💖کافه شعر💖
2.59K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
سرمستی جان از کف اعجاز تو باید
تاب و تب مجنون  لب ابراز تو باید

مسرور شعف مطرب میخانهٌ جانی
گویی نفس ساز من؛ از ساز تو باید

پاییز گذشت ؛ از گذر عطر شمیمت
عطاری گل غمزه ی ؛ شهناز تو باید

آمیزه به سرلوحه؛ جامت نفسم نوش
کان شهد عسل ؛  از نفس ناز تو باید

آمد که بگوید بنوازد ؛  غزلش عشق
پروانه و شمع؛ از پی شهباز تو باید

این بارشدم مست و غزلخوان تو دلبر
ساقی پی من ؛ از پس طناز تو باید

گوشم همه جان شد؛ به نوای غزل تو
یوسف ز ره عشق به پرواز  تو باید

#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


دلم برای دیدار تو سُر می خورد
نگاهم به ورای نگاه تو
در جاده راه می رود
چشمانت چون ستاره‌های شب
در آسمان قلبم می درخشد
به هر نفسی که می‌کشم،
به هر آهنگی که گوش می دهم
صدای واژه هایت
در وجودم رخنه می کند
عطر تنت ،
گرمای آغوشت ،
در خواب‌هایم
همچون افسانه ای شیرین
شمع های روشن
به مستی عشق را
روی پرده ی اتاق
به دوستت دارمی آهنگین
از لب من و تو
به رقص بوسه در می آورد.


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


ای الهه ی عشق
ندای قلبت را
به خواسته ی قلبم نزدیکتر کن
نجوای دوست داشتن سربده
تمام جهان را به یک اشاره
در شبی مجاب رقص بفرما
دو چشمان مهربانت را
به همسایگی چشمانم برسان
و جمهوری احساس را
در تبسم مهری
به تجسم گاه ابدی هموار کن
سایه ی شاه وارنه ام را
به خلوت یاز
در سه تار گیسوانت
با نیمی از من
و نیمی از تو
در نیمه شب
به شانه از بوی بوسه
در غزلی عاشقانه رها ساز
تا یک ستاره از این آسمان
مال من باشد.

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‌غزل گره عشق خدا


چشم یاهو که نظر بر دل ما بگشاید
گره از کار دلت  ؛ عشق خدا بگشاید

چون که باران بزند بر ره دلدادگی ات
اشک غم قفل در آن مژه ها بگشاید

می ساقی چو بریزد به همان ساغر ما
ساقی مست ؛   در میکده ها بگشاید

غم اگر بار سفر بسته ز عالم بدرود
خنده از غنچهٌ گل ؛درهمه جا بگشاید

این جهان پر شده از شوکت ربانی او
چون نسیم سحری باد صبا بگشاید

حذر از مهر نکن مهر خدا موهبتست
شربت شهد گلان؛ بر تو سوا بگشاید

مرهم دل که دوایش همه جا میجویی
نفس صبح سحرگاه ؛ که هوا بگشاید

آیت عشق؛ فقط تربت سر منزل دل
که ثریا تو ببین؛ عشق کجا بگشاید


#ثریا_شجاعی_اصل

🎙#رضا_ماد


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


به لمس خیال
بهار سفید و سبز را
به چشم شعر می نویسم
تویی روی عقربه های خورشید
ساعت عشق را کوک می کند
و نگاه دلبرانه اش را
به مژگان بلندم می دوزد
در تپش قلبی
روی دفترم رنگ ارغوان می پاشم
خورشید نگاهت
به کوچه باغ قلبم قدم می گذارد
با تو سرشار از ذوق می شوم
با تو سرشار از خواستن می شوم
با تو.....
کاسه چشمانم از اشک شوق پر می شود
آفاق پر از اختران می شود
در دعوت به جرعه ناب از عشق
موی بلندم به دست تو زنجیر به هم می بافد
به زیبایی می خوانی
نفس...!
دل سرگشته به مهر تو ریتم به جانم انداخته.

#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


آبی رنگ لبخند توست
و من غرق در تابش لرزان نگاهت
زلال ظریف قلبت را
به خواهش دریا می رسانم
ذوق های کودکانه ات
همچون خورشید پرتوافشانی می کند
طراوت باران را در روی لبهایت
به بوسه ی خوش می نوازد
زمان به تماشای نگاهت می ایستد
روی دو پا به رقص پروانه در می آیی
عاشقی چون پرتوهای نور
در ڗرفای شب می درخشد
سرشاز از پڗواک احساس نو
بال مڗگانت را در چشم شعر می خوابانی
غرق در جام لبالب لبانت
موج موسیقی عشق را می نوازی
به زبان ساده دوستت دارمی می گویی
تا در تقدیر عشق پنجه بزنم
اهتزاز ابدیت را در گل دامنت
جاری سازم..

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلخوشم  با  عشق تو ؛ تا  انتخابم کرده ای
گشته ام دلداده ات ؛ شاعر خطابم کرده ای

باده نوشم ماه من سرمست من از عشق تو
سر خوشم جانا مرا عشقت حسابم کرده ای

چشم در چشمان تو  در بسترت خوابیده ام
برده ای  دل  از دلم ؛ پر پیچ و تابم کرده ای

ای تو  سلطان  دلم ؛ با من  بمان ؛ ترکم نکن
برده ای  وقتی  دلم ؛ از چه  جوابم کرده ای

روز و ماهم گشته خوش درگردش ایام سال
ماه تابان  توام ؛ یا  گیج  و  خوابم کرده ای ؟

پیش چشم عاشقان ؛ خواندی تو ماهم دلبرا
سر بلندم  کرده ای ؛ دور  از  عذابم  کرده ای

هر غزل  گفتم  بخوان و ؛ عشق را  باور بکن
شعر  گفتیم  و  دو بیتی ؛ تو  کتابم کرده ای

دست شعرم را  بگیر و ؛ خود ببر  تا کهکشان
من زمین ؛ تو  آسمان ؛ دور از  ترابم کرده ای

حلقه  بر  دستم  زدی  ؛  کردی  نشانم  گوییا
مال خود  کردی  مرا ؛ کی  انتخابم  کرده ای ؟


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


صبح ،خیالم چون مرغان وحشی
به سویت پرواز می کند
می نشیند بر روی پلکهایت
من عاشق می شوم
تو معشوق،
تا در ما و منی
دوست داشتنم را بر روی چشمانت
به بوسه ای شیرین بخیر کنم.....

#ثریا_شجاعی_اصل
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تنها تو را می خواهم
و تنها با اوای تو
چشم به هر سو می چرخانم
خواسته ام را
در ساحلی نگاه تو واریز می کنم
دستانم را به بازوانت فشرده
با تو همه دنیا را قدم می زنم
چشمان تو می درخشد
و آفتاب تصویر تو را
تا روزها به پلک های شب می بخشد
آغوشت
بوسه ات
عطرت
صدایت
حرفهایت
به نوع عاشقی من
عاشقی اش را زمزمه می کند.


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو را دیدم
عشق را به محاصره ی قلبم دراوردی
لرز خواستن را به تنم نشاندی
وجودم لبریز شد
از پروانگی های احساس
دستانم یخ زد
شکوفه شب بو صدایم زد
در محاصره بازوانت به دور تنم
پهنای قلبم به وسعت بودن یک تو
به آغوش کشیده شد
عشقت زیباترم کرد
و چشمان زیتونی ام
در روشنی نگاه مهربانت
به رنگ ستاره درآمد
حس دلم در گیر و دار بودنت
به گل پُرناز چمن چشم دوخت
هاشور شاعرانه هایم
دور شانه هایت
شعر بافت
به التماس سبز ماندن
به موهایم عطر بهار پاشید
بدون آنکه بدانم
عشق در من جاری شد
زنگ قلبم به نام تو
به لبانم عطر سیب و گناه را چشید...


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀