قصد دارم
لابلای افکارم #نگاهت را بنویسم!
#شب در سوزِ سکوت
بر تنِ خیالم می وزد
شانه های دلتنگی
زیر خمیازه های شب
می لرزد
نگاه غزل بارت
پیونددلهای مهربان را
به دست نقاش زمان سپرده
تا در #صبح_فردا
بر بومِ آغوشش
نقاشی کند
عکس رُخ مهربانی را!
#چشمهایت
لحن نگاه یک خیال عاشقانه است
چه زیبا در برهوت تنهایی
به زیبانرین شکل مرا به سجده
وامیدارد!
شبم را
از چشم هایت نگیر
#بگذار_در_عطش_نگاهت_جاری_شوم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لابلای افکارم #نگاهت را بنویسم!
#شب در سوزِ سکوت
بر تنِ خیالم می وزد
شانه های دلتنگی
زیر خمیازه های شب
می لرزد
نگاه غزل بارت
پیونددلهای مهربان را
به دست نقاش زمان سپرده
تا در #صبح_فردا
بر بومِ آغوشش
نقاشی کند
عکس رُخ مهربانی را!
#چشمهایت
لحن نگاه یک خیال عاشقانه است
چه زیبا در برهوت تنهایی
به زیبانرین شکل مرا به سجده
وامیدارد!
شبم را
از چشم هایت نگیر
#بگذار_در_عطش_نگاهت_جاری_شوم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
الا وقت صبوحست، نه گرمست و نه سردست
نه ابرست و نه خورشید، نه بادست و نه گردست
بیار ای بت کشمیر، شراب کهن پیر
بده پر و تهی گیر که مان ننگ و نبردست
#منوچهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه ابرست و نه خورشید، نه بادست و نه گردست
بیار ای بت کشمیر، شراب کهن پیر
بده پر و تهی گیر که مان ننگ و نبردست
#منوچهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح است زِ خرمی جهان میخندد
هر قطره به بحر بیکران میخندد
بو در
گل وُ
نشئه در می وُ
مِی در جام
از شوق، زمیـن و آسمان میخندد
#خلیل_الله_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر قطره به بحر بیکران میخندد
بو در
گل وُ
نشئه در می وُ
مِی در جام
از شوق، زمیـن و آسمان میخندد
#خلیل_الله_خلیلی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر چه شمعی و از سوختن نپرهیزی
نبینم ات که غریبانه اشک می ریزی!
هنوز غصه ی خود را به خنده پنهان کن!
بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی
خزان کجا، تو کجا تک درخت من! باید
که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت می ماند
تو «پیش فصلِ» بهاری، نه این که پاییزی
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
خدا دلش نمی آمد که از تو جان گیرد
وگرنه از دگران کم نداشتی چیزی
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نبینم ات که غریبانه اشک می ریزی!
هنوز غصه ی خود را به خنده پنهان کن!
بخند! گرچه تو با خنده هم غم انگیزی
خزان کجا، تو کجا تک درخت من! باید
که برگ ریخته بر شاخه ها بیاویزی
درخت، فصل خزان هم درخت می ماند
تو «پیش فصلِ» بهاری، نه این که پاییزی
تو را خدا به زمین هدیه داده، چون باران
که آسمان و زمین را به هم بیامیزی
خدا دلش نمی آمد که از تو جان گیرد
وگرنه از دگران کم نداشتی چیزی
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به دو صد چشم نشد زلف ازو کامروا
از رخش دیده حیران چه تواند دریافت؟
از لطافت نتوان رفتن جان را دیدن
دیده زان سرو خرامان چه تواند دریافت؟
قسمت زخم ازان کان ملاحت چه بود؟
از نمکزار، نمکدان چه تواند دریافت؟
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از رخش دیده حیران چه تواند دریافت؟
از لطافت نتوان رفتن جان را دیدن
دیده زان سرو خرامان چه تواند دریافت؟
قسمت زخم ازان کان ملاحت چه بود؟
از نمکزار، نمکدان چه تواند دریافت؟
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو آن مخلوق زیبایی که دل برد از خداوندش
ببین چشمان گریانم و باران هـای یک بـنـدش
چه میدانی تو ازحالم تو ای مـست جفا پـیشه
که چشمانت پریشان کرده تهران و دمـاوندش
بدونِ چشم شهلایت جهان را اعـتباری نیست
شـبـیه دامـن البـرز که از کــف داده دربنــدش
خـدا داند چـه می سـازد نگاهت با دل شــاعر
که هـر دم واژه میروید از آن روح هنـرمنـدش
اگر روزی رها سازی گــره زآن طره ی مشـکین
به چشم جان نمی بینم شبیه اش یا همانندش
مـرا مـاتـم زده کــرده نگـاه سـرد و بی روحت
شبـیه مادر پیـری که از دسـت داده فـرزنـدش
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ببین چشمان گریانم و باران هـای یک بـنـدش
چه میدانی تو ازحالم تو ای مـست جفا پـیشه
که چشمانت پریشان کرده تهران و دمـاوندش
بدونِ چشم شهلایت جهان را اعـتباری نیست
شـبـیه دامـن البـرز که از کــف داده دربنــدش
خـدا داند چـه می سـازد نگاهت با دل شــاعر
که هـر دم واژه میروید از آن روح هنـرمنـدش
اگر روزی رها سازی گــره زآن طره ی مشـکین
به چشم جان نمی بینم شبیه اش یا همانندش
مـرا مـاتـم زده کــرده نگـاه سـرد و بی روحت
شبـیه مادر پیـری که از دسـت داده فـرزنـدش
#علی_فعله_گری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این آهنگ عاشقانه تقدیم حضور پر گرمتون❤🌹
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلخستهام از ناوک دلدوز فراق
جان سوخته از آتش دلسوز فراق
دردا و دریغا که بود عمر مرا
شبها شب هجر و روزها روز فراق
#هاتف_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جان سوخته از آتش دلسوز فراق
دردا و دریغا که بود عمر مرا
شبها شب هجر و روزها روز فراق
#هاتف_اصفهانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صلاح از ما مجو زاهد ڪه ما رندیم و قلاشیم
گهی دُردیڪش میخانه گه سرخیل اوباشیم
سر ما چون صراحی ڪی فرود آید به هر جامی
سبوها پُر ڪن ای ساقی! ڪه ما رندان از این باشیم
زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را
در این درگه ندانم گاه سقا گاه فراشیم
همه در جستوجوی صورت و ما در پی معنی
همه در گفتوگوی نقش و ما حیران نقاشیم
#عمادالدین_نسیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گهی دُردیڪش میخانه گه سرخیل اوباشیم
سر ما چون صراحی ڪی فرود آید به هر جامی
سبوها پُر ڪن ای ساقی! ڪه ما رندان از این باشیم
زدم از دیده آب و از مژه جاروب راهش را
در این درگه ندانم گاه سقا گاه فراشیم
همه در جستوجوی صورت و ما در پی معنی
همه در گفتوگوی نقش و ما حیران نقاشیم
#عمادالدین_نسیمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
شنبه ها...
درِ کافه ی خیالم را
باز می کنم...طبق معمول،
فقط توووووو!!
مشتریِ منی...
باهمان سفارشِ همیشگی:
قهوه ی تلخِ چشمانم را،
و با حبه قندی از لبانم؛
شیرین می کنی و
با لذت سر می کشی!!!
می بینی؟!!!شنبه،،
آغازِ بوسه های من و توست...
#آزی_فرهادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شنبه ها...
درِ کافه ی خیالم را
باز می کنم...طبق معمول،
فقط توووووو!!
مشتریِ منی...
باهمان سفارشِ همیشگی:
قهوه ی تلخِ چشمانم را،
و با حبه قندی از لبانم؛
شیرین می کنی و
با لذت سر می کشی!!!
می بینی؟!!!شنبه،،
آغازِ بوسه های من و توست...
#آزی_فرهادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🍃💕تــقدیــم کنین به
دوست ❤️داشتنی تریـن فـرد زنـدگیـتون💕🍃
◁❚❚▷ ◉──── ❤
😍😍😍😍😍😍😍😍
❤❤❤❤❤
😘😘😘😘😘😘😘😘
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوست ❤️داشتنی تریـن فـرد زنـدگیـتون💕🍃
◁❚❚▷ ◉──── ❤
😍😍😍😍😍😍😍😍
❤❤❤❤❤
😘😘😘😘😘😘😘😘
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصر ها
غریب تر از وقتهای دیگرند
از صبح دور است اما شب نیست
به شب نزدیک است
اما شب نیست
نزدیک ظهر است
اما نه گرم است نه سرد
عصر ها گمشده هایی در دل زمانند.
عصرها
را کسی دوست ندارد
ایینه را نگاه میکنم؛
چقدر شبیه عصر ها هستم!
#علی_اشراق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غریب تر از وقتهای دیگرند
از صبح دور است اما شب نیست
به شب نزدیک است
اما شب نیست
نزدیک ظهر است
اما نه گرم است نه سرد
عصر ها گمشده هایی در دل زمانند.
عصرها
را کسی دوست ندارد
ایینه را نگاه میکنم؛
چقدر شبیه عصر ها هستم!
#علی_اشراق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنک بیرون از جهان بد در جهان آوردمش
و آنک میکرد او کرانه در میان آوردمش
آنک عشوه کار او بد عشوهای بنمودمش
و آنک از من سر کشیدی کشکشان آوردمش
آنک هر صبحی تقاضا میکند جان را ز من
از تقاضا بر تقاضا من به جان آوردمش
جان سرگردان که گم شد در بیابان فراق
از بیابانها سوی دارالامان آوردمش
گفت جان من مینیایم تا بننمایی نشان
کو نشان کو مهر سلطان من نشان آوردمش
مهربانی کردن این باشد که بستم دست دزد
دست بسته پیش میر مهربان آوردمش
چونک یک گوشه ردای مصطفی آمد به دست
آنک بد در قعر دوزخ در جنان آوردمش
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و آنک میکرد او کرانه در میان آوردمش
آنک عشوه کار او بد عشوهای بنمودمش
و آنک از من سر کشیدی کشکشان آوردمش
آنک هر صبحی تقاضا میکند جان را ز من
از تقاضا بر تقاضا من به جان آوردمش
جان سرگردان که گم شد در بیابان فراق
از بیابانها سوی دارالامان آوردمش
گفت جان من مینیایم تا بننمایی نشان
کو نشان کو مهر سلطان من نشان آوردمش
مهربانی کردن این باشد که بستم دست دزد
دست بسته پیش میر مهربان آوردمش
چونک یک گوشه ردای مصطفی آمد به دست
آنک بد در قعر دوزخ در جنان آوردمش
#مولانا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
فردا که محققان هر فن طلبند
حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند
از آنچه درودهای، جوی نستانند
وز آنچه نکشتهای، به خرمن طلبند
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حسن عمل از شیخ و برهمن طلبند
از آنچه درودهای، جوی نستانند
وز آنچه نکشتهای، به خرمن طلبند
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمی شود وقتی که نیستی
دوستت نداشت
یا که بعد #تـو
عشق رفته باشد
دلتنگی هم کوچ کرده باشد
من میز را دو نفره میچینم
چای را هم دو فنجان می ریزم
تو کنار منی ،
روبروی همین میز
فقط این روزها جایت خالی است
#محمد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوستت نداشت
یا که بعد #تـو
عشق رفته باشد
دلتنگی هم کوچ کرده باشد
من میز را دو نفره میچینم
چای را هم دو فنجان می ریزم
تو کنار منی ،
روبروی همین میز
فقط این روزها جایت خالی است
#محمد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای آنکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟
بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟
در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریـزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟
محبوس شدم گوشه ی ویـرانه ی عشقت
آوار غمت بـر ســـرم افتـــاد ، کجایی ؟
آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نـدارم
در راه تــو دادم همه بـر باد ، کجایی ؟
اینجا چه کنم ؟ ازکه بگیرم خبرت را ؟
از دست تــو و ناز تو فریاد ، کجایی ؟
دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی؟
#پریناز_جهانگیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟
در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریـزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟
محبوس شدم گوشه ی ویـرانه ی عشقت
آوار غمت بـر ســـرم افتـــاد ، کجایی ؟
آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نـدارم
در راه تــو دادم همه بـر باد ، کجایی ؟
اینجا چه کنم ؟ ازکه بگیرم خبرت را ؟
از دست تــو و ناز تو فریاد ، کجایی ؟
دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی؟
#پریناز_جهانگیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز
مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز
مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز
#سعدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوشم جنون دوباره به تن تازیانه زد
باز این درخت ریشه دواند و جوانه زد
دیدم درون آینه شوریدهمنظری
باز از درونم آتش حسرت زبانه زد
نازم به چشم یار که تیرِ نگاه را
بیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد
جز در هوای عشق، دگر پر نمیزنم
هرچند عشقم اینهمه آتش به لانه زد
باد این درخت گو نتکاند، که مرغِ دل
آنجا به آرزوی گلی آشیانه کرد
ای مَه! مباش بیخبر از کَیدِ مشتری
ارزان خرد متاع، حریفی که چانه زد
دوش، انعکاس نالهی «امّید» از این غزل
آتش به چنگِ زهرهی شیرینترانه زد...
#مهدی_اخوان_ثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز این درخت ریشه دواند و جوانه زد
دیدم درون آینه شوریدهمنظری
باز از درونم آتش حسرت زبانه زد
نازم به چشم یار که تیرِ نگاه را
بیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد
جز در هوای عشق، دگر پر نمیزنم
هرچند عشقم اینهمه آتش به لانه زد
باد این درخت گو نتکاند، که مرغِ دل
آنجا به آرزوی گلی آشیانه کرد
ای مَه! مباش بیخبر از کَیدِ مشتری
ارزان خرد متاع، حریفی که چانه زد
دوش، انعکاس نالهی «امّید» از این غزل
آتش به چنگِ زهرهی شیرینترانه زد...
#مهدی_اخوان_ثالث
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیّت میکنم باشید از من باخبر امشب
مباشید ای رفیقان امشبِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن دردسر امشب
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که میبینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب؟
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمیبینم چو شبهای دگر امشب
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمینتن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب
#وحشی_بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وصیّت میکنم باشید از من باخبر امشب
مباشید ای رفیقان امشبِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن دردسر امشب
مگر در من نشان مرگ ظاهر شد که میبینم
رفیقان را نهانی آستین بر چشم تر امشب؟
مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمیبینم چو شبهای دگر امشب
شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمینتن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب
#وحشی_بافقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب شده
بیا آغوشت را بگشا
نبض زندگی ام
در خواهش یک شب بخیر تو
می زند
دریغ مکن....
#لیلا_صابری_منش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا آغوشت را بگشا
نبض زندگی ام
در خواهش یک شب بخیر تو
می زند
دریغ مکن....
#لیلا_صابری_منش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀