از نوشخندِ لعلش، شد محوْ هستیِ ما
با آنکه می نمک داشت، افزود مستیِ ما
یکدم صراحیِ ما، از سجده نیست فارغ
شد موجِ باده محراب، از میپرستی ما
چون غنچهٔ فسرده، داریم مشتِ خالی
دلتنگ کرده ما را، این تنگدستی ما
عیبِ گهر نباشد گر تهنشینِ دریاست
پیشِ گهرشناسان، اوجاست پستی ما
تیرِ دعا گذارست از هفت جوشنِ چرخ،
ای سنگدل! حذر کن از صافشَستی ما
چون رنگ گل دوروزی در گلشنِ جهانیم
کی اعتماد باشد بر رنگِ هستی ما
«عالی»چو خار نگرفت، بیهوده دامنِ کس
آخر بهکار آمد، کوتاهدستی ما.
#عالی_شیرازی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
با آنکه می نمک داشت، افزود مستیِ ما
یکدم صراحیِ ما، از سجده نیست فارغ
شد موجِ باده محراب، از میپرستی ما
چون غنچهٔ فسرده، داریم مشتِ خالی
دلتنگ کرده ما را، این تنگدستی ما
عیبِ گهر نباشد گر تهنشینِ دریاست
پیشِ گهرشناسان، اوجاست پستی ما
تیرِ دعا گذارست از هفت جوشنِ چرخ،
ای سنگدل! حذر کن از صافشَستی ما
چون رنگ گل دوروزی در گلشنِ جهانیم
کی اعتماد باشد بر رنگِ هستی ما
«عالی»چو خار نگرفت، بیهوده دامنِ کس
آخر بهکار آمد، کوتاهدستی ما.
#عالی_شیرازی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
ترسم آن سیمینبدن باشد در آغوشِ رقیب
دیدهام تقویم را امشب قمر در عقرب است
#عالی_شیرازی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
دیدهام تقویم را امشب قمر در عقرب است
#عالی_شیرازی
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
این نیست که از راه وفا آمده رفتی
شد راه غلط، ورنه چرا آمده رفتی؟
چندان ننشستی که شود غنچهی دل باز
چون بوی گل و باد صبا آمده رفتی
در دیده و دل هیچ قراری نگرفتی
چون عکس در این آینهها آمده رفتی
چون دانهی تسبیح به دست ای دُر یکتا!
آخر به صد آمین و دعا آمده رفتی
در خلوتِ دل بود نهان یار تو، «عالی!»
بیجا به طلب در همهجا آمده رفتی...
#عالی_شیرازی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
شد راه غلط، ورنه چرا آمده رفتی؟
چندان ننشستی که شود غنچهی دل باز
چون بوی گل و باد صبا آمده رفتی
در دیده و دل هیچ قراری نگرفتی
چون عکس در این آینهها آمده رفتی
چون دانهی تسبیح به دست ای دُر یکتا!
آخر به صد آمین و دعا آمده رفتی
در خلوتِ دل بود نهان یار تو، «عالی!»
بیجا به طلب در همهجا آمده رفتی...
#عالی_شیرازی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بر من ز بس فراق تو تیغِ جفا کشد
نقاش، عضو عضو من از هم جدا کشد!
هرکس چو سُرمه خواسته عزت به چشم خلق
خود را به گوشهای چو رسانید، واکشد
یک گام بیش نیست رهِ منزلِ مراد
آن هم همینقدَر که کس از دهر پا کشد
چون نقشِ جاده بر سر راهش فتادهایم
گردیم خاک پای، سری گر به ما کشد
طولِ اَمل، کمندِ شکارِ هوس نشد
این رشتهی دراز، کسی تا کجا کشد؟
صدبار جانسپردن از آن بِه که پیش خلق
یکبار کس نفَس ز پی مدّعا کشد
دانی چرا ز گفتن حال دلم خموش؟
ترسم که رفتهرفته به چون و چرا کشد
«عالی» شدهست پیر و نکردهست ترکِ عشق
نخل خمیدهایست که بار وفا کشد...
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نقاش، عضو عضو من از هم جدا کشد!
هرکس چو سُرمه خواسته عزت به چشم خلق
خود را به گوشهای چو رسانید، واکشد
یک گام بیش نیست رهِ منزلِ مراد
آن هم همینقدَر که کس از دهر پا کشد
چون نقشِ جاده بر سر راهش فتادهایم
گردیم خاک پای، سری گر به ما کشد
طولِ اَمل، کمندِ شکارِ هوس نشد
این رشتهی دراز، کسی تا کجا کشد؟
صدبار جانسپردن از آن بِه که پیش خلق
یکبار کس نفَس ز پی مدّعا کشد
دانی چرا ز گفتن حال دلم خموش؟
ترسم که رفتهرفته به چون و چرا کشد
«عالی» شدهست پیر و نکردهست ترکِ عشق
نخل خمیدهایست که بار وفا کشد...
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بر من ز بس فراق تو تیغِ جفا کشد
نقاش، عضو عضو من از هم جدا کشد!
هرکس چو سُرمه خواسته عزت به چشم خلق
خود را به گوشهای چو رسانید، واکشد
یک گام بیش نیست رهِ منزلِ مراد
آن هم همینقدَر که کس از دهر پا کشد
چون نقشِ جاده بر سر راهش فتادهایم
گردیم خاک پای، سری گر به ما کشد
طولِ اَمل، کمندِ شکارِ هوس نشد
این رشتهی دراز، کسی تا کجا کشد؟
صدبار جانسپردن از آن بِه که پیش خلق
یکبار کس نفَس ز پی مدّعا کشد
دانی چرا ز گفتن حال دلم خموش؟
ترسم که رفتهرفته به چون و چرا کشد
«عالی» شدهست پیر و نکردهست ترکِ عشق
نخل خمیدهایست که بار وفا کشد...
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نقاش، عضو عضو من از هم جدا کشد!
هرکس چو سُرمه خواسته عزت به چشم خلق
خود را به گوشهای چو رسانید، واکشد
یک گام بیش نیست رهِ منزلِ مراد
آن هم همینقدَر که کس از دهر پا کشد
چون نقشِ جاده بر سر راهش فتادهایم
گردیم خاک پای، سری گر به ما کشد
طولِ اَمل، کمندِ شکارِ هوس نشد
این رشتهی دراز، کسی تا کجا کشد؟
صدبار جانسپردن از آن بِه که پیش خلق
یکبار کس نفَس ز پی مدّعا کشد
دانی چرا ز گفتن حال دلم خموش؟
ترسم که رفتهرفته به چون و چرا کشد
«عالی» شدهست پیر و نکردهست ترکِ عشق
نخل خمیدهایست که بار وفا کشد...
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بیهوده به حرف لب گشودن چه ضرور؟
تیغِ همه بر خود آزمودن چه ضرور؟
دانا محتاج نیست، نادان منکر
پس مصدر فعل لغو بودن چه ضرور؟
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تیغِ همه بر خود آزمودن چه ضرور؟
دانا محتاج نیست، نادان منکر
پس مصدر فعل لغو بودن چه ضرور؟
#عالی_شیرازی
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چو موج آب، ز شوقت دویده میآیم
به خاک راه، چو ماهی تپیده میآیم
اشارهای ز طلب گر کنی به گوشهی چشم
چو اشکِ دیدهی عاشق، دویده میآیم
طلب چه؟ وعده کجا؟ من ز شوق تو غافل
مثالِ حرفِ به خاطر رسیده میآیم...
#عالی_شیرازی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به خاک راه، چو ماهی تپیده میآیم
اشارهای ز طلب گر کنی به گوشهی چشم
چو اشکِ دیدهی عاشق، دویده میآیم
طلب چه؟ وعده کجا؟ من ز شوق تو غافل
مثالِ حرفِ به خاطر رسیده میآیم...
#عالی_شیرازی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
فدایش تا نکردم جانِ محنت دیده ی خود را
ندانستم که می آید به کاری، زندگانی هم
#عالی_شیرازی
#ف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ندانستم که می آید به کاری، زندگانی هم
#عالی_شیرازی
#ف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چو موج آب، ز شوقت دویده میآیم
به خاک راه، چو ماهی تپیده میآیم
اشارهای ز طلب گر کنی به گوشهی چشم
چو اشکِ دیدهی عاشق، دویده میآیم
طلب چه؟ وعده کجا؟ من ز شوق تو غافل
مثالِ حرفِ به خاطر رسیده میآیم...
#عالی_شیرازی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به خاک راه، چو ماهی تپیده میآیم
اشارهای ز طلب گر کنی به گوشهی چشم
چو اشکِ دیدهی عاشق، دویده میآیم
طلب چه؟ وعده کجا؟ من ز شوق تو غافل
مثالِ حرفِ به خاطر رسیده میآیم...
#عالی_شیرازی
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلم از بیمِ فراقِ تو به خود میلرزد
همچو آن قطره که از گل نچکیدهست هنوز!
#عالی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همچو آن قطره که از گل نچکیدهست هنوز!
#عالی_شیرازی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀