همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ،
از تو ای ارام جانم ، خبری نیست که نیست،،
اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ،
چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از تو ای ارام جانم ، خبری نیست که نیست،،
اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ،
چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
گفتم که دیده تر شد ، از دست آن فراقت ،
گفتا که چشم دل بند ، زین پس روان نباشد ،،
گفتم که سیل اشکم ، پا می نهد به دریا ،،،
گفتا که سِرِ عاشق ، اندر نهان نباشد ،،
گفتم شمیم عطرت ، عالم کند گلستان ،،
گفتا که ما همینیم ، جز این گمان نباشد ،،
گفتم که ناز کم کن ، آشفته است #راحم،
گفتا که شرمسارم ، این در توان نباشد ،،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفتم که دیده تر شد ، از دست آن فراقت ،
گفتا که چشم دل بند ، زین پس روان نباشد ،،
گفتم که سیل اشکم ، پا می نهد به دریا ،،،
گفتا که سِرِ عاشق ، اندر نهان نباشد ،،
گفتم شمیم عطرت ، عالم کند گلستان ،،
گفتا که ما همینیم ، جز این گمان نباشد ،،
گفتم که ناز کم کن ، آشفته است #راحم،
گفتا که شرمسارم ، این در توان نباشد ،،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
باز از هجران تو ، آشفته وُ ، طوفانی ام ...
همچنان در آتش سوزان تو ، ویرانی ام ،
بی جمال حسن تو ، روزم سیاهست و سیاه ...
با دل وزار و نزارم ، اشکم وُ ، بارانی ام ،
هیچ راهی نیست پیشم ، مات عشقم مات عشق ...
آخر خط جنونم ، در تَه وُ پایانی ام ،
سینه از داغ فراقت همچنان در اتش است ...
رهرو عشق محالم ، بی سر و سامانی ام ،
می دهم بر باد آخِر جان و سر درراه عشق ...
من نی ام از خویش آخِر ، پا به سر جانانی ام ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز از هجران تو ، آشفته وُ ، طوفانی ام ...
همچنان در آتش سوزان تو ، ویرانی ام ،
بی جمال حسن تو ، روزم سیاهست و سیاه ...
با دل وزار و نزارم ، اشکم وُ ، بارانی ام ،
هیچ راهی نیست پیشم ، مات عشقم مات عشق ...
آخر خط جنونم ، در تَه وُ پایانی ام ،
سینه از داغ فراقت همچنان در اتش است ...
رهرو عشق محالم ، بی سر و سامانی ام ،
می دهم بر باد آخِر جان و سر درراه عشق ...
من نی ام از خویش آخِر ، پا به سر جانانی ام ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
#نازنینی
دلارامی ، مهی و ، مه جبینی ...
نگارینا ز ماه هم ، برترینی ،
لب جویی و ، مارا گوشه ی چشم ...
بفرما خوش نشین و خوش نشینی ،
چه هستی باده هستی ؟ ساغری تو ؟
شرابی ؟ نه .، .. شرابِ انگبینی ،
به صدها لطفی و ... مجموع مهری ...
کجایی دلربا ؟ نی از زمینی ،
شب افروزی ، چو ماهی ، اختری تو ...
سهیلی ؟ افتابی ؟ بهترینی ،
قسم بر زلف پرچین ، چشم و ابرو ...
به زیبایی ... نه انی و نه اینی ،
رموز عشقیُ وُ.. فاشی وُ پنهان ...
چه خاصّی ؟ نازنینم . نازنینی ،
فروغ روی تو ، کی ماه دارد ؟
هزاران برتری ، صد آفرینی ،
غمت در سینه ام ، دُرّاست و گوهر ..
ز دُرّ خوشتر همانا . چون نگینی ،
چه خوشتر در دل #راحم نشستی ....
به مُلک جان و دل ، مسند نشینی ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#نازنینی
دلارامی ، مهی و ، مه جبینی ...
نگارینا ز ماه هم ، برترینی ،
لب جویی و ، مارا گوشه ی چشم ...
بفرما خوش نشین و خوش نشینی ،
چه هستی باده هستی ؟ ساغری تو ؟
شرابی ؟ نه .، .. شرابِ انگبینی ،
به صدها لطفی و ... مجموع مهری ...
کجایی دلربا ؟ نی از زمینی ،
شب افروزی ، چو ماهی ، اختری تو ...
سهیلی ؟ افتابی ؟ بهترینی ،
قسم بر زلف پرچین ، چشم و ابرو ...
به زیبایی ... نه انی و نه اینی ،
رموز عشقیُ وُ.. فاشی وُ پنهان ...
چه خاصّی ؟ نازنینم . نازنینی ،
فروغ روی تو ، کی ماه دارد ؟
هزاران برتری ، صد آفرینی ،
غمت در سینه ام ، دُرّاست و گوهر ..
ز دُرّ خوشتر همانا . چون نگینی ،
چه خوشتر در دل #راحم نشستی ....
به مُلک جان و دل ، مسند نشینی ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بگذار شبی مست و غزلخوان تو باشیم ،
مخمور ِمی و مست ز چشمان تو باشیم ،
از عشق تو اواره ی دهرم خبرت نیست ،
بگذار شبی سر به گریبان تو باشیم ،
از شوق تو ان شب نشناسیم ، سر از پا ،
دیوانه شویم بی سر و سامان تو باشیم ،
صبحی مطلب شب نشود آخِر و پایان ،
تا روز ابد حاجب و دربان تو باشیم ،
دیریست که همسفره ی اندوه و فراقیم ،
بگذار شبی سیر ز احسان تو باشیم ،
زنجیر بزن گردن ما مست بگردان ،
غم نیست که دیوانه رقصان تو باشیم ،
با خلق مگو با دل شوریده چه کردی ،
کو خوشتر از این حال ، پریشان تو باشیم ،
دیوانه کن و مست ، ز خود بی خبرم کن ،
از آنِ خودم نه ، همه از آن تو باشیم ،
ای ماهترینم نفسی همدم ما باش ،
چون ابر بهاران همه باران تو باشیم
از فرش مرا بردی و بر عرش نشاندی ،
بگذار شبی همدم پنهان تو باشیم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مخمور ِمی و مست ز چشمان تو باشیم ،
از عشق تو اواره ی دهرم خبرت نیست ،
بگذار شبی سر به گریبان تو باشیم ،
از شوق تو ان شب نشناسیم ، سر از پا ،
دیوانه شویم بی سر و سامان تو باشیم ،
صبحی مطلب شب نشود آخِر و پایان ،
تا روز ابد حاجب و دربان تو باشیم ،
دیریست که همسفره ی اندوه و فراقیم ،
بگذار شبی سیر ز احسان تو باشیم ،
زنجیر بزن گردن ما مست بگردان ،
غم نیست که دیوانه رقصان تو باشیم ،
با خلق مگو با دل شوریده چه کردی ،
کو خوشتر از این حال ، پریشان تو باشیم ،
دیوانه کن و مست ، ز خود بی خبرم کن ،
از آنِ خودم نه ، همه از آن تو باشیم ،
ای ماهترینم نفسی همدم ما باش ،
چون ابر بهاران همه باران تو باشیم
از فرش مرا بردی و بر عرش نشاندی ،
بگذار شبی همدم پنهان تو باشیم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا ای یار دستم گیر ، ز دست وامانده ام دیگر ....
بنِه بر چشم من چشمی به حیرت مانده ام دیگر ،
ندارم خاطر شادی ، از این عشق و از این هجران ...
من ان سوزنده ی شمعم که خود سوزانده ام دیگر ،
به غیر تو دگر یاری نه میدانم ، نه میخواهم ...
همین گویم که عطرت را ، به دل افشانده ام دیگر ،
فغان از بخت و اقبالم ، امان از حال واحوالم ...
من از خویشم به جان تو ، خودم را رانده ام دیگر ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بنِه بر چشم من چشمی به حیرت مانده ام دیگر ،
ندارم خاطر شادی ، از این عشق و از این هجران ...
من ان سوزنده ی شمعم که خود سوزانده ام دیگر ،
به غیر تو دگر یاری نه میدانم ، نه میخواهم ...
همین گویم که عطرت را ، به دل افشانده ام دیگر ،
فغان از بخت و اقبالم ، امان از حال واحوالم ...
من از خویشم به جان تو ، خودم را رانده ام دیگر ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل به غارت رفت و دلبر در دل ویرانه ماند ،
خار اندر پای ماند و پای در میخانه ماند ،
نیمه جانی ماند و چشم حسرت و دیوانه دل ،
جام می در دست ماند و چشم در پیمانه ماند ،
پیش رویش شمع گشتیم روشنی بخشیم به عشق ،
خلوت مهتاب ما ، بی غمزه ی پروانه ماند ،
ناله ی شبگیر ما دمساز ما شد تا سحر ،
بی هوا فریاد کردیم ، ناله در کاشانه ماند ،
عقل را مدهوش کردیم با جمالش در خیال ،
طره ی نازش به خوابِ این دل دیوانه ماند ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خار اندر پای ماند و پای در میخانه ماند ،
نیمه جانی ماند و چشم حسرت و دیوانه دل ،
جام می در دست ماند و چشم در پیمانه ماند ،
پیش رویش شمع گشتیم روشنی بخشیم به عشق ،
خلوت مهتاب ما ، بی غمزه ی پروانه ماند ،
ناله ی شبگیر ما دمساز ما شد تا سحر ،
بی هوا فریاد کردیم ، ناله در کاشانه ماند ،
عقل را مدهوش کردیم با جمالش در خیال ،
طره ی نازش به خوابِ این دل دیوانه ماند ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#نوش_باداا
ز لعلت ساغرم پر جوش باداا ...
هزاران باده .. بر ما نوش باداا ...
بهر مویت در آن زلف پریشان ،
یقینم عاشقان مدهوش بادا..
تو مّه را نور دِه مهتاب باشد ..
تو بگشا دیده ، مه خاموش باداا،
به این مسکین نظر کن رحمتی کن ،
که غم در جان ما مخدوش باداا ...
اگر از لعل تو ... کامی نگیرم ...
دکان عیش ما بد نوش باداا ...
ز من جانا چه دیدی یا شنیدی ،
ز من پندی شنو پا پوش باداا ...
اگر رویت نمیبینم ز هجران ..
نوایت تا ابد در گوش بادااا
به خون دل نوشتم این غزل را ...
خدایا اتشم .. خاموش باداا ..
در ان ظلمت رسی دیگر ندانم ...
که #راحم را نه عقل و هوش باداا
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز لعلت ساغرم پر جوش باداا ...
هزاران باده .. بر ما نوش باداا ...
بهر مویت در آن زلف پریشان ،
یقینم عاشقان مدهوش بادا..
تو مّه را نور دِه مهتاب باشد ..
تو بگشا دیده ، مه خاموش باداا،
به این مسکین نظر کن رحمتی کن ،
که غم در جان ما مخدوش باداا ...
اگر از لعل تو ... کامی نگیرم ...
دکان عیش ما بد نوش باداا ...
ز من جانا چه دیدی یا شنیدی ،
ز من پندی شنو پا پوش باداا ...
اگر رویت نمیبینم ز هجران ..
نوایت تا ابد در گوش بادااا
به خون دل نوشتم این غزل را ...
خدایا اتشم .. خاموش باداا ..
در ان ظلمت رسی دیگر ندانم ...
که #راحم را نه عقل و هوش باداا
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.#یاد_تورا_میکردم
دوش با دیده ی تر ، یاد تورا میکردم ...
بارها ، نام تورا ، بی تو صدا میکردم ،
کاش یک شب دلت اندیشه ی ما را میکرد ،
آه ، صد آه ، چه گویم که چه ها میکردم ،
یا ز فقدان ادب بود ، ویا مستی و مِی ..
گله نه ، صد گله از ، لطف خدا میکردم ،
جام در دست و خیالم همه افسون تو بود ..
تا سحر ، گریه کنان سوز به پا میکردم ،
به سر زلف تو سوگند که تا نیمه ی شب ..
گاه گاهی چو گدا ، بر تو دعا میکردم ،
پیش آیینه دل با تو سخن میگفتم ...
ما کجاییم ؟ چه شد ؟ ، چون و چرا میکردم ،
تو جفایی که که نکردی زتو من شکوه کنم ...
من ندانسته ، ندانسته ، خطا میکردم ،
شمع میخواست نسوزد پر پروانه ز عشق ...
لیک چون شمع به پروانه ، جفا میکردم ،
عمر بگذشت به حسرت ولی ای کاش که من ...
گره از کار خود و ، کار تو ، وا میکردم ،
عمر #راحم همه در مستی و افسوس گذشت...
کاش بودی ، چه بگویم که چه ها میکردم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوش با دیده ی تر ، یاد تورا میکردم ...
بارها ، نام تورا ، بی تو صدا میکردم ،
کاش یک شب دلت اندیشه ی ما را میکرد ،
آه ، صد آه ، چه گویم که چه ها میکردم ،
یا ز فقدان ادب بود ، ویا مستی و مِی ..
گله نه ، صد گله از ، لطف خدا میکردم ،
جام در دست و خیالم همه افسون تو بود ..
تا سحر ، گریه کنان سوز به پا میکردم ،
به سر زلف تو سوگند که تا نیمه ی شب ..
گاه گاهی چو گدا ، بر تو دعا میکردم ،
پیش آیینه دل با تو سخن میگفتم ...
ما کجاییم ؟ چه شد ؟ ، چون و چرا میکردم ،
تو جفایی که که نکردی زتو من شکوه کنم ...
من ندانسته ، ندانسته ، خطا میکردم ،
شمع میخواست نسوزد پر پروانه ز عشق ...
لیک چون شمع به پروانه ، جفا میکردم ،
عمر بگذشت به حسرت ولی ای کاش که من ...
گره از کار خود و ، کار تو ، وا میکردم ،
عمر #راحم همه در مستی و افسوس گذشت...
کاش بودی ، چه بگویم که چه ها میکردم ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#ساغر
ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...
سر خوشم چون پروریدم در دلم سودای تو ،
میرود چشمم به حاجت در پی چشمان تو ...
خجلتی دارم که گویم ، گشته ام رسوای تو ،
ان چنان جا کرده ای بر روح بر جان و دلم ...
از تو نتوانم بریدن ... جان و دل شیدای تو ،
در سراب تشنگی ما را ز مستی بیم نیست ،
ساغر میخانه ام ، لبریز از ..... مینای تو ،
مطربان در عیش و مستی لیک من سر مست عشق ...
چشم آهوی تو وُ ... چشمِ من و صحرای تو ،
ساقی عالم تو هستی ، عالم مستی تویی ...
بیقراری های دل ... از دیده ی گویای تو ،،
درد این محنت سرا را نوش جانم کرده ام ...
شبنم ان جویبارم ، غرق در ... دریای تو ،
عندلیب بوستانم نغمه هایم نام توست ...
نیست در جان ودل ما ، جز تو و غوغای تو ،
#راحمم ، سوی نمازم گوشه ی ابروی توست ...
مست عشقم مست عشق ، از ساغر لبهای تو ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...
سر خوشم چون پروریدم در دلم سودای تو ،
میرود چشمم به حاجت در پی چشمان تو ...
خجلتی دارم که گویم ، گشته ام رسوای تو ،
ان چنان جا کرده ای بر روح بر جان و دلم ...
از تو نتوانم بریدن ... جان و دل شیدای تو ،
در سراب تشنگی ما را ز مستی بیم نیست ،
ساغر میخانه ام ، لبریز از ..... مینای تو ،
مطربان در عیش و مستی لیک من سر مست عشق ...
چشم آهوی تو وُ ... چشمِ من و صحرای تو ،
ساقی عالم تو هستی ، عالم مستی تویی ...
بیقراری های دل ... از دیده ی گویای تو ،،
درد این محنت سرا را نوش جانم کرده ام ...
شبنم ان جویبارم ، غرق در ... دریای تو ،
عندلیب بوستانم نغمه هایم نام توست ...
نیست در جان ودل ما ، جز تو و غوغای تو ،
#راحمم ، سوی نمازم گوشه ی ابروی توست ...
مست عشقم مست عشق ، از ساغر لبهای تو ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀