و ما بر زمین رد نامهای ناپدیدیم
ما راندهشدهگان
محکومایم که بهشت را بسراییم
گلها را از نو بکاریم
زینتی برای زلف دوشیزهگان
ما محکوم شدیم تا بهشت را ترک کنیم
پس مقابلمان زمین گسترده شد.
و حالی
عشق سفر دشواریست در پهنهٔ جهان
مشق سکون و سکوت است
سکوتی بهسان آلیشها و راشهای قصهیی کهن
عشق طریقت نگاه است
نگاهی که بر خاکها بذری میکارد
بذری، درختی
تا من سخن بگویم
و تو با برگها نوازشام کنی.
#اکتاویو_پاز
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
ما راندهشدهگان
محکومایم که بهشت را بسراییم
گلها را از نو بکاریم
زینتی برای زلف دوشیزهگان
ما محکوم شدیم تا بهشت را ترک کنیم
پس مقابلمان زمین گسترده شد.
و حالی
عشق سفر دشواریست در پهنهٔ جهان
مشق سکون و سکوت است
سکوتی بهسان آلیشها و راشهای قصهیی کهن
عشق طریقت نگاه است
نگاهی که بر خاکها بذری میکارد
بذری، درختی
تا من سخن بگویم
و تو با برگها نوازشام کنی.
#اکتاویو_پاز
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
ابی
عطر تو
مرا به آن سوی شب ببر
آنجا که من تو هستم
آنجا که ما یکدیگریم
به خطهای که تمام ضمایر
به هم زنجیر شدهاند
#اکتاویو_پاز
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آنجا که من تو هستم
آنجا که ما یکدیگریم
به خطهای که تمام ضمایر
به هم زنجیر شدهاند
#اکتاویو_پاز
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کسی در اندرونم مینویسد،
دستم را به حرکت درمیآورد
سخنی میشنود، درنگ میکند،
کسی که میان کوهستان سرسبز و دریای فیروزهگون گرفتار آمده است.
او با اشتیاقی سرد
به آنچه من بر کاغذ میآورم میاندیشد.
در این آتش داد
همه چیزی میسوزد
با این همه اما، این داور
خود
قربانی است
و با محکوم کردن من خود را محکوم میکند.
به همه کس مینویسد
هیچکس را فرانمیخواند
برای خود مینویسد
خود را به فراموشی میسپارد
و چون نوشتن به پایان رسد
دیگر بار
به هیأت من درمیآید.
#اکتاویو_پاز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کسی در اندرونم مینویسد،
دستم را به حرکت درمیآورد
سخنی میشنود، درنگ میکند،
کسی که میان کوهستان سرسبز و دریای فیروزهگون گرفتار آمده است.
او با اشتیاقی سرد
به آنچه من بر کاغذ میآورم میاندیشد.
در این آتش داد
همه چیزی میسوزد
با این همه اما، این داور
خود
قربانی است
و با محکوم کردن من خود را محکوم میکند.
به همه کس مینویسد
هیچکس را فرانمیخواند
برای خود مینویسد
خود را به فراموشی میسپارد
و چون نوشتن به پایان رسد
دیگر بار
به هیأت من درمیآید.
#اکتاویو_پاز
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀