💖کافه شعر💖
2.21K subscribers
4.23K photos
2.76K videos
11 files
907 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
غزل ،سراب


گفته بودم که مرا غرق سرابم مکنید
کوله بردوش یهو؛ خانه خرابم مکنید

لطفتتان پیشکشُ دولتتان ما را بس
وز زبان بازی خود یار خطابم مکنید

دلکم مرده و بی دل نشوم خام دلی
خنده ام تلخِ مرا شاد حسابم مکنید

میروم گرچه ره گمشده ی بی:خبران
بیخبراز همجا ساکت و خوابم مکنید

من گنه کار نیم ؛ توبه کنم از گنه ام
به گناهی که نکردم که مجابم مکنید

من به تکبیرعزای سیه ام می چرخم
در سیه بازی خود متن کتابم مکنید

دل من اندکی از دردوکمی ناخردیست
بی خودی شعر مرا ؛ دار طنابم مکنید

گرچه بَد دیُدم و پیمان شکنان بسیارند
قوه ی قهریه در؛ چنگ و ربــابم مکنید

سر به مهرم نرود از سر اجبار و کــرم
این همه درد مرا ؛ ذوق ثــوابم مکنید

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دلبر بیا گل یا پوچ بازی کنیم
گل که اومد تو برای من یک شعر بگو
پوچ که اومد من برای تو یک شعر بگم
بگو گل یا پوچ؟
گل..!
گلی در بال دلم می رقصد
پوچ...!
نوری که در دلم می تابد
گل..
دوستت دارمی در باغ دلم می نوازد
چرا گریه می کنی
حواست هست که دنیای من چشماته؟
دلبر...!
گل زدی ،زیبا گلی در باغ جان
جان دلبر ....!
تا نفس در سینه هست تنها نمیزارم تو را...


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوستت دارم
چون تو را دیدم و دلم را بردی
دوستت دارم
چون تو را شنیدم و جانم را شاد کردی
دوستت دارم
چون تو را احساس کردم و زندگیم را معنا دادی
دوستت دارم
چون تو را دارم و هیچ کس را نمی‌خواهم..

#ثریا_شجاعی_اصل


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دو چشم منتظرم را
به پنجره نگاهت می دوزم
شراره عشق در قلبم به تپیدن در می آید
و چکامه ی سبز احساس در غزلی
قلم را به نازکی انگشتانم می سپارد
بغض گلوی نشسته ام را برمی دارم
می نویسم
یک پنجره
یک خیابان
یک تو
آاااه...
دست در چین دامنم می گذارم
زمانه بین من و بیرون قفسی ساخته
هوای نفسم را می بلعم
به شاعرانگی احساسم دوباره قلم می زنم
عشق تو تار و پودم
دلارام
من تو را در سینه به گنجی گران دارم....


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


تنهایی، یک همراه خاموش است
بازوهایی که بی‌صدا تو را در آغوش می‌گیرند
و دستانی که بی‌صدا تو را نگه می‌دارند

تنهایی، یک سکوت است
که در آن تو می‌نشینی
و تمام حرف‌ها را به خودت می‌گویی

تنهایی، یک شب تاریک است
که در آن تو می‌خوابی
و رویاهایی را در آغوش می‌گیری

تنهایی، یک داستان است
که تو می‌نویسی
با کلماتی که هیچ کس نمی‌شنود

تنهایی، یک همنشین است
که تو را به خودت می‌برد
و تو با خودت می‌خندی...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وانفسا
زبان آتشین واژه های من
تمام قلبم از آبی چشمان
سبزت رنگین است
گل واژه های زیبا
از مهرانگیزی نگاهت
مرا می کشاند
به مسیری که تو را می داند
اوازش
با آهنگ عاشقانه اش
کوک است
به سبزی و زیبایی
بادها و چکاوکـ ها ایمان دارد
آغوش عاشقانه اش قلبم را
به تپش در می اورد
اولین بوسه اش بر لبانم
چون اولین  بوسه ی عشق...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
غزل ؛ مرکب عشق

درد وغم هم عاقبت روزی به پایان میرسد
تاج شاهی آخرش بر دست سلطان میرسد

گردش پرگار گردون؛چرخش مسحورعشق
در فراق عشق مجنون ؛ گریه آسان میرسد

غصه ها گرچه؛ ملامت میکنند ما عاشقان
هر چقدر در را ببندی عشق زانسان میرسد

چند و چون راز عاشق را  نفهمد سنگ دل
آسمان در خود بغرد؛خشم طوفان میرسد

در فراسوی خودت ؛ دنبال عشقی و ولی
عشق با یک صاعقه؛ ازجام سبحان میرسد

مرکب عشق تا قیامت برضمیر ذین ماست
آن سوار خوش خبر از سوی یاران میرسد


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به یاد توام،
در آغوش یادگاری‌ها
به دستان خاطرات
می‌نویسم نام تو را
بر صفحه‌ی زمان.

به یاد توام،
در آوای بادهای پاییزی
به زبان برگ‌ها
می‌خوانم داستان‌های تو
با لبخندی که همیشه در یادم است.

به یاد توام،
در نور خورشید سرخ‌پوست
به چشمان آسمان
می‌نگرم و می‌پرسم
آیا تو هم به یاد منی؟

به یاد توام،
در آغوش شب‌های ستاره‌ای
به زبان نجوم
می‌گویم: «تو را دوست دارم»
و آرام می‌خوابم.

به یاد توام همیشه.


#ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در نجوای شبانه ام
تو را به دستان عشق میسپارم
قلم بر می دارم و می نویسم
از نگاه مهربانت
از بم گونه صدایت
از دایره مشکی چشمانت
سطر به سطر دفترم را پر می کنم
از حس عاشقانه ام
قدم بزن، قدم بزن در باغچه قلبم
عاشقانه هایم
سطر به سطر بوی تو را می دهد
واژه واژه اش رنگ احساس تو رامی دهد...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوست داشتنم را
با صدای موج ساحل
در حال آواز
با ساز و آواز ترکی
به سویت پرواز می دهم
هزاران شکوفه در دلت باز می شود
زیبایی ات در دل خورشید
نمایان می شود
من شیفته از نگاهت
بار گناهانم را به لبانت می چشانم
آهنگین
اغواگر
ریتم هماهنگی با دلمان
می چرخد.


#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀