سالهاست
ک دردهایم را
ب آغوش کشیده ام.
نوازششان میکنم.
از دردهایم برایشان
سخن میگویم.
من حیرانم!
و به حیرانی
نامم را بر تن روزگار
حک خواهم کرد.
من
سمجترین زاییده شعرم.
جان سختترین نوزادهء جهان.
تو را دوست میدارم و
عشق خواهم ورزید.
زندگی خواهم کرد.
و همچنان
درد خواهم کشید
تا روزگار بداند
با که
طرف شده است.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ک دردهایم را
ب آغوش کشیده ام.
نوازششان میکنم.
از دردهایم برایشان
سخن میگویم.
من حیرانم!
و به حیرانی
نامم را بر تن روزگار
حک خواهم کرد.
من
سمجترین زاییده شعرم.
جان سختترین نوزادهء جهان.
تو را دوست میدارم و
عشق خواهم ورزید.
زندگی خواهم کرد.
و همچنان
درد خواهم کشید
تا روزگار بداند
با که
طرف شده است.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبحی دگرست و
خورشید خورشید نور را
با خود آورده ای.
بدوی درونم
همچون خزنده ای خونسرد از اعماق
غارهای تنهایی سالهای رخوت
بیرون میآید
تا در گرمای حضورت
گرم کند
تن زمخت طمع و هوسش را.
گویی
از اندیشه تو
رستاخیزی در رگانش
جاری گشته است ک اینچنین
رام و آرام
در گرمای مهرت
هیولای نفسش را
از یاد برده است.
و ولنگار وجودش در من
ب پایان رسیده ست.
و من
امنیت یافتم
انسان شدم
عاشق شدم
و حیران شدم.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خورشید خورشید نور را
با خود آورده ای.
بدوی درونم
همچون خزنده ای خونسرد از اعماق
غارهای تنهایی سالهای رخوت
بیرون میآید
تا در گرمای حضورت
گرم کند
تن زمخت طمع و هوسش را.
گویی
از اندیشه تو
رستاخیزی در رگانش
جاری گشته است ک اینچنین
رام و آرام
در گرمای مهرت
هیولای نفسش را
از یاد برده است.
و ولنگار وجودش در من
ب پایان رسیده ست.
و من
امنیت یافتم
انسان شدم
عاشق شدم
و حیران شدم.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره ها نگاه میکنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس میکنم.
احساس میکنم رها شده ام.
غریبه ای در وجودم
زندگی میکند
که نمیشناسمش.
بغضی بزرگ
گلویش را میفشارد و
درونم را چنگ میزند.
آه ماه من!
شبهایم را
به تو میسپارم.
باور بودنم را نیز.
#حیران_قزلباش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀