویم
و اعتراف کنم به دوست داشتنت
و در میان تمام واژه هایم تو را به آغوش بکشم
ببویم عطر تنت را
و ببوسم آن دلبری
خنده هایت را که بر لبانت می نشیند
می نویسم از چشمانت
و شبیخونی که هر شب بر دلم می زند
و آن نگاه مهربانت که بهترین
بهانه ی عاشقی ست...
می نویسم که
در لحظه لحظه ی روزهایم جاری هستی
و من برای آمدنت
ساعتی از انتظار
بر روی دستانم بسته ام
که تیک تاک آن
کوک کند نبض احساسم را به عشقی ابدی....


#باران_مقدم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می شود یک روز
صبحِ بهاری
در آغوش تو متولد شد و
به همه غم ها گفت خداحافظ!
می شود یک روز از باغ لبانت
میوه اندوه را چید
و سیبی که نیمه دیگرش در سینه توست را نوازش کرد!
می شود نیمه شبی
ازچهار خانه پیراهنت
نبردبانی ساخت و به
معراج رسید
می شود
می شود اگر...

#_فرشته_گیلک

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدایی از جنس آرامش


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.....عشق ویرانگر او در دلم اردو زده است
هر چه من قلب هدف را نزدم، او زده است

بیستون بود دلم… عشق چه آورده سرش
که به ارگ بم ویران شده پهلو زده است

مو پریشان به شکار آمد و بعد از آن روز
من پریشانم و او گیره به گیسو زده است

دامنش دامنه‌های سبلان است چقدر
طعم شیرین لبش طعنه به کندو زده است

مثل مغرورترین کافر دنیا که دلش
از کفش رفته و حتی به خدا رو زده است

ناخدایی شده‌ام خسته که بعد از طوفان
تا دم مرگ دعا خوانده و پارو زده است

تا دم از مرگ زدم گفت : «دعا کن برسی !»
لعنتی باز به من حرف دو پهلو زده است

عبدالمهدی_نوری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد و زخم ار زلف تو در چنگ آید
از حال بهشتیان مرا ننگ آید

گوئیکه به صحرای بهشتم ببرند
صحرای بهشت بر دلم تنگ آید

#رباعی_مولانا

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


جوهر قلم زجه می زند
بی اختیار اشکش را
بر روان کاغذ می ریزد
لب هایش مهر سکوت می طلبد
دستانش کلمه ها را به نیاز می شکند
قلبش لطیف است
و افکارش درهم
تنش اسیر قفس
قلم می بارد
و به عشق اشتباه نفس می کشد
گلایه می کند و غرورش را
به پر پرنده می بندد
دوباره پا به پای غم
کلافه از سکوت
در سینه پرسه زنان
جوهر قلم زجه می زند...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بہ رواقِ چشم تو گوشہ نشین آن دیرِ مغانم
ڪہ بہ خورشید آن دیر من چہ پریشانم

بہ طاقِ ابروے آن دلفریب من چہ مجنونم
ڪہ دمادم من زخمے آن تیرِ مژگانم

شعلہ مے ڪشد چشمانِ برزخ تو
نمے دانے ڪہ بہ نگاهِ تو من چہ هراسانم

تو ڪجاے منے؟ اے زِ من بہ من نزدیڪتر
ڪہ بہ سوداے عشقِ تو من رو بہ پایانم

#سیامڪ_جعفرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عشق تو
به من آموخت
که تو را دوست بدارم
در همه اشیا
در درختی عریان
در برگ‌‌های خشکیده
در هوای بارانی در طوفان
در قهوه خانه‌ای کوچک
که هر غروب قهوه تلخمان را
در آن می‌نوشیدیم

عشق تو مرا آموخت
که به مسافرخانه‌های گمنام بروم
کلیساهای گمنام
و قهوه‌خانه‌های گمنام


#نزار_قبانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀