به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم
گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم
مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هر که هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این در گشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گمان مبر که ز عشق تو دست بردارم
مگو که جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هر که هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این در گشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گرم به دیده زنی تیر اگر به سینه، ننالم
که گرچه آفت جسمی ولیک راحت جانی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که گرچه آفت جسمی ولیک راحت جانی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به حال خستهی قاآنی از وفا نظری کن
بدار حرمت پیران به شکر آنکه جوانی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بدار حرمت پیران به شکر آنکه جوانی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفس امارهٔ تو دشمن تست
چون شود کشته دوست گردد دوست
تن تو پوست هست و مغز تو جان
مغزت ار آرزوست بفکن پوست
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون شود کشته دوست گردد دوست
تن تو پوست هست و مغز تو جان
مغزت ار آرزوست بفکن پوست
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
واجب نبود دل به بتی بیهده بستن
کاو را نبود شیوه به جز عهد شکستن
هر دوست که با دوست ندارد سر پیمان
میباید از او رشتهٔ پیوند گسستن
چون یار ندارد خبر از یار چه حاصل
نالیدن و خون خوردن و بر خاک نشستن
یاری که وفا بیند و با غیر شود یار
شرطست برو از سر عبرت نگرستن
چون باد خزان آمد و گل رفت به تاراج
ای ابر بهاری چه برآید ز گرستن
هر بنده که بگریخت ز احسان خداوند
آزاد کنش کاو نشود رام به بستن
بر زشت نکویی نتوان بست به زنجیر
از مشک سیاهی نتوان برد به شستن
با یار بگویید که از تیر ملامت
انصاف نباشد دل ما این همه خستن
زین پیش همه کام تو میجستم و اکنون
امید ندارم به جز از دام تو جستن
جان دادم و افسوس که جان نیست گیاهی
کاو زنده شود سال دگر باز برستن
قاآنی ازین پس ز خیال تو صبورست
با آنکه محالست صبوری ز تو جستن
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاو را نبود شیوه به جز عهد شکستن
هر دوست که با دوست ندارد سر پیمان
میباید از او رشتهٔ پیوند گسستن
چون یار ندارد خبر از یار چه حاصل
نالیدن و خون خوردن و بر خاک نشستن
یاری که وفا بیند و با غیر شود یار
شرطست برو از سر عبرت نگرستن
چون باد خزان آمد و گل رفت به تاراج
ای ابر بهاری چه برآید ز گرستن
هر بنده که بگریخت ز احسان خداوند
آزاد کنش کاو نشود رام به بستن
بر زشت نکویی نتوان بست به زنجیر
از مشک سیاهی نتوان برد به شستن
با یار بگویید که از تیر ملامت
انصاف نباشد دل ما این همه خستن
زین پیش همه کام تو میجستم و اکنون
امید ندارم به جز از دام تو جستن
جان دادم و افسوس که جان نیست گیاهی
کاو زنده شود سال دگر باز برستن
قاآنی ازین پس ز خیال تو صبورست
با آنکه محالست صبوری ز تو جستن
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❤️
درخت بی ثمر هر کس نشاند
دوای درد مجنون را بداند
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آنکه اشتر می چراند..؟
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درخت بی ثمر هر کس نشاند
دوای درد مجنون را بداند
میان عاشق و معشوق رمزی است
چه داند آنکه اشتر می چراند..؟
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زنند طعنه که اندر جهان پناهت نیست
به جان دوست همان نیستی پناه منست
قلندرانه گنه میکنم ندارم باک
از آنکه رحمت حق ضامن گناه منست
مرا به حالت مستی نگر که تا بینی
جهان و هر چه درو هست دستگاه منست
دمی که مست زنم تکیه در برابر دوست
هزار راز نهانی به هر نگاه منست
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به جان دوست همان نیستی پناه منست
قلندرانه گنه میکنم ندارم باک
از آنکه رحمت حق ضامن گناه منست
مرا به حالت مستی نگر که تا بینی
جهان و هر چه درو هست دستگاه منست
دمی که مست زنم تکیه در برابر دوست
هزار راز نهانی به هر نگاه منست
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خیزید و یک دو ساغر صهبا بیاورید
ساغر کمست یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد دریا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
#قاآنی
#صـبح_بخیـر 👌🌱
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ساغر کمست یک دو سه مینا بیاورید
مینا به کار ناید کشتی کنید پر
کشتی کفاف ندهد دریا بیاورید
خوبان شهر را همه یکجا کنید جمع
جایی که من نشستهام آنجا بیاورید
#قاآنی
#صـبح_بخیـر 👌🌱
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو عکس ماه که افتد درون چشمهٔ روشن
به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به چشم من همه نزدیکی و ز من همه دوری
#قاآنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نامدی دوش و دلم تنگ شد از تنهایی
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی
ور تو آیی نشود چارهی تنهایی من
که من از خویش روم چون تو ز در باز آیی
کاش از مادر آن ترک بپرسند که تو
گر نهای از پریان از چه پری میزایی؟
شاه باید که خراج شکر از وی گیرد
که دکان بسته ز شرم لب او حلوایی
تو بهل غالیه بر موی تو خود را ساید
تو به مو غالیه اینقدر چرا میسایی؟
چه خلاف است ندانم که میان من و توست
کآنچه بر مهر فزایم تو به جور افزایی
بعد از این در صفت حسن تو خاموش شوم
زآنکه در وصف تو گشتم خجل از گویایی
دُرفشانیِ تو قاآنیام از دست ببُرد
آدمی دُر نفشاند تو مگر دریایی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه شود کز دلم امروز گره بگشایی
ور تو آیی نشود چارهی تنهایی من
که من از خویش روم چون تو ز در باز آیی
کاش از مادر آن ترک بپرسند که تو
گر نهای از پریان از چه پری میزایی؟
شاه باید که خراج شکر از وی گیرد
که دکان بسته ز شرم لب او حلوایی
تو بهل غالیه بر موی تو خود را ساید
تو به مو غالیه اینقدر چرا میسایی؟
چه خلاف است ندانم که میان من و توست
کآنچه بر مهر فزایم تو به جور افزایی
بعد از این در صفت حسن تو خاموش شوم
زآنکه در وصف تو گشتم خجل از گویایی
دُرفشانیِ تو قاآنیام از دست ببُرد
آدمی دُر نفشاند تو مگر دریایی
#قاآنی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به هرجا رو کنی در روشنی چون ماه مشهوری
بهرجا پا نهی در راستی چون سرو یکتایی
چنین روشن ندیدم رخ یقین دارم که خورشیدی
بدین نرمی نیفتد تن گمان دارم که دیبایی
#قاآنی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهرجا پا نهی در راستی چون سرو یکتایی
چنین روشن ندیدم رخ یقین دارم که خورشیدی
بدین نرمی نیفتد تن گمان دارم که دیبایی
#قاآنی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
حتی خود #قاآنی هم به معجزه ی بغل بیشتر از محبت زبونی معتقده که میگه:
عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبت!
مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبت!
مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀