اسم شما را صدا کردم،
باران چنان گرفت
که اسم شما در کوچههای شهر شایع شد.
تو شبیه سیبی و بِه...
من که هستم؟
گاهی پر از تمام چهرههای توام ...
#محمد_صالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باران چنان گرفت
که اسم شما در کوچههای شهر شایع شد.
تو شبیه سیبی و بِه...
من که هستم؟
گاهی پر از تمام چهرههای توام ...
#محمد_صالح_علا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چله به چله عشق را،از غم به شادی می بریم
حق خود از لبخند را ،با اشک با خون میخریم
هرجا سکوت کوچه ها، از ترس سنگینتر شود
یک آه هم گُل می کند ،تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش، حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم، باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و، با یک تلنگر می رود
دستان ما در بند هم، دور از تصور می رود
#افشین_یدالهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حق خود از لبخند را ،با اشک با خون میخریم
هرجا سکوت کوچه ها، از ترس سنگینتر شود
یک آه هم گُل می کند ،تا شهر رنگین تر شود
پروانه پشت پیله اش، حس کرد راهی هست و رفت
شاید به راه بسته هم، باید امیدی بست و رفت
شب از درون می پوسد و، با یک تلنگر می رود
دستان ما در بند هم، دور از تصور می رود
#افشین_یدالهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به چه مینگری در من مبهوت؟
به چه مینگری؟
لبخند یخ زده مردی که تمام طول شب را
برای یافتن شعله ای گرم
در بوران بی امان دویده که دیدن ندارد!
به چه مینگری درمن مبهوت ؟
ای خورشید دیر دمیده عمرم
#محرم_درویشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به چه مینگری؟
لبخند یخ زده مردی که تمام طول شب را
برای یافتن شعله ای گرم
در بوران بی امان دویده که دیدن ندارد!
به چه مینگری درمن مبهوت ؟
ای خورشید دیر دمیده عمرم
#محرم_درویشی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مرگ سبکروان طلب، آرمیدن است
چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است
بر سینه گشاده ما دست رد خلق
بر روی بحر، پنجه خونین کشیدن است
تسلیم شو که زخم نمایان عشق را
گر هست بخیه ای، لب خود را گزیدن است
روزی طمع ز کلک تهی مغز داشتن
انگشت خود به وقت ضرورت مکیدن است
از قاصدان شنیدن پیغام دوستان
گل را به دست دیگری از باغ چیدن است
نومیدیی که مژده امید می دهد
از روی ناز نامه عاشق دریدن است
امید چرب نرمی ازین خشک طینتان
روغن ز ریگ و آب ز آهن کشیدن است
نتوان به کنه قطره رسیدن میان بحر
تنها شدن ز خلق، به خود وارسیدن است
چون شیر مادرست مهیا اگر چه رزق
این جهد و کوشش تو به جای مکیدن است
صائب ز اهل عقل شنیدن حدیث عشق
اوصاف یوسف از لب اخوان شنیدن است
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون نبض، زندگانی ما در تپیدن است
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است
بر سینه گشاده ما دست رد خلق
بر روی بحر، پنجه خونین کشیدن است
تسلیم شو که زخم نمایان عشق را
گر هست بخیه ای، لب خود را گزیدن است
روزی طمع ز کلک تهی مغز داشتن
انگشت خود به وقت ضرورت مکیدن است
از قاصدان شنیدن پیغام دوستان
گل را به دست دیگری از باغ چیدن است
نومیدیی که مژده امید می دهد
از روی ناز نامه عاشق دریدن است
امید چرب نرمی ازین خشک طینتان
روغن ز ریگ و آب ز آهن کشیدن است
نتوان به کنه قطره رسیدن میان بحر
تنها شدن ز خلق، به خود وارسیدن است
چون شیر مادرست مهیا اگر چه رزق
این جهد و کوشش تو به جای مکیدن است
صائب ز اهل عقل شنیدن حدیث عشق
اوصاف یوسف از لب اخوان شنیدن است
#صائب_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دنیا که از او دل اسیران ریش است
پامال غمش، توانگر و درویش است
نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ
نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پامال غمش، توانگر و درویش است
نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ
نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است
#شیخ_بهایی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باید بگویم؛ عشق ورزیدن خردمندانه و تنفر ورزیدن ابلهانه است.
در این دنیایی که در آن ما هر روز بیشتر و بیشتر به یکدیگر نزدیک میشویم باید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم.
باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرفهایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید، کنار بیاییم.
ما تنها میتوانیم در این صورت با هم زندگی کنیم؛ البته اگر قرار باشد با یکدیگر زندگی کنیم، نه اینکه با یکدیگر بمیریم!
آموختنِ این نوع بزرگمنشی و تحمل یکدیگر، برای تداوم حیات بشر روی این کره مطلقا ضروری است.
#برتراند_راسل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این دنیایی که در آن ما هر روز بیشتر و بیشتر به یکدیگر نزدیک میشویم باید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم.
باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرفهایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید، کنار بیاییم.
ما تنها میتوانیم در این صورت با هم زندگی کنیم؛ البته اگر قرار باشد با یکدیگر زندگی کنیم، نه اینکه با یکدیگر بمیریم!
آموختنِ این نوع بزرگمنشی و تحمل یکدیگر، برای تداوم حیات بشر روی این کره مطلقا ضروری است.
#برتراند_راسل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زنها يا عاشقى نمى كنند؛
يا اگر مرد ايده آلشان پيدا شد
حرف دوست داشتن و خواستن و ماندن كه به ميان آمد
با تمام وجودشان دل مى دهند
شك نكن
نقص در كارشان نيست
مواظب عشق زندگيت باش
واى به روزى كه بفهمد
آدم زندگيش سرش به كار خودش نيست
مى نشيند
آنقدر فكر مى كند، غصه مى خورد، گريه مى كند
همين كه دردهايش را آب كرد و دور ريخت
لم مى دهد پشت يك حال خوب
و تو تازه به خودت مى آيى
كه تا عمر دارى
پشت درهاى بسته
حسرت نداشتنش را مى كشى...
امیر_وجود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
يا اگر مرد ايده آلشان پيدا شد
حرف دوست داشتن و خواستن و ماندن كه به ميان آمد
با تمام وجودشان دل مى دهند
شك نكن
نقص در كارشان نيست
مواظب عشق زندگيت باش
واى به روزى كه بفهمد
آدم زندگيش سرش به كار خودش نيست
مى نشيند
آنقدر فكر مى كند، غصه مى خورد، گريه مى كند
همين كه دردهايش را آب كرد و دور ريخت
لم مى دهد پشت يك حال خوب
و تو تازه به خودت مى آيى
كه تا عمر دارى
پشت درهاى بسته
حسرت نداشتنش را مى كشى...
امیر_وجود
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اما کم و بسیار! چه یک بار چه صد بار
تسبیح توای شیخ رسیده ست به تکرار
سنگی سر خود را به سر سنگ دگر زد
صد مرتبه بردار سر از سجده و بگذار
از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدم
آخر نه به اقرار رسیدم نه به انکار
در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم
جز رنگ ریا هیچ نمانده است به رخسار
تنهایی خود را به چهار آینه دیدم
بیزارم، بیزارم، بیزارم، بیزار
ای عشق مگر پاسخ این فال توباشی
مشت همه را باز کن، ای کاشف اسرار
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تسبیح توای شیخ رسیده ست به تکرار
سنگی سر خود را به سر سنگ دگر زد
صد مرتبه بردار سر از سجده و بگذار
از فلسفه تا سفسطه یک عمر دویدم
آخر نه به اقرار رسیدم نه به انکار
در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم
جز رنگ ریا هیچ نمانده است به رخسار
تنهایی خود را به چهار آینه دیدم
بیزارم، بیزارم، بیزارم، بیزار
ای عشق مگر پاسخ این فال توباشی
مشت همه را باز کن، ای کاشف اسرار
#فاضل_نظری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوست دارم هراز گاهی
گردِ خاطره ها را بگیرم
کوچهٔ دلتنگی ام را
آب و جارو کنم
و یادهارا
در دلم چراغانی .
بنشينميك جاى دنج
يك چايى قند پهلو
با آرامشی محض بنوشم.
بگذار
دلمدانه دانه
پشت پنجرهٔ خيال گل كند
بى خيال هر چه بود و هر چه گذشت!
زندگى را لابه لاى گلايه ها گم مى كنم
زندگى میان ناكجاآباد افكارم
شمعدانى كم دارد
مريم و ياس و اطلسى مى خواهد.
می دانی:
دنياى من و تو يك بوم نقاشى است
خام و بى رنگ،
اين هنر من و توست كه زيبايش كنیم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گردِ خاطره ها را بگیرم
کوچهٔ دلتنگی ام را
آب و جارو کنم
و یادهارا
در دلم چراغانی .
بنشينميك جاى دنج
يك چايى قند پهلو
با آرامشی محض بنوشم.
بگذار
دلمدانه دانه
پشت پنجرهٔ خيال گل كند
بى خيال هر چه بود و هر چه گذشت!
زندگى را لابه لاى گلايه ها گم مى كنم
زندگى میان ناكجاآباد افكارم
شمعدانى كم دارد
مريم و ياس و اطلسى مى خواهد.
می دانی:
دنياى من و تو يك بوم نقاشى است
خام و بى رنگ،
اين هنر من و توست كه زيبايش كنیم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Emza
Sohrab Pakzad
#پیشنهاد_دانلود
#سهراب_پاکزاد
#امضا
#بزار_سند_قلب_من_واسه_تو_امضا_شه😍😉
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
😍😍😍😘😘😘
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#سهراب_پاکزاد
#امضا
#بزار_سند_قلب_من_واسه_تو_امضا_شه😍😉
◁❚❚▷ ◉──── ❣♪
❤❤❤❤❤❤❤❤
🌼🌼🌼🌼🌼
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
😍😍😍😘😘😘
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من خزانم شاخه ای سرشار ازهوهوی شب
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
می کند صبحِ سپید از شامِ تنهایی طلوع
این شب مهتابیام را با تو قسمت میکنم.
#فریبا_قربان_کریمی
#شبتان_بخیروعاشقانه ❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک غزل بیتابیم را با تو قسمت میکنم
می کند صبحِ سپید از شامِ تنهایی طلوع
این شب مهتابیام را با تو قسمت میکنم.
#فریبا_قربان_کریمی
#شبتان_بخیروعاشقانه ❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#خیالت جزیره ی کوچکی است
که فقط
#مــن_و_تــُو
در آن زندگی می کنیم...❤
#محمـد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که فقط
#مــن_و_تــُو
در آن زندگی می کنیم...❤
#محمـد_بشیرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوره گرد آفتاب از دور می آید دوباره
با همان گاری که دارد
غرق در آواز گنجشکان صبح
میزند جار: آی نور تازه دارم
آی شور تازه دارم
خوابهایت را بیاور
شوق بیداری ببر
رود باش و
زود باش و
شرشر جاری ببر...!
#لاادری
#درود_روزتون_زیبا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با همان گاری که دارد
غرق در آواز گنجشکان صبح
میزند جار: آی نور تازه دارم
آی شور تازه دارم
خوابهایت را بیاور
شوق بیداری ببر
رود باش و
زود باش و
شرشر جاری ببر...!
#لاادری
#درود_روزتون_زیبا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#مؤمن_به_عشق
هر صبح که چشمان تو روشن شود از عشق
زیبایی دنیا همه در چشم #تو پیداست
دل گر بدهی عشق خودش راز و نیاز است
مؤمن ز تب عشق در این دایره شیداست
#حمید_رضا_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر صبح که چشمان تو روشن شود از عشق
زیبایی دنیا همه در چشم #تو پیداست
دل گر بدهی عشق خودش راز و نیاز است
مؤمن ز تب عشق در این دایره شیداست
#حمید_رضا_یگانه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
طلوع کن میان این
قافیه های پر سکوت
در پنهانی ترین
زاویهٔ نگاهم،
میخواهم
هرروز خیال مهربانی را
با چای سربکشم
این یک چای خیال پهلوست.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قافیه های پر سکوت
در پنهانی ترین
زاویهٔ نگاهم،
میخواهم
هرروز خیال مهربانی را
با چای سربکشم
این یک چای خیال پهلوست.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح است، سر از بالش مخمور برآور
يك بوسه به فنجان بزن و چاى بياور
تا قلب مرا در غُل و زنجير در آرى
كافیست كه دستت برود سوى سماور
لب تر كن ازين چاى بزن بر لب فنجان
شيرينى لبهاى تو در چاى شناور
تو از عسل چشم خودت سفره بيانداز
تا صبح كند اختر چشمان تو باور
اى داغترين چاى كه لبسوز و جگرسوز
قندِ لب خود، پهلوى هر چاى بياور
پيداست كه هر شاخه كه خون از دل تو خورد
از چه شده مغرور و دلارام و تناور
صبحانه كه از سمت تو در آينه چيدند
خورشيد به رقص آمده در دامن خاور
اين سفره كه افتاد زمين، زلزلهخيز است
بر شدت اين زلزلهها قلب تو داور . . .
#مهوش_قیاسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
يك بوسه به فنجان بزن و چاى بياور
تا قلب مرا در غُل و زنجير در آرى
كافیست كه دستت برود سوى سماور
لب تر كن ازين چاى بزن بر لب فنجان
شيرينى لبهاى تو در چاى شناور
تو از عسل چشم خودت سفره بيانداز
تا صبح كند اختر چشمان تو باور
اى داغترين چاى كه لبسوز و جگرسوز
قندِ لب خود، پهلوى هر چاى بياور
پيداست كه هر شاخه كه خون از دل تو خورد
از چه شده مغرور و دلارام و تناور
صبحانه كه از سمت تو در آينه چيدند
خورشيد به رقص آمده در دامن خاور
اين سفره كه افتاد زمين، زلزلهخيز است
بر شدت اين زلزلهها قلب تو داور . . .
#مهوش_قیاسی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"صبح " شد ...
باز تشدید دلتنگے تو قاب چشمات
و باز گره خوردن خیال آبے
تو به پیچک احساسم
در هجوم هیاهوے نبودنت
دست خیالم را میگیرم
قدم به بے ڪران عاشقانه هایت
میگذارم
بیا
دوست داشتنت را
خیرات احساسم ڪن ...
#سیامڪ_جعفری
#براےانڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز تشدید دلتنگے تو قاب چشمات
و باز گره خوردن خیال آبے
تو به پیچک احساسم
در هجوم هیاهوے نبودنت
دست خیالم را میگیرم
قدم به بے ڪران عاشقانه هایت
میگذارم
بیا
دوست داشتنت را
خیرات احساسم ڪن ...
#سیامڪ_جعفری
#براےانڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای دلم صبر ،
سحر نزدیک است
هیچ کس با من نیست
مانده ام در قفس زندگیم
شعرهایم همه امید به فردا دارند
درقفس می خوانم
چه غریبانه زمانی دارم
روزها می گذرد
گه به شیرینی و
گه تلخی ایام مرا رنجاند
روزگاریست به امید نگارم مانم
ای که لبخند به لب می رانی
ای که یادت همه خستگی از جان بدرد
ای دلم صبر ،
سحر نزدیک است
هر دم این نغمه به لب جاری هست
ای دلم صبر ،
سحر نزدیک است … !
#زهرازرعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سحر نزدیک است
هیچ کس با من نیست
مانده ام در قفس زندگیم
شعرهایم همه امید به فردا دارند
درقفس می خوانم
چه غریبانه زمانی دارم
روزها می گذرد
گه به شیرینی و
گه تلخی ایام مرا رنجاند
روزگاریست به امید نگارم مانم
ای که لبخند به لب می رانی
ای که یادت همه خستگی از جان بدرد
ای دلم صبر ،
سحر نزدیک است
هر دم این نغمه به لب جاری هست
ای دلم صبر ،
سحر نزدیک است … !
#زهرازرعی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀