•
«برشی از شعرِ زیر خاکستر»
دفتر عمر مرا
دست ایام ورق ها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم امّا
هم چنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
"آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش"
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقی است
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
#حمید_مصدق
📕 سالهای صبوری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
«برشی از شعرِ زیر خاکستر»
دفتر عمر مرا
دست ایام ورق ها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم امّا
هم چنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
"آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش"
گر که گورم بشکافند عیان میبینند
زیر خاکستر جسمم باقی است
آتشی سرکش و سوزنده هنوز
#حمید_مصدق
📕 سالهای صبوری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند میگویی که از من شکوهها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من! ز علتها جداست
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
#حسین_منزوی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند میگویی که از من شکوهها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من! ز علتها جداست
با غبار راه معشوق است راز آفتاب
خاک پای دوست در چشمان عاشق توتیاست
جذبه از عشق است و با او بر نتابد هیچ کس
هر چه تو آهن دلی او بیشتر آهنرباست
#حسین_منزوی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
خجلم که چون غمت را به دلم نگاه دارم
که دگر نه خون به چشم و نه به سینه آه دارم
ز برای کس نگویم سخن جداییات را
به کجا برم شکایت که ز پادشاه دارم؟!
چو کنم نظر به رویت، تَپَدم دل از زَنَخدان
منم آنکه روز روشن، خطری ز چاه دارم
عجب است اگر نسوزد به حقارت مَنَت دل
که مکان به رهگذار تو چو پَرّ کاه دارم
به خیال زلف رویت، شب و روز بگذرانم
نه بر آفتاب حاجت، نه خبر ز ماه دارم
شده تیره روزگارم ز جدایی تو چندان
نه یقینِ صبح صادق ز شب سیاه دارم
ز عذاب دوزخِ غم نشوم خلاص یکدم
متحیَرم که -«آتش!»- چقدَر گناه دارم؟
#آتش_اصفهانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
که دگر نه خون به چشم و نه به سینه آه دارم
ز برای کس نگویم سخن جداییات را
به کجا برم شکایت که ز پادشاه دارم؟!
چو کنم نظر به رویت، تَپَدم دل از زَنَخدان
منم آنکه روز روشن، خطری ز چاه دارم
عجب است اگر نسوزد به حقارت مَنَت دل
که مکان به رهگذار تو چو پَرّ کاه دارم
به خیال زلف رویت، شب و روز بگذرانم
نه بر آفتاب حاجت، نه خبر ز ماه دارم
شده تیره روزگارم ز جدایی تو چندان
نه یقینِ صبح صادق ز شب سیاه دارم
ز عذاب دوزخِ غم نشوم خلاص یکدم
متحیَرم که -«آتش!»- چقدَر گناه دارم؟
#آتش_اصفهانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بدست باد گهگاهی سلامی میرسان یارا
که از لطف تو خود آخر سلامی میرسد ما را
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
#سلمان_ساوجی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
که از لطف تو خود آخر سلامی میرسد ما را
خنک باد سحرگاهی که در کوی تو گه گاهش
مجال خاک بوسی هست و ما را نیست آن یارا
#سلمان_ساوجی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
عاشقم من عطشِ جانِ تو را میخواهم
بوسه از آن لب و دندانِ تورا میخواهم
به چه دردم بخورد ماه که دربالا هست
من فقط صورتِ تابانِ تورا می خواهم
تـو بگیر از دلِ مـن حـالِ پریشانیِ من
در عوض موی پریشانِ تورا می خواهم
بـاده یـا درد بـه مستی نـرساند مـا را
من فقط آن لبِ مستانِ تورا میخواهم
جانـم آماده ی قربـانیِ انـدر رهِ توست
چشمکِ نازِ تـو فرمانِ تو را می خواهم
جـانِ مـن یخ زده از درد و غمِ تنهـایی
جان به قربانِ تو دستانِ تورا میخواهم
#بهنام_آئینه_دار
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بوسه از آن لب و دندانِ تورا میخواهم
به چه دردم بخورد ماه که دربالا هست
من فقط صورتِ تابانِ تورا می خواهم
تـو بگیر از دلِ مـن حـالِ پریشانیِ من
در عوض موی پریشانِ تورا می خواهم
بـاده یـا درد بـه مستی نـرساند مـا را
من فقط آن لبِ مستانِ تورا میخواهم
جانـم آماده ی قربـانیِ انـدر رهِ توست
چشمکِ نازِ تـو فرمانِ تو را می خواهم
جـانِ مـن یخ زده از درد و غمِ تنهـایی
جان به قربانِ تو دستانِ تورا میخواهم
#بهنام_آئینه_دار
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
°
داد درویشی از ســر تمهــید
سرقلیان خویش را به مرید
ڪَفت از دوزخ اے نڪوڪردار
قــدرے آتش به روے آن بڪَذار
بڪَرفت و ببـرد و باز آورد
عِقدِ ڪَوهر ز دُرجِ راز آورد
ڪَفت
ڪه دردوزخ هرچه ڪَردیدم
درڪـات جحیــم را دیــدم
آتش و هیـزم و زغال نبود
اخڪَرے بهر اشتعال نبود
هیــچ ڪس آتشی نمیافــروخت
زآتش خویش هرڪسی میسوخت
#صغیراصفهانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
داد درویشی از ســر تمهــید
سرقلیان خویش را به مرید
ڪَفت از دوزخ اے نڪوڪردار
قــدرے آتش به روے آن بڪَذار
بڪَرفت و ببـرد و باز آورد
عِقدِ ڪَوهر ز دُرجِ راز آورد
ڪَفت
ڪه دردوزخ هرچه ڪَردیدم
درڪـات جحیــم را دیــدم
آتش و هیـزم و زغال نبود
اخڪَرے بهر اشتعال نبود
هیــچ ڪس آتشی نمیافــروخت
زآتش خویش هرڪسی میسوخت
#صغیراصفهانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
هیچ حاجت به میام نیست کز آن گردش چشم....
آب گردید چو دل عالم آب است مرا.....
#مخلص_کاشانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آب گردید چو دل عالم آب است مرا.....
#مخلص_کاشانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دلم نمیکشد از کوی او بجای دگر
سرم نمیطلبد سایهی همای دگر
هوای آن چمنم بس موافق افتادست
کجا روم که نمیسازدم هوای دگر
به خاک پای تو چشم امیدها دارم
مباد قسمت این دیده توتیای دگر
بجز تو گر سر همت به کس فرو آرم
چنان بود که شوم بندهی خدای دگر
نوای تو درد منست چون «طالب»
مباد بلبل نطق مرا نوای دگر ...
#طالب_آملی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سرم نمیطلبد سایهی همای دگر
هوای آن چمنم بس موافق افتادست
کجا روم که نمیسازدم هوای دگر
به خاک پای تو چشم امیدها دارم
مباد قسمت این دیده توتیای دگر
بجز تو گر سر همت به کس فرو آرم
چنان بود که شوم بندهی خدای دگر
نوای تو درد منست چون «طالب»
مباد بلبل نطق مرا نوای دگر ...
#طالب_آملی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
نیستی؛قلبِ من آغوش،تمنا دارد
دل ڪه عاشق بشود،خواهشِ بیجا دارد
غمِ هر لحظه ے پاییز؛ فقط مے فهمد
ڪه چه حالے دلِ یک عاشقِ تنها دارد
بارشِ برف،به دریاست،محبت به ڪسی
ڪه از احساسِ تو و عشقِ تو پروا دارد
قابِ عڪسِ تو شده سهم اتاقم،اما
عڪسِ ماه است ڪه در برڪه تماشا دارد!
دور از آغوشِ تو هر ذره ے من مے گرید
در وجودم؛ غمِ دورے تو نجوا دارد
ما چه نزدیک به هم وصل گریزان ازما
ساحل عمریست به دل حسرتِ دریا دارد
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دل ڪه عاشق بشود،خواهشِ بیجا دارد
غمِ هر لحظه ے پاییز؛ فقط مے فهمد
ڪه چه حالے دلِ یک عاشقِ تنها دارد
بارشِ برف،به دریاست،محبت به ڪسی
ڪه از احساسِ تو و عشقِ تو پروا دارد
قابِ عڪسِ تو شده سهم اتاقم،اما
عڪسِ ماه است ڪه در برڪه تماشا دارد!
دور از آغوشِ تو هر ذره ے من مے گرید
در وجودم؛ غمِ دورے تو نجوا دارد
ما چه نزدیک به هم وصل گریزان ازما
ساحل عمریست به دل حسرتِ دریا دارد
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت
میافتم و میگردم چون گوی به پهلوی
خود کشتهی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیام بازبفرمای به ابروی
تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل
کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی
#سعدی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت
میافتم و میگردم چون گوی به پهلوی
خود کشتهی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیام بازبفرمای به ابروی
تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل
کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی
#سعدی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
•
دوست داشتن
گاهی وقتها تحمل است
اینکه بتوانی با زخمهای زندگی
هنوز سرپا ایستاده باشی
دوست داشتن
گاهی وقتها، زندگیست
مثل سینهای بدون نفس
از مرگِ قلب بدون عشق
آگاه باشی
دوست داشتن
گاهی وقتها سنگین است
مثلِ سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
و بعضی وقتها دوست داشتن،
حیاتی دیگر است
زنده نگهداشتنِ کسی درونات
حتی با وجود این فاصلههای دور...
📝 #ازدمیر_آصف
🖊 شاعر ترکیه
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دوست داشتن
گاهی وقتها تحمل است
اینکه بتوانی با زخمهای زندگی
هنوز سرپا ایستاده باشی
دوست داشتن
گاهی وقتها، زندگیست
مثل سینهای بدون نفس
از مرگِ قلب بدون عشق
آگاه باشی
دوست داشتن
گاهی وقتها سنگین است
مثلِ سنگینیِ لیاقت دوست داشته شدن
و بعضی وقتها دوست داشتن،
حیاتی دیگر است
زنده نگهداشتنِ کسی درونات
حتی با وجود این فاصلههای دور...
📝 #ازدمیر_آصف
🖊 شاعر ترکیه
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
°
رُخ زیباے تو
هر صبح تماشا دارد
خنده ڪن تا ز ڪَلستان لبت ،
ڪَل بارد ...
باز ڪن دیده
ڪه خورشید ڪند جلوهڪَري
ناز ڪن تا همه عالم به تو دل بسپارد
#محسنخانچی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
رُخ زیباے تو
هر صبح تماشا دارد
خنده ڪن تا ز ڪَلستان لبت ،
ڪَل بارد ...
باز ڪن دیده
ڪه خورشید ڪند جلوهڪَري
ناز ڪن تا همه عالم به تو دل بسپارد
#محسنخانچی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دور از تو در این شهر مرا همنفسی نیست
فریاد کنم از دل و فریاد رسی نیست
دل شاد به مهرِ دگری کِی شود ای دوست
گلشن که اقامتگه هر خار و خَسی نیست
ما را نفس از هجر به لب آمد و مَردُم
گویند که این عشقِ تو هم جُز نفسی نیست
ای آه بسوزان زِ شرر سینه ی ما را
کاین سینه برای دلِ ما جُز قفسی نیست
گفتم به دل از همهمه در سینه چه غوغاست
گفتا که دراین خانه بجزدوست کسی نیست
من غرقِ تمنّا و تو در ساحلِ غفلت
افسوس دگر بر تو مرا دسترسی نیست
بیژن ترقی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
فریاد کنم از دل و فریاد رسی نیست
دل شاد به مهرِ دگری کِی شود ای دوست
گلشن که اقامتگه هر خار و خَسی نیست
ما را نفس از هجر به لب آمد و مَردُم
گویند که این عشقِ تو هم جُز نفسی نیست
ای آه بسوزان زِ شرر سینه ی ما را
کاین سینه برای دلِ ما جُز قفسی نیست
گفتم به دل از همهمه در سینه چه غوغاست
گفتا که دراین خانه بجزدوست کسی نیست
من غرقِ تمنّا و تو در ساحلِ غفلت
افسوس دگر بر تو مرا دسترسی نیست
بیژن ترقی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بی تـو مهتـاب شبی غصه به قلبم جا شد
دلِ مـاتـم زده ام ، بی تـو تک و تنهـا شد
شوقِ دیـدارِ تـو ازچشمِ تَرم خـواب ربـود
دیدنِ رنگِ خـوشی بعدِ تـو یک رؤیـا شد
شب وصحرا و گُل وسنگ که یادت مانده؟
همـه دل داده شدند و سرِ تـو غـوغـا شد
پیشِ آن جوی که باهم لبِ آن بنشستیم
آنقـدر اشک فشانـدم، کـه دگـر دریـا شد
تو بـه من سنگ زدی قلـبِ مرا بشکستی
بعدِ تـو غصه مرا همـدمِ این شب ها شد
خواستم بگـذرم از کـوچـه ولی خاطره ها
در دلـم تـازه شد و خستـه ز رفتـن پا شد
#عبـاس_حیدری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دلِ مـاتـم زده ام ، بی تـو تک و تنهـا شد
شوقِ دیـدارِ تـو ازچشمِ تَرم خـواب ربـود
دیدنِ رنگِ خـوشی بعدِ تـو یک رؤیـا شد
شب وصحرا و گُل وسنگ که یادت مانده؟
همـه دل داده شدند و سرِ تـو غـوغـا شد
پیشِ آن جوی که باهم لبِ آن بنشستیم
آنقـدر اشک فشانـدم، کـه دگـر دریـا شد
تو بـه من سنگ زدی قلـبِ مرا بشکستی
بعدِ تـو غصه مرا همـدمِ این شب ها شد
خواستم بگـذرم از کـوچـه ولی خاطره ها
در دلـم تـازه شد و خستـه ز رفتـن پا شد
#عبـاس_حیدری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پيداست آرزوی تو در چشمهای ما
پشت غرور و گریه بی هایهای ما
راز گذشته را به رقیبان من مگو
وقتی شنیدهاند خود از ماجرای ما
ای غم تو را سپاس که بی هيچ منتی
چون سايه آمدی همه جا پا به پای ما
يک عمر دل به وصل تو بستیم و همچنان
غیر از فراق، عشق ندارد برای ما
#احسان_انصاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
پيداست آرزوی تو در چشمهای ما
پشت غرور و گریه بی هایهای ما
راز گذشته را به رقیبان من مگو
وقتی شنیدهاند خود از ماجرای ما
ای غم تو را سپاس که بی هيچ منتی
چون سايه آمدی همه جا پا به پای ما
يک عمر دل به وصل تو بستیم و همچنان
غیر از فراق، عشق ندارد برای ما
#احسان_انصاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
من دوستدار ِ روی خوش و موی دلکشم
مدهوش ِ چشم ِ مست و می ِ صاف ِ بیغشم
گفتی ز سِرّ ِ عهد ِ ازل یک سخن بگو
آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم
من آدم ِ بهشتیم اما در این سفر
حالی اسیر ِ عشق ِ جوانان ِ مَه وشم
در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
اِستادهام چو شمع مترسان ز آتشم
شیراز معدن ِ لب لعل است و کان ِ حُسن
من جوهری ِ مفلسم ایرا مُشوشم
از بس که چشم ِ مست در این شهر دیدهام
حقا که مِی نمیخورم اکنون و سرخوشم
شهریست پر کرشمهی حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار ِ هر ششم
بخت ار مدد دهد که کشم رَخت سوی دوست
گیسوی حور گَرد فشاند ز مَفرشم
حافظ! عروس ِ طبع ِ مرا جلوه آرزوست
آیینهای ندارم از آن آه میکشم
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
مدهوش ِ چشم ِ مست و می ِ صاف ِ بیغشم
گفتی ز سِرّ ِ عهد ِ ازل یک سخن بگو
آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم
من آدم ِ بهشتیم اما در این سفر
حالی اسیر ِ عشق ِ جوانان ِ مَه وشم
در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز
اِستادهام چو شمع مترسان ز آتشم
شیراز معدن ِ لب لعل است و کان ِ حُسن
من جوهری ِ مفلسم ایرا مُشوشم
از بس که چشم ِ مست در این شهر دیدهام
حقا که مِی نمیخورم اکنون و سرخوشم
شهریست پر کرشمهی حوران ز شش جهت
چیزیم نیست ور نه خریدار ِ هر ششم
بخت ار مدد دهد که کشم رَخت سوی دوست
گیسوی حور گَرد فشاند ز مَفرشم
حافظ! عروس ِ طبع ِ مرا جلوه آرزوست
آیینهای ندارم از آن آه میکشم
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سرم ز دست بشد چشم از انتظار بسوخت
در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
در آرزوی سر و چشم مجلس آرایی
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب
که حیف باشد از او غیر او تمنایی
#حافظ
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️