💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram

هر که بیند رخ آن دلبرِ یغمایی را
نکند هیچ ملامت منِ شیدایی را

جان زیان کرد دلم بر سر بازارِ غمش
واین زمان سود بُود این دلِ سودایی را

دلبرا! زلف تو عیسی‌دَم و زُنّاروَش است
بو که احیا نکند ملتِ ترسایی را

تا نیابد ز رُخت شمع فلک پروانه
روشنایی ندهد گنبد مینایی را

زآنکه آن خطّ مسلسل چو محقق گردد
بی‌گمان نسخ کند آیتِ موسایی را

کاش بینم نفسی خِیلِ خیال تو به خواب
تا بدو باز بَرم محنت تنهایی را

گفته بودم که بگویم غم دل پیشِ رُخت
خود گشادی رخ و بستی درِ گویایی را

عشق آمد، ز درِ «ابن‌یمین» رفت شکیب
کِی بُود طاقت عشق تو شکیبایی را...

#ابن‌یمین_فریومدی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


چشمانی داشت چون آهو
تنی سپید چون قوی
آواز می خواند
آزاد و رها
بال پرواز می گشود
به آفتاب و مهتاب
نسیم لبخندش را
به غنچه می گشود
زیبایی رخسارش را
به نگاهی به سمت
نهرهای پرآب می برد
و اویی می دید مستانه
که عطر گیسوانش شیدا می کرد
زمین و آسمان را
عاشقانه دربرش می گرفت
به حقیقت او را
در ورق رنگین احساس
آرام
آرام
با چتر گشوده بر قلبش
به بوسه ای
در رویای برهنه می خواباند...

#ثریا_شجاعی_اصل

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شب آسـمان قلبم ، ز خیال توست روشن
تو که چشمک ستاره ، تو که ‌نورِ ماهتابی

منم آن شبی‌ که گویی ، سحری نباشد آنرا
تو سپیده‌ای ، تو صبحی تو طلوع آفتابی


#مجتبی_خوش_زبان

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دل کیست، خراب صحبت تو
سرمست می محبت تو

داد دل زار ما ندادی
داد از دل بی‌مروت تو

روی تو ندیده جان سپردیم
بردیم به خاک،‌ حسرت تو

گفتم به تو حال خویش و اکنون
شرمنده‌ام از خجالت تو


#میلی_مشهدی
#صبح_بخیر
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀


ماه من
خورشید تابان اخترم
در هر نفس
دم به دم
برای من گنجی هستی
به وسعت آسمان نیگلون
تا سپیدی برف
بر روی قله های برافراشته،
بخوان دوستت دارم را
بی حرف
بی واژه
بی ترانه
بخوان سکوتم را
بی سخن
بی پرسش
بی عصیان
و بذر احساسم را
بکار در گوشه ی قلبت
تا جوانه زند
خواستن پر از اشتیاقم...



#بانو_ثریا_شجاعی_اصل

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مگه میشه اینجوری

انقدر عاشقت بشم
❤️


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شاکرانه

حالم خراب است، اَلحَمدُلله
غم بی‌حساب است، اَلحَمدُلله

زیرِ گرانی، مُردیم و دولت
گفته حباب است، اَلحَمدُلله

ما در مصیبت، غرقیم و مجلس
بحثش حجاب است، اَلحَمدُلله

گَندش درآمد، اما یکی گفت:
بوی گلاب است، اَلحَمدُلله

آن پول‌شو که، نذری به ما داد
اهلِ ثواب است، اَلحَمدُلله

هر نعلبندِ، خرفهم حالا
عالیجناب است، اَلحَمدُلله

رفتم بپرسم، جُفتک به من زد
این هم جواب است، اَلحَمدُلله

هرگز به این وضع، بحران نگویید
این التهاب است، اَلحَمدُلله

آنکس که باید فکر تو باشد
در رختخواب است اَلحَمدُلله...

#شروین_سلیمانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
@navayemastaneh

ســـن یاریمین قاصدی سـن؛ ایلن ســنه چــــای دئمیشم
خـــیالینی گــــوندریب دیــــر؛بسکی من آخ ، وای دئمیشم
آخ گئجه لَـــر یاتمـــــامیشام؛مــن سنه لای ، لای دئمیشم
ســـن یاتالــی ، مـن گوزومه؛اولـــدوزلاری ســـای دئمیشم
هــر کـــس سنه اولدوز دییه؛اوزوم ســــــــــنه آی دئمیشم
سننن ســـورا ، حــــیاته من؛شـیرین دئسه ، زای دئمیشم
هــر گوزلدن بیــر گـــول آلیب؛ســن گـــوزه له پای دئمیشم
سنین گـــون تــک باتماغیوی؛آی بـــاتـــانـــا تــــای دئمیشم
اینــدی یــایــا قــــیش دئییرم؛ســـابق قیشا ، یای دئمیشم
گــاه تــوییوی یاده ســــالیب؛من ده لی ، نای نای دئمیشم
ســونــــرا گئنه یاســه باتیب؛آغــــلاری های های دئمیشم
عمـــره ســورن من قره گون؛آخ دئــمــیشم ، وای دئمیشم


💠#قاصد_یار

💠#استاد_شهریار

🎙💠#رضا_ماد
‍ من در سیاهی ِ چشم تو ...
هزاران
جنگل سبز انبوه را دیدم
که درختانش
مستانه در نسیم
دلربای بهاری میرقصیدن
و پرندگانش
بجای پرواز ،
کنار جفت خود آواز میخواندن از شوق

من در سیاهی چشم تو ...
بارها و بارها
دلبری ِ
پروانه را بر روی گلها دیده ام

من از سیاهی چشم تو
به عشق جاودان رسیده ام ...!!


#پارس

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سرِ بی سایه ی ما را، سر و سامانی نیست
شهر قحطی زده در فکر فراوانی نیست

عشق رفته است به تاراج تنفر هر چند
قصه ی عشق به جز شرح پریشانی نیست

دین آلوده به شک نور یقین را کشته ست
هنر شیخ به جز سفسطه درمانی نیست

می برم رشک به دوران زلیخا اینجا
یوسفی هست اگر؛ یوسف کنعانی نیست

سگ‌ چوپان گله را داد به یک زوزه ی گرگ
دشت خفت و  خبر از هی هی چوپانی نیست

نیمه شب کفر شبیخون زده بر مسجد شهر
داغ این ننگ؛ برازنده ی پیشانی نیست

باغ سبزی که نمودند به ما دوزخ بود
آیه هاشان به خدا، آیت رحمانی نیست

کسب تکلیف کن از مرشد دیگر ای دل
آنچه گفتند به ما اصل مسلمانی نیست

#زهرا_وهاب_ساقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سُرخ:

احساس می‌کنم
در بدترین دقایقِ این شامِ مرگ‌زای
چندین هزار چشمه‌ی خورشید
در دلم
می‌جوشد از یقین؛
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه‌ی این شوره‌زارِ یأس
چندین هزار جنگلِ شاداب
ناگهان
می‌روید از زمین.


آه ای یقینِ گم‌شده، ای ماهیِ گریز
در برکه‌های آینه لغزیده توبه‌تو!
من آبگیرِ صافی‌ام، اینک! به سِحرِ عشق؛
از برکه‌های آینه راهی به من بجو!


من فکر می‌کنم
هرگز نبوده
دستِ من
این سان بزرگ و شاد:

احساس می‌کنم
در چشمِ من
به آبشرِ اشکِ سُرخ‌گون
خورشیدِ بی‌غروبِ سرودی کشد نفس؛

احساس می‌کنم
در هر رگم
به هر تپشِ قلبِ من
کنون
بیدارباشِ قافله‌یی می‌زند جرس.


آمد شبی برهنه‌ام از در
چو روحِ آب
در سینه‌اش دو ماهی و در دستش آینه
گیسویِ خیسِ او خزه‌بو، چون خزه به‌هم.

من بانگ برکشیدم از آستانِ یأس:
«ــ آه ای یقینِ یافته، بازت نمی‌نهم!»

ماهی _ از مجموعه باغ آیینه
#احمد_شاملو

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شادی داشتنت
شادی بغل کردن سازی ست
که درست نمی شناسمش
درست می نوازمش
نت به نت
نفس در نفس

تو از همه جا شروع می شوی
و من هربار بداهه می نوازمت
از هر جای تنت
سبز آبی کبود من
لم بده، رها کن خودت را
آب شو در آغوشم
مثل عطر یاس فراگیرم شو
بگذار یادت بگیرم.


#عباس_معروفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن روز که کار وصل را ساز آید
این مرغ ازین قفس به پرواز آید

از شه چو صفیر ارجعی روح شنید
پرواز کـــنان به دست شه باز آید

#شاه_نعمت_الله_ولی
- رباعی شمارهٔ ۹۶
#صبح_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر چند که از عالم و آدم گله دارد
حرف دل ما میشود و مشغله دارد

از طالع برگشته این عاشق رنجور
بهر همه اهل جهان حوصله دارد

ابریست که بر پهنه دریاچه ببارد
از تشنه ترین خاک زمین فاصله دارد

گیسوی پریشان نگارم ، بنگارید
از صبح ازل تا به ابد سلسله دارد

تقدیرِ مرا یکسره هجران ننویسید
اینگونه عدالت بخدا مسئله دارد

در بند کمند تو مرا بیم رهائیست
معشوقه دیوانه شدن ها صله دارد

#قاسم_مطهری_راد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قشنگیه لیاقت به اینه که
هر کسی نمیتونه داشته باشه...

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در آفتاب رخش باده تاب انداخت
چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟

هنوز جلوهٔ آن گنج حسن پنهان بود
که عشق فتنه در این عالم خراب انداخت

قضا نگر: که چو پیمانه ساخت از گل من
مرا به یاد لبش باز در شراب انداخت

فسانهٔ دگران گوش کرد در شب وصل
ولی به نوبت من خویش را به خواب انداخت

بیا و یک نفس آرام جان شو از ره لطف
که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت

ز بهر آن که دل از دام زلف او نرهد
به هر خمی گره افکند و پیچ و تاب انداخت

ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر
بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت

#هلالی_جغتایی
 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

بخوان
نامم را به تکرار
و صدایم کن
آهسته و عمیق
رسوخ کن در استخوان‌هایم
می‌خواهمت
شبیه تشنه‌ای در توهم سراب
شبیه نفسهای بریده ی دونده‌ای نرسیده
شبیه حرفهای به لب ماسیده
از فهم لهجه گوش‌ها
و شبیه منتظری رفته از نیامدنها
من از کدام هزاره عشق برگشته‌ام؟
که نیمی از من
چون روی دیگر ماه
همیشه پنهان است
و تو آنجا جاودانه
بر سرزمین خیالم می‌تابی

#مریم_امینی

.❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀