💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
بي‌شک‌چنين‌كه‌خواب‌ز چشمم‌پريده‌است‌
پروانه‌اي‌دوباره‌مرا خواب‌ديده‌است‌

شايد دوباره‌شيطنت‌بره‌اي‌سفيد
بر روي‌خواب‌تند علف‌ها دويده‌است‌

اي‌خاطرات‌خانه‌به‌دوش‌از شما كسي‌
آيا صداي‌گمشده‌ام‌را نديده‌است‌

آيا كسي‌از آن‌همه‌گل‌بوسه‌هاي‌مهر
يك‌غنچه‌از براي‌لبانم‌نچيده‌است‌

مادر بيا دوباره‌به‌گهواره‌ام‌ببر
آنجا كه‌شوق‌كودكي‌ام‌آرميده‌است‌

مادر بيا دوباره‌ به‌گهواره‌ام ‌ببر
آنجا كه‌لاي‌لاي‌ تو شور آفريده‌ است‌

آنجا در آن‌بهشت‌كه‌روزي‌هزار بار
خورشيد چشم‌هاي‌تو بر من‌دميده‌است‌

مادر ببين‌كه‌شعله ی ‌آن‌خاطرات‌سبز
شعر مرا دوباره‌به‌آتش‌كشيده‌است‌

آن‌عقرب‌سياه‌كه‌عين‌هراس‌بود
چندي‌است‌زير جامه‌ي‌خوابم‌خزيده‌است‌

يك ‌عنكبود کور ‌كبودي‌به‌رنگ‌مرگ‌
روي‌تمام‌آينه‌ها خط‌كشيده‌است‌

گوساله‌اي‌حريص‌از آن‌سال‌هاي‌دور
روزي‌دو برگ‌از عاطفه‌ام‌را جويده‌است‌

مادر تو را به‌جان‌خودت‌چاره‌اي‌بجو
دفترچه‌ام‌به‌صفحه‌ي‌پايان‌رسيده‌است‌

مادر بر اشك‌اشك‌غزل‌...، آه‌، نه‌، نشد
بر حرف‌حرف‌اين‌غزل‌اشكي‌چكيده‌است‌

راهي‌نمي‌برد به‌دلم‌شعر مدتي‌است‌
رنگ‌از رخ‌تمام‌قلم‌ها پريده‌است‌

شعر زبان‌بريده‌در اين‌واژه‌هاي‌گنگ‌
همرنگ‌وحشت‌رمه‌هاي‌رميده‌است‌

مادر بيا دوباره‌به‌گهواره‌ام‌ببر
مادر بيا كه‌خواب‌ز چشمم‌پريده‌است‌

#کاووس_حسنلی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
عمری ست که این اشک گره خورده گواه است
کز روزنه ی دیده دلم چشم به راه است

ترسم که به تاریکی چشمم ننهد پای
آن ماه سفر کرده که خورشید پناه است

ای روشنی عاطفه برگرد که دیری ست
دور از تو چراغ شب من شعله ی آه است

راضی مشو ای چشمه که لب تشنه بمیرد
چشمی که فقط تشنه ی یک جرعه نگاه است

گر این همه از خامه ی تقدیر چکیده است
ور این همه از شعبده ی بخت سیاه است

ای برق! بزن، خرمن من شعله پذیر است
ای سیل! بیا، خانه ی من بر سر راه است

#کاووس_حسنلی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صف بسته اند پیش تو دیوارها مدام
قد می کشند پشت سرت دارها مدام

جرم تو زندگی ست نفس می کشی زلال
سر می کشند دور و برت مارها مدام

تو میوه داری از همه سو سنگ می خوری
این است سرنوشت ثمردارها مدام

تو راست قامتی و تناور از این سبب
تحریک می شوند تبردارها مدام

آزاد می شوی دگر از بند ها اگر
راضی شوی به رسم دغل کارها مدام

آسوده می شوی تو از این فتنه های گنگ
عادت کنی اگر به لجن زارها مدام

اما تو عاشقی، تو و عادت به منجلاب
اما تو شاعری، تو و این عارها مدام

نه، نه تو سبز و روشن و پربرگ و بر بمان
در حسرت نگاه تبردارها مدام

#کاووس_حسن‌لی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀