This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
معناے دلتنگــے
میـدانے ڪه چیست؟!.....
اینڪه هر #شب
تــنِ عریانم را
در آغوشِ خیالت بـرقصانـم و
ساعتــها در حباب نبـودنت ...
باتــو ...
تـن بـہ تـن ....
عشــق بازے ڪــنم ...
رهگذر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
میـدانے ڪه چیست؟!.....
اینڪه هر #شب
تــنِ عریانم را
در آغوشِ خیالت بـرقصانـم و
ساعتــها در حباب نبـودنت ...
باتــو ...
تـن بـہ تـن ....
عشــق بازے ڪــنم ...
رهگذر
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ســلام بـه صـبح ❄️
سـلام به یک آغاز دیگر❄️
به خدا و همه مخلوقاتش❄️
الـهـی قـلب تـک تـک مـا را ❄️
پـر از عـشق و اندیشه مان را❄️
پـر از افکار مثبت وسازنده کن❄️
صـبح زیبـاتـون بـخیر و خـوشی ❄️
سه شنبه تون مملو از عـشق و مـهر❄️
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سـلام به یک آغاز دیگر❄️
به خدا و همه مخلوقاتش❄️
الـهـی قـلب تـک تـک مـا را ❄️
پـر از عـشق و اندیشه مان را❄️
پـر از افکار مثبت وسازنده کن❄️
صـبح زیبـاتـون بـخیر و خـوشی ❄️
سه شنبه تون مملو از عـشق و مـهر❄️
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نامت را
به صبـــــح خواندم
چشمه های طلایی آفتاب
روشن کرد
شبِ سیاهم را
و
چڪه چڪه
#شهد چشم های مرا
ڪه ڪسی جز تو
به ڪندو نبرده..
روزڪَارم
شیرین ترین می شود
فقط با تــو...
#الهه_محقق
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به صبـــــح خواندم
چشمه های طلایی آفتاب
روشن کرد
شبِ سیاهم را
و
چڪه چڪه
#شهد چشم های مرا
ڪه ڪسی جز تو
به ڪندو نبرده..
روزڪَارم
شیرین ترین می شود
فقط با تــو...
#الهه_محقق
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی تو با خود چه کنم با نم باران چه کنم.؟
با فشار غم و این طول خیابان چه کنم؟
گرگ وحشی دو چشمت هوس طعمه نداشت؟
قلب من بره و شب بی سگ چوپان چه کنم؟
درد بی همدمی و ازلت و یخ بستن روح!
کشته ما را تو بگو بابت درمان چه کنم؟
کفر زلفت زده چون آتش جانسوز به دل
قبله گم گشته، من تازه مسلمان چه کنم؟
در هواخواهی تو کوه کنم، گرچه بدم
بعد از آن با هوس خسرو. و خوبان چه کنم؟
با همه خوب و کمی شیطنت آمیز و لوند
نوحه خوان پیش منی! روضه و قرآن چه کنم؟!
از تب عشق تو بیمار شدم، سوخته ام!
استامینوبوس لب نیست! و درمان چه کنم؟
گفتمش یک کلمه! لطف بکن راست بگو
وای اگر عشق مرا رد کند آن آن چه کنم ؟
شهپر کوه غرور و پر احساس دلم..
با چنین وصف شدم صید و به زندان چه کنم؟
از قلل های تن و زلف چو زنجیر سیاه
حسرتی مانده به دل، نیست که آسان، چه کنم
سایه اش مانده به در، رفت و مرا با خود برد
من که نه، روح و روان، با تن بی جان چه کنم.؟
شوکران بود لبش، داد شبی، بعد از آن
جسم بیجان شده ام، پیش طبیبان چه کنم؟
هرکسی داده به من پند که او رفته دگر..
رفتنش کشت مرا! پند عزیزان چه کنم!
#فرهاد
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با فشار غم و این طول خیابان چه کنم؟
گرگ وحشی دو چشمت هوس طعمه نداشت؟
قلب من بره و شب بی سگ چوپان چه کنم؟
درد بی همدمی و ازلت و یخ بستن روح!
کشته ما را تو بگو بابت درمان چه کنم؟
کفر زلفت زده چون آتش جانسوز به دل
قبله گم گشته، من تازه مسلمان چه کنم؟
در هواخواهی تو کوه کنم، گرچه بدم
بعد از آن با هوس خسرو. و خوبان چه کنم؟
با همه خوب و کمی شیطنت آمیز و لوند
نوحه خوان پیش منی! روضه و قرآن چه کنم؟!
از تب عشق تو بیمار شدم، سوخته ام!
استامینوبوس لب نیست! و درمان چه کنم؟
گفتمش یک کلمه! لطف بکن راست بگو
وای اگر عشق مرا رد کند آن آن چه کنم ؟
شهپر کوه غرور و پر احساس دلم..
با چنین وصف شدم صید و به زندان چه کنم؟
از قلل های تن و زلف چو زنجیر سیاه
حسرتی مانده به دل، نیست که آسان، چه کنم
سایه اش مانده به در، رفت و مرا با خود برد
من که نه، روح و روان، با تن بی جان چه کنم.؟
شوکران بود لبش، داد شبی، بعد از آن
جسم بیجان شده ام، پیش طبیبان چه کنم؟
هرکسی داده به من پند که او رفته دگر..
رفتنش کشت مرا! پند عزیزان چه کنم!
#فرهاد
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کو جنونی تا بنای تن به ویرانی نَهم
سر چو زلف او به دنبال پریشانی نَهم
کو محبّت تا اسیر خشمگینشوخی شوم
بند بر پای دل از هر حُسن پیشانی نَهم
دل نهادن بر دو عالم هست دشواریم، لیک
میتوانم بر سر یک مو به آسانی نَهم
چون قلم لبریز حرف شِکوهام، آن زلف کو
تا ز هر مو بر زبان صد بند حیرانی نَهم...
#فرقتی_انجدانی
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سر چو زلف او به دنبال پریشانی نَهم
کو محبّت تا اسیر خشمگینشوخی شوم
بند بر پای دل از هر حُسن پیشانی نَهم
دل نهادن بر دو عالم هست دشواریم، لیک
میتوانم بر سر یک مو به آسانی نَهم
چون قلم لبریز حرف شِکوهام، آن زلف کو
تا ز هر مو بر زبان صد بند حیرانی نَهم...
#فرقتی_انجدانی
#ک
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
گر تو عودی سوی این مجمر بیا
ور برانندت ز بام از در بیا
یوسفی از چاه و زندان چاره نیست
سوی زهر قهر چون شکر بیا
گفتنت الله اکبر رسمی است
گر تو آن اکبری اکبر بیا
چون می احمر سگان هم میخورند
گر تو شیری چون می احمر بیا
زر چه جویی مس خود را زر بساز
گر نباشد زر تو سیمین بر بیا
اغنیا خشک و فقیران چشم تر
عاشقا بیشکل خشک و تر بیا
گر صفتهای ملک را محرمی
چون ملک بیماده و بینر بیا
ور صفات دل گرفتی در سفر
همچو دل بیپا بیا بیسر بیا
چون لب لعلش صلایی میدهد
گر نهای چون خاره و مرمر بیا
چون ز شمس الدین جهان پرنور شد
سوی تبریز آ دلا بر سر بیا
#مولانا
#غزل_شماره۱۷۹
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ور برانندت ز بام از در بیا
یوسفی از چاه و زندان چاره نیست
سوی زهر قهر چون شکر بیا
گفتنت الله اکبر رسمی است
گر تو آن اکبری اکبر بیا
چون می احمر سگان هم میخورند
گر تو شیری چون می احمر بیا
زر چه جویی مس خود را زر بساز
گر نباشد زر تو سیمین بر بیا
اغنیا خشک و فقیران چشم تر
عاشقا بیشکل خشک و تر بیا
گر صفتهای ملک را محرمی
چون ملک بیماده و بینر بیا
ور صفات دل گرفتی در سفر
همچو دل بیپا بیا بیسر بیا
چون لب لعلش صلایی میدهد
گر نهای چون خاره و مرمر بیا
چون ز شمس الدین جهان پرنور شد
سوی تبریز آ دلا بر سر بیا
#مولانا
#غزل_شماره۱۷۹
#گ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
صبح است ساقیا می چون آفتاب گیر
عیش رمیده را به کمند شراب گیر
دستار صبح را به می ناب کن گرو
تسبیح را ز دست بیفکن شراب گیر
#صائب_تبریزی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
عیش رمیده را به کمند شراب گیر
دستار صبح را به می ناب کن گرو
تسبیح را ز دست بیفکن شراب گیر
#صائب_تبریزی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بی تو ای باعث شور وشعف جان چه کنم
در هوای غم واندوه فراوان چه کنم
شده ام گوشه نشین در میخانه ی عشق
حیف ازاین عزلت بی مایه به زندان چه کنم
نیستی تا که ببینی چه سرم آمده است
با تنی خسته وتبدار به هجران چه کنم
دردهایم همه از دوری دیرینه ی توست
در غم بی خبری ای همه درمان چه کنم
شب وروزم شده تاریک تر از تاری دل
نیست وقتی به برم ماه درخشان چه کنم
آسمان هم شده در داغ دلم با توشریک
در زمین مانده ام از حسرت پنهان چه کنم
ابر چشمانم از این حادثه ها بارانی ست
بی تو ای عشق دمی،در دم ایوان چه کنم
کشتی طاقتم امروز نشست است به گل
گر نیایی به مدد خواهی سکان چه کنم
#قدرت_الله_شیرجزی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در هوای غم واندوه فراوان چه کنم
شده ام گوشه نشین در میخانه ی عشق
حیف ازاین عزلت بی مایه به زندان چه کنم
نیستی تا که ببینی چه سرم آمده است
با تنی خسته وتبدار به هجران چه کنم
دردهایم همه از دوری دیرینه ی توست
در غم بی خبری ای همه درمان چه کنم
شب وروزم شده تاریک تر از تاری دل
نیست وقتی به برم ماه درخشان چه کنم
آسمان هم شده در داغ دلم با توشریک
در زمین مانده ام از حسرت پنهان چه کنم
ابر چشمانم از این حادثه ها بارانی ست
بی تو ای عشق دمی،در دم ایوان چه کنم
کشتی طاقتم امروز نشست است به گل
گر نیایی به مدد خواهی سکان چه کنم
#قدرت_الله_شیرجزی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹 احتیاجم همه مستی است 🪔
باید امشب به در میکده بیتوته کنم
بنشینم سر راه
پیر میخانه از اینجا امشب،
شاید آهسته عبوری بکند
باید از او بخرم دُردِ می کهنه ی ناب
که مرا مست کند تا دل شب
آنقدر گم شوم از هستی خویش
تا که در بیشه ی عشق رخ تو بوته کنم
لحظه ها می گذرد
شب پر از سایه ی دهشت زده تنهایی
سر فرو کرده به هر کنجی تار
نور چشمان پر از وحشت من
می شکافد شبق این شب را
کم کم از دور کسی پیدا شد
پیر شب آمد و دست طلب و خواهش من
گوشه دامن او را بلعید
مرغ شب بر شرر گرم نیازم خندید
پیر گفت:
طلبت چیست بگو؟
گفتم ای مرشد میخانه ی عشق
دو سه پیمانه مرا مهمان کن
احتیاجم همه مستی است،دلم پرخون است
تو بیا بر دل یک عاشق زار
یک نفس،احسان کن
پاسخم داد،بهای طلبت بسیار است
در ازای دو سه پیمانه می کهنه ی ناب
که تو را مست کند تا دل شب
چه برایم داری؟
کیسه ای...
🎙دکتر سوگل مشایخی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
باید امشب به در میکده بیتوته کنم
بنشینم سر راه
پیر میخانه از اینجا امشب،
شاید آهسته عبوری بکند
باید از او بخرم دُردِ می کهنه ی ناب
که مرا مست کند تا دل شب
آنقدر گم شوم از هستی خویش
تا که در بیشه ی عشق رخ تو بوته کنم
لحظه ها می گذرد
شب پر از سایه ی دهشت زده تنهایی
سر فرو کرده به هر کنجی تار
نور چشمان پر از وحشت من
می شکافد شبق این شب را
کم کم از دور کسی پیدا شد
پیر شب آمد و دست طلب و خواهش من
گوشه دامن او را بلعید
مرغ شب بر شرر گرم نیازم خندید
پیر گفت:
طلبت چیست بگو؟
گفتم ای مرشد میخانه ی عشق
دو سه پیمانه مرا مهمان کن
احتیاجم همه مستی است،دلم پرخون است
تو بیا بر دل یک عاشق زار
یک نفس،احسان کن
پاسخم داد،بهای طلبت بسیار است
در ازای دو سه پیمانه می کهنه ی ناب
که تو را مست کند تا دل شب
چه برایم داری؟
کیسه ای...
🎙دکتر سوگل مشایخی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
با لب و خال و خط و زلف و رخ و پیشانی
شده ای مقصد صد جاذبه ی ایرانی
مثل تو دیده به شیراز و بخارا حافظ
شش جهت گفته برایت غزلی عرفانی
چشم گردشگر دل دیده لبان و دهنت
شده چون پسته ی خندان دهن کرمانی
عطر ناب گل قمصر همه جا می پیچد
یک بغل گل اگر از روسریت افشانی
هنر دست تو و سازه ی ابروی کجت
شده یاد آور چاقوی خم زنجانی
بوسه ای از رطب سرخ لبت زلزله ایست
ارگ لرزان دلم مانده پس از ویرانی
می زنی باز صدایم که پر از خاطره ام؟
به همان لهجه ی شیرین خودت،تهرانی!
#سعید_اصلانی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
شده ای مقصد صد جاذبه ی ایرانی
مثل تو دیده به شیراز و بخارا حافظ
شش جهت گفته برایت غزلی عرفانی
چشم گردشگر دل دیده لبان و دهنت
شده چون پسته ی خندان دهن کرمانی
عطر ناب گل قمصر همه جا می پیچد
یک بغل گل اگر از روسریت افشانی
هنر دست تو و سازه ی ابروی کجت
شده یاد آور چاقوی خم زنجانی
بوسه ای از رطب سرخ لبت زلزله ایست
ارگ لرزان دلم مانده پس از ویرانی
می زنی باز صدایم که پر از خاطره ام؟
به همان لهجه ی شیرین خودت،تهرانی!
#سعید_اصلانی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اندوه تو شد وارد کاشانهام امشب
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
صد شکر خدا را که نشستهست به شادی
گنج غمت اندر دل ویرانهام امشب
من از نگه شمع رخت دیده نورزم
تا پاک نسوزد پر پروانهام امشب
بگشا لب افسونگرت ای شوخ پری چهر
تا شیخ بداند ز چه افسانهام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه مستانهام امشب
یک جرعهٔ تو مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
شاید که شکارم شود آن مرغ بهشتی
گاهی شکن دام و گهی دانهام امشب
تا بر سر من بگذرد آن یار قدیمی
خاک قدم محرم و بیگانهام امشب
امید که بر خیل غمش دست بیاید
آه سحر و طاقت هر دانهام امشب
از من بگریزید که میخوردهام امشب
با من منشینید که دیوانهام امشب
بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانهام امشب
#فروغی_بسطامی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
صد شکر خدا را که نشستهست به شادی
گنج غمت اندر دل ویرانهام امشب
من از نگه شمع رخت دیده نورزم
تا پاک نسوزد پر پروانهام امشب
بگشا لب افسونگرت ای شوخ پری چهر
تا شیخ بداند ز چه افسانهام امشب
ترسم که سر کوی تو را سیل بگیرد
ای بیخبر از گریه مستانهام امشب
یک جرعهٔ تو مست کند هر دو جهان را
چیزی که لبت ریخت به پیمانهام امشب
شاید که شکارم شود آن مرغ بهشتی
گاهی شکن دام و گهی دانهام امشب
تا بر سر من بگذرد آن یار قدیمی
خاک قدم محرم و بیگانهام امشب
امید که بر خیل غمش دست بیاید
آه سحر و طاقت هر دانهام امشب
از من بگریزید که میخوردهام امشب
با من منشینید که دیوانهام امشب
بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانهام امشب
#فروغی_بسطامی
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀