وانفسا
زبان آتشین واژه های من
تمام قلبم از آبی چشمان
سبزت رنگین است
گل واژه های زیبا
از مهرانگیزی نگاهت
مرا می کشاند
به مسیری که تو را می داند
اوازش
با آهنگ عاشقانه اش
کوک است
به سبزی و زیبایی
بادها و چکاوکـ ها ایمان دارد
آغوش عاشقانه اش قلبم را
به تپش در می اورد
اولین بوسه اش بر لبانم
چون اولین بوسه ی عشق...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زبان آتشین واژه های من
تمام قلبم از آبی چشمان
سبزت رنگین است
گل واژه های زیبا
از مهرانگیزی نگاهت
مرا می کشاند
به مسیری که تو را می داند
اوازش
با آهنگ عاشقانه اش
کوک است
به سبزی و زیبایی
بادها و چکاوکـ ها ایمان دارد
آغوش عاشقانه اش قلبم را
به تپش در می اورد
اولین بوسه اش بر لبانم
چون اولین بوسه ی عشق...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غزل ؛ مرکب عشق
درد وغم هم عاقبت روزی به پایان میرسد
تاج شاهی آخرش بر دست سلطان میرسد
گردش پرگار گردون؛چرخش مسحورعشق
در فراق عشق مجنون ؛ گریه آسان میرسد
غصه ها گرچه؛ ملامت میکنند ما عاشقان
هر چقدر در را ببندی عشق زانسان میرسد
چند و چون راز عاشق را نفهمد سنگ دل
آسمان در خود بغرد؛خشم طوفان میرسد
در فراسوی خودت ؛ دنبال عشقی و ولی
عشق با یک صاعقه؛ ازجام سبحان میرسد
مرکب عشق تا قیامت برضمیر ذین ماست
آن سوار خوش خبر از سوی یاران میرسد
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درد وغم هم عاقبت روزی به پایان میرسد
تاج شاهی آخرش بر دست سلطان میرسد
گردش پرگار گردون؛چرخش مسحورعشق
در فراق عشق مجنون ؛ گریه آسان میرسد
غصه ها گرچه؛ ملامت میکنند ما عاشقان
هر چقدر در را ببندی عشق زانسان میرسد
چند و چون راز عاشق را نفهمد سنگ دل
آسمان در خود بغرد؛خشم طوفان میرسد
در فراسوی خودت ؛ دنبال عشقی و ولی
عشق با یک صاعقه؛ ازجام سبحان میرسد
مرکب عشق تا قیامت برضمیر ذین ماست
آن سوار خوش خبر از سوی یاران میرسد
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به یاد توام،
در آغوش یادگاریها
به دستان خاطرات
مینویسم نام تو را
بر صفحهی زمان.
به یاد توام،
در آوای بادهای پاییزی
به زبان برگها
میخوانم داستانهای تو
با لبخندی که همیشه در یادم است.
به یاد توام،
در نور خورشید سرخپوست
به چشمان آسمان
مینگرم و میپرسم
آیا تو هم به یاد منی؟
به یاد توام،
در آغوش شبهای ستارهای
به زبان نجوم
میگویم: «تو را دوست دارم»
و آرام میخوابم.
به یاد توام همیشه.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آغوش یادگاریها
به دستان خاطرات
مینویسم نام تو را
بر صفحهی زمان.
به یاد توام،
در آوای بادهای پاییزی
به زبان برگها
میخوانم داستانهای تو
با لبخندی که همیشه در یادم است.
به یاد توام،
در نور خورشید سرخپوست
به چشمان آسمان
مینگرم و میپرسم
آیا تو هم به یاد منی؟
به یاد توام،
در آغوش شبهای ستارهای
به زبان نجوم
میگویم: «تو را دوست دارم»
و آرام میخوابم.
به یاد توام همیشه.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در نجوای شبانه ام
تو را به دستان عشق میسپارم
قلم بر می دارم و می نویسم
از نگاه مهربانت
از بم گونه صدایت
از دایره مشکی چشمانت
سطر به سطر دفترم را پر می کنم
از حس عاشقانه ام
قدم بزن، قدم بزن در باغچه قلبم
عاشقانه هایم
سطر به سطر بوی تو را می دهد
واژه واژه اش رنگ احساس تو رامی دهد...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را به دستان عشق میسپارم
قلم بر می دارم و می نویسم
از نگاه مهربانت
از بم گونه صدایت
از دایره مشکی چشمانت
سطر به سطر دفترم را پر می کنم
از حس عاشقانه ام
قدم بزن، قدم بزن در باغچه قلبم
عاشقانه هایم
سطر به سطر بوی تو را می دهد
واژه واژه اش رنگ احساس تو رامی دهد...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوست داشتنم را
با صدای موج ساحل
در حال آواز
با ساز و آواز ترکی
به سویت پرواز می دهم
هزاران شکوفه در دلت باز می شود
زیبایی ات در دل خورشید
نمایان می شود
من شیفته از نگاهت
بار گناهانم را به لبانت می چشانم
آهنگین
اغواگر
ریتم هماهنگی با دلمان
می چرخد.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با صدای موج ساحل
در حال آواز
با ساز و آواز ترکی
به سویت پرواز می دهم
هزاران شکوفه در دلت باز می شود
زیبایی ات در دل خورشید
نمایان می شود
من شیفته از نگاهت
بار گناهانم را به لبانت می چشانم
آهنگین
اغواگر
ریتم هماهنگی با دلمان
می چرخد.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
احساسم را
به شمالی ترین نگاهت
روانه می سازم
روزنه ی چشمانت
قلم بدستم می دهد
زیبایی عشق را
بر تن کاغذ می گویم
من می گویم
او بهت زده از افکارم
آواز هستی را به
دست باد می سپارد
غم نامه عشق را
با سوز و گذاز
به دل تنگی چشمها می خواند
پرندگان خفته را
با پژواک سرخوری
به پرواز در می اورد
من می گویم عشق
نیشخند می زند
کم حرفی را
به فال خواجه حافظ شیراز می خواند
"عشق دردانهست
و من غواص و دريا ميكده
سر فرو بردم در آنجا تا كجا سر بر كنم"
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
احساسم را
به شمالی ترین نگاهت
روانه می سازم
روزنه ی چشمانت
قلم بدستم می دهد
زیبایی عشق را
بر تن کاغذ می گویم
من می گویم
او بهت زده از افکارم
آواز هستی را به
دست باد می سپارد
غم نامه عشق را
با سوز و گذاز
به دل تنگی چشمها می خواند
پرندگان خفته را
با پژواک سرخوری
به پرواز در می اورد
من می گویم عشق
نیشخند می زند
کم حرفی را
به فال خواجه حافظ شیراز می خواند
"عشق دردانهست
و من غواص و دريا ميكده
سر فرو بردم در آنجا تا كجا سر بر كنم"
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رقص قوها را درون رود و برکه دیده ای
عکس مهتاب را درون آب جلگه دیده ای
محو اقیانوس و دریا با نگارت گشته ای
در دلت مکشوف احیای غبارت گشته ای
با دو تارت حسرت دیدار لیلا خوانده ای
خنده و لبخند را یک دم لبش بنشانده ای
با خیال عشق او در خلوتت کز کرده ای
فارغ از رویای دلبر ذره ای حض کرده ای
تاکنون بی یاد دلبر یک شبی سر کرده ای
بغض تنهایی شب را چند برابر کرده ای
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رقص قوها را درون رود و برکه دیده ای
عکس مهتاب را درون آب جلگه دیده ای
محو اقیانوس و دریا با نگارت گشته ای
در دلت مکشوف احیای غبارت گشته ای
با دو تارت حسرت دیدار لیلا خوانده ای
خنده و لبخند را یک دم لبش بنشانده ای
با خیال عشق او در خلوتت کز کرده ای
فارغ از رویای دلبر ذره ای حض کرده ای
تاکنون بی یاد دلبر یک شبی سر کرده ای
بغض تنهایی شب را چند برابر کرده ای
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با باور به عمق قهقرایی نگاهت
زیتونی نگاهم را
به شبنم چکیده شده
از چشمانت می دوزم
سپس به خط عثمان طاها(نستعلیق)
دوستت دارم را در هر نقطه از قلبت
به آواز بی نهایت می رسانم
آوازه ات عالم گستر می شود
در هر تابلو و نقش و نگار
خط عاشقانه ی دوست دارمت
با بالهایی از شعله ی عشق
نامت را تا آسمان هفتم می برد.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با باور به عمق قهقرایی نگاهت
زیتونی نگاهم را
به شبنم چکیده شده
از چشمانت می دوزم
سپس به خط عثمان طاها(نستعلیق)
دوستت دارم را در هر نقطه از قلبت
به آواز بی نهایت می رسانم
آوازه ات عالم گستر می شود
در هر تابلو و نقش و نگار
خط عاشقانه ی دوست دارمت
با بالهایی از شعله ی عشق
نامت را تا آسمان هفتم می برد.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی تو را...!
نفس تو را...!
√از بوی باران بیشتر دوست دارم√
در میان خاک باران خورده
در آبی آسمان گستر
ماهی قرمز قلبم را شناور می کنم
نفس واژه ها را به نارنجی برگ درختان
در پاییز به تکاپو می اندازم
همزمان با ستاره ی قلبت
در غزل های شبانه
نازکی انگشتانم را
برای عاشقانه سرودن
به عریانی ترین موسیقی آغوش می نوازم
تا شبنم نشسته بر روی تنت
در دنج ترین حالت احساس
هزاران
هزار آلاله را
به لهجه ی فصیح عشق
در تار و پود تن
در دم و بازدم
برای پرواز به پروانگی برساند...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفس تو را...!
√از بوی باران بیشتر دوست دارم√
در میان خاک باران خورده
در آبی آسمان گستر
ماهی قرمز قلبم را شناور می کنم
نفس واژه ها را به نارنجی برگ درختان
در پاییز به تکاپو می اندازم
همزمان با ستاره ی قلبت
در غزل های شبانه
نازکی انگشتانم را
برای عاشقانه سرودن
به عریانی ترین موسیقی آغوش می نوازم
تا شبنم نشسته بر روی تنت
در دنج ترین حالت احساس
هزاران
هزار آلاله را
به لهجه ی فصیح عشق
در تار و پود تن
در دم و بازدم
برای پرواز به پروانگی برساند...
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آغوشِ شب، قلب پروانهای میشود،
با بالهایی از شعلههای عشق،
پرواز میکند به سوی آسمانِ تاریک.
در هر نورِ ستاره، او رقص میکند،
پرهایش به آوازِ بینهایت میپیچد،
و در هر نغمه، دلهای ما را به هم نزدیکتر میکند.
پروانهی قلبم
آیا تو نیز در این شب تاریک،
با بالهایی از شعلههای عشق،
پرواز میکنی؟
بگذار، در این شب،
ما به هم برخورد کنیم،
و در هر بیت، دستانمان را به هم بدهیم،
تا دلهایمان در هم آغوش بگیرند.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آغوشِ شب، قلب پروانهای میشود،
با بالهایی از شعلههای عشق،
پرواز میکند به سوی آسمانِ تاریک.
در هر نورِ ستاره، او رقص میکند،
پرهایش به آوازِ بینهایت میپیچد،
و در هر نغمه، دلهای ما را به هم نزدیکتر میکند.
پروانهی قلبم
آیا تو نیز در این شب تاریک،
با بالهایی از شعلههای عشق،
پرواز میکنی؟
بگذار، در این شب،
ما به هم برخورد کنیم،
و در هر بیت، دستانمان را به هم بدهیم،
تا دلهایمان در هم آغوش بگیرند.
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀