💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
پُرم از یادِ تو ای تا همیشه در دلم جاری
برای من که دلتنگم چه حرفِ تازه‌ای داری

نیامد هیچ کس در سرنوشتِ مبهمم ای دوست
بیا تو مهربانی کن که از احساس سرشاری...!

کویرم، تشنه ی آبم، گرفتار سرابم من ؛
چرا ای ابر باران زا، دمی بر من نمی باری

به زحمت می کشم خودرا،به دنبالِ تو می آیم
تو امّا با دلم،دست از لجاجت بر نمی داری

من از آواز ِ سبزِ آینه لبریز بودم،آه -
ولی دیری است ای دل، برگلویم زخم می کاری

من و یادت دو همزاد قرینه-چون لب و لبخند-
چه شیرین بود گر روزی مرا «آنی»به یاد آری

#عبدالرضا_بازگیر،،،
#برای_تو

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
غزال چشم هایت رام خواب است
وَ یا مستِ غزل های شراب است؟!

به لب ها یت نشسته خونِ فرهاد
وَ یا خُمخانه ات در جوش و تاب است؟!

بیاضِ گردنت برفِ دماوند
وَ یا جام ِ بلورِ ماهتاب است؟!

به سینه جام جمشید است خونریز
وَ یا نه، آبشارِ آفتاب است؟!

تراشِ ساق ِ پایت سیمگون است
وَلبخندِ تنت رقصِ رُباب است

لطیف و نرم و تُردی چون تبسّم
صدایت چون "صدای پای آب "است...

دلم اطراق کرده در هوایت
چو فریادی که مست از شعر ناب است

#عبدالرضا_بازگیر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
پُرم از یادِ تو ای تا همیشه در دلم جاری
برای من که دلتنگم چه حرفِ تازه‌ای داری

نیامد هیچ کس در سرنوشتِ مبهمم ای دوست
بیا تو مهربانی کن که از احساس سرشاری...!

کویرم، تشنه ی آبم، گرفتار سرابم من ؛
چرا ای ابر باران زا، دمی بر من نمی باری

به زحمت می کشم خودرا،به دنبالِ تو می آیم
تو امّا با دلم،دست از لجاجت بر نمی داری

من از آواز ِ سبزِ آینه لبریز بودم،آه -
ولی دیری است ای دل، برگلویم زخم می کاری

من و یادت دو همزاد قرینه-چون لب و لبخند-
چه شیرین بود گر روزی مرا «آنی»به یاد آری

#عبدالرضا_بازگیر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
پُرم از یادِ تو، ای تا همیشه در دلم جاری
برای من که دلتنگم، چه حرف تازه‌ای داری؟

نیامد هیچکس در سرنوشتِ مبهمم ای دوست
بیا تو مهربانی کن که از احساس سرشاری

کویرم، تشنه‌ی آبم، گرفتار سرابم من
چرا ای ابر باران‌زا، دَمی بر من نمی‌باری؟

به زحمت می‌کشم خود را، به دنبال تو می‌آیم
تو امّا با دلم، دست از لجاجت برنمی داری

من از آواز سبزِ آینه لبریز بودم... آه
ولی دیری‌ست ای دل، بر گلویم زخم می‌کاری

من و یادت دو همزاد قرینه -چون لب و لبخند-
چه شیرین بود گر روزی مرا آنی به یاد آری...

#عبدالرضا_بازگیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
توای قدّیسه ی زیبای امّیدم
غرورم را به چشمان تو بخشیدم

میانِ مردمِ این شهر ِ چنگیزی!
فقط من،سربداریِ تو را دیدم

تویی نبضِ غزل های سپیدِ من
که از لبخند تو شعر و غزل چیدم

در آغوشِ گناهی پاک و عرفانی
میِ بیداری از لبهات نوشیدم...

همه خوبند، امّا خوب تر آن است
که من شیدای شیدایی پسندیدم

#عبدالرضا_بازگیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خوش به حال دل که همراز تو شد
همدم وهمخوابه ی ناز تو شد

لحظه ها با کُوکِ لبخندت به رقص
گوشه ای از شورِ شهناز تو شد

از میان این همه نقّاشِ دَهر
عشق شخصاً چهره پرداز تو شد

در هماوردیِ ناز و چشم تو
ناز، رامِ چشم ِ غمّاز تو شد

ماه شد اهلِ زمین با دیدنت
با کمالِ میل دمساز تو شد

هر چه هر شب با تو کَل کَل کرد عشق
عاقبت مغلوبِ اعجاز تو شد ...

#عبدالرضا_بازگیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀