عصرڪه میشود
خیال آغوشت خیال
بیقراریهایم میـشود.....
عصرڪه میشودساعت رویا
ڪه میگذرد.دلم میخواهد زیر
غروب بیقراریهایم دست‌هایت را
بگیرم وببرم جایےڪه پنجره‌ےعشق را
به روے هیچ.....جز هوا و عطر
نفس‌هاے آغوش تو باز
نڪنم...!👈♥️

#فرزانه_طالبی_‌پور
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
@Kafee_sheerr💖💖
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎

در ‌عصـری به طـعم بهار...
بساط عشــقی پهن ڪرده ام
به وسعتِ عمقِ دوست داشتــنم
همه چیز مهــیاست....
تـا روبـــرویم بنشـینی
و شــیرینی لحظـه هایم باشـی


#شیوامیثاقی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

عشق پاڪم عصرڪه شد...
مرابه ڪافه هاےچشمانت دعوت ڪن
مراجایےڪه تلخترین فنجان قهوه اش
درڪنار امن آغوشت شیرین است
دعوت ڪن...مرا به ڪافه هایے
ڪه درمنوےخواسته هایم
فقط یڪ توباشدویڪ
فنجان شعرداغ وتازه
ڪه روےلبانت طعم
عشق را میـدهد
دعوت ڪن

عصرمون پـرازعطر عشق☕️♥️☕️

@Kafee_sheerr💖💖
‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎

❤️❤️:❤️❤️
تقدےم به عزیزترینم: 💋❤

دوستت دارم عشقــــ😘م

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌

سطری ننوشتم ڪه نکردم عرق از شرم

مکتوب من از خجلت پیغام سفید است

#بيدل_دهلوى

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

دلم تنگ تمام روزهایی ست

که شادی راه و رسم میهنم بود

#شهراد_ميدرى

🍉عصرتون شاد و دلپذیر🍉

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

کم ‌ بکن ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎنی ها ﻣﺮﺍ دلبسته ﺗﺮ
تا نگردد شعر من از عشق ِ تو ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﺗﺮ

گوشه چشمی ﺑﭽﺮﺧﺎﻧﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ
ﺭﺍﺯ ِ ﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ‌ ﺑﻤﺎﻧﺪ‌ سال ها ﺳﺮﺑﺴﺘﻪ ﺗﺮ

مِثل ِ رنگ ِ آسمان آبی تر از آبی بپوش
صبح ِ آزادی ندیدم از کبوتر خسته تر

موج گیسویت که میریزد به رویﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎ
در تـب و تاب ِ کمندت عارفان ﻭﺍﺭﺳﺘﻪ ﺗﺮ

همچنان وقتی قلم‌ را روی ابرو می کشی
امتــداد خـط نسخم می شود بشکسته تر

گفته بودی نشکنی گاهی سکوت لحظه را
می کنی آهنگ ِ رفتن را ولی پیوسته تر

در‌ میان ِ دلربایان شاخصی بانو عسل
از تو در شهرم نباشد شهره ای برجسته ﺗﺮ

#علی_قیصری꧁꯭꯭꯭꯭

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

همان سوراخ و آن مار است اینک، باز خود دانید!
برون افتاد از پستوی پَستان راز، خود دانید...

رفیقان! همتی تا نعره‌ی ارباب بشناسیم
که "هَل مِن ناصرِ" شمر است این آواز! خود دانید...

نه هر کَس اژدهایی در میان انداخت موسی شد...
شباهت‌هاست جادو را به آن اعجاز، خود دانید...

الا ای آهوانِ دشتِ خلوت دیده! رَم تا کِی؟!
کمین کرده‌ست در هر بوته تیرانداز... خود دانید

سرابِ مقصد است آن سایه‌ها کز دور پیدا شد...
عنان‌ها می‌کِشد تا منزلِ آغاز، خود دانید...

فراوان کَنده‌ایم ای دوستان! هربار گنجی نیست...
همان سوراخ و آن مار است اینک، باز خود دانید!
‌
‌
‌
#حسین_جنتی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

مکن درنگ به عشرت، که وقت می‌گذرد
در این دو روزه که گل شاهد چمن باشد

به هر عقیده که هستی، مکن به کس آزار
که سود هر دو جهانت در این سخن باشد

-به جان دوست- اگر یافتی «آتش!»
بگیر لقمه که اندازه‌ی دهن باشد...

#آتش_اصفهانی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

بیا که حال مرا دیدن تو خوب کند
بگو به ماه کمی دیرتر غروب کند

تو شورِ یک جریانِ مسلّطی در من
بمان که خاطره‌های بدم رسوب کند

تو نیستیّ و من آنقدر رفته‌ام از خویش
که یک نسیم، شمالِ مرا جنوب کند...

#اکرام_بسیم

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

جانم به لب رسید و هوا تیره‌تر شود
گویا شب فراق نباید سحر شود

برگشته بخت آنقدر از من که دوری‌ات
مژگانِ باز در نظرم ریشتر شود

گر باد بعد از این نرساند پیام تو
آهی کشم ز دل که چو من دربه‌در شود

دانی ز چیست مِی نخورم بی‌حضور تو
ترسم به لب نیامده، خون جگر شود

افکنده زلف بر لب و هستم امیدوار
کامشب برون ز خانه‌ی عقرب، قمر شود

از اشک رشک سرد شود جوب‌ها روان
در هر چمن که قامت او جلوه‌گر شود

سوزد دلم به حالت خورشید، روز هجر
گر پیش تیرِ آه من -«آتش!»- سپر شود...

#آتش_اصفهانی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

چه حاجت است که لافیم از وفا؟ چون تو

به صدهزار جفا آزموده‌ای ما را...!

#اهلی_شیرازی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
قد خمیده، به پیری عصا به دستم داد

ز کیش عمر، همین تیر در کمان دارم

#جراح_شیرازی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
بس که بی‌مهری ز یارانم رسد، تنها خوشم

همچنان جغدی که با ویرانه مأنوس است و بس

#علی_آهی
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
گرچه خاکسترم و همسفر باد، ولی

جست‌وجوی تو به بی‌خانه‌شدن می‌ارزد

#علی_سعادت_شایسته
‏┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
با خیالش بس که مشغولم، ندانستم به عمر

کِی وصالش اتّفاق و کِی فراق افتاده بود!

#محیط_قمی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
‏

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از بعضی اتفاقا که بگذری،
دیگه
نه چیزی قشنگه
نه سخت..!

#روزبه‌_معین

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

دل من حرف به خرجش نرود
شده ديوانه منگی كه مپرس

#مهدی_اخوان_ثالث

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

.
دور از نشاط ھستي و غوغاي زندگي
دل با سكوت و خلوت غم خو گرفته بود
آمد سكوت سرد و گرانبار را شكست
آمد صفاي خلوت اندوه را ربود
آمد به اين امید كه در گور سرد دل
شايد ز عشق رفته بیابد نشانه اي
او بود و آن نگاه پر از شوق و اشتیاق
من بودم و سكوت و غم و جاودانه اي
آمد مگر كه باز در اين ظلمت ملال
روشن كند به نور محبت چراغ من
باشد كه من دوباره بگیرم سراغ شعر
زان بیشتر كه مرگ بگیرد سراغ من

#فریدون_مشیری

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖