💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.07K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
چه خوب است
عزیزِ دلِ کسی باشی؛
بی آن که بخواهی
و برایش تلاشی کنی
من این ساده ترین حالتِ خوشبختی را
برای تو آرزو می کنم...
❤️

#نرگس_صرافیان_طوفان


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.


عبور باید کرد
از هر آنچه رنج که بود
از هر آنچه می‌گذرد
از هر آنچه ویرانی‌ست...
عبور باید کرد
چونان که باد ز دشت
چونان که آب، ز رود
چونان که می‌باید...
عبور، یعنی من؛
حلول خواهم‌کرد!
میان روئیدن
و ناب خواهم زیست
ادامه خواهم‌داد...
❤️

#نرگس_صرافیان_طوفان


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خردادِ عزیز !
خوش آمدے ...
با این ڪه مے دانم در ڪوله ات ، چیزے جز خاطره ے امتحانات و بویِ تندِ بیقرارے ندارے ...
با این ڪه مے دانم ، هرگز شبیهِ اردیبهشت ، صورتے و دلبرانه نخواهے بود ،
با این ڪه با هوایت غریبه ام ...
ولے من آن قدر در خیالم ، حال و هوایِ نابِ اردیبهشت را ڪِش مے دهم ؛

تا حواسم از تو و تڪرارِ روزهایت پرت شود ...
مشڪل از تو نیست ...
ما از هوایِ تڪراریِ این روزها خسته ایم ...
دنبالِ معجزه مے گردیم ،
و تو اصلا شبیهِ معجزه نیستے ...
در نگاهِ من ؛
تو با تابستان ،
هیچ فرقے ندارے ...
لطفا میانِ صفحاتِ معمولے ات ؛
دو سه خط ، بارانِ غیرِ معمولے مهمانمان ڪن ...
شاید از حضورت ڪمے ذوق ڪردیم ...


#نرگس_صرافیان_طوفان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سلام تابستان !
فصلِ خوبِ خاطره انگیزِ من ...
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بویِ فراغت می دهد
بادهایِ لطیف و ملایمِ بعد از ظهرت ؛
مرا یادِ بازی و شیطنتِ کودکی ام می اندازد
یادِ روزهایی که آمدنت ؛
پایانِ درس و مشغله ها بود
نامِ تو تداعیِ کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهوی کودکانِ بازیگوش است ...
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمت لبخندِ کودکی ام ؛
تو را دوست دارم ...
آغوشِ آرام و بی دغدغه ات ؛
جان می دهد برای تفریح ،
برایِ سفر ،
برایِ فراموشی ...
با این که تحملِ هوایِ گرمت سخت است ولی ؛
نمی شود تو را دوست نداشت ،
تو بخشنده ترین فصلِ سالی ...
دستانت پر است از میوه هایِ آبدار و رنگارنگ ،
و خورشیدِ آسمانت ؛
بی وقفه می تابد !
چیزی از بهشت ، کم نداری ،
به جز ابرهایی ؛
که بر سرِ این دل هایِ بیقرار ؛
"باران" ببارد ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.




من آرامشم را در نور یافتم،
در سفر
در قدم زدن
در تنهایی
در سکوت...
در آغوش امن و پذیرنده‌ی یک رفیق،
یک دوست،
یک عزیز...
در بی‌پروا گریستن
و آرام یافتن
و نفسی آسوده کشیدن.
در طبیعت و کتاب‌ها و موسیقی.
و در یک عصر آرام و مطبوع
که تمام مشغله‌های روزمره‌ام را
به پایان رسانده‌بودم
و فرصتی برای رهایی از همه چیز داشتم،
فرصتی برای فکر کردن
و به نتایجی سازنده و مفید رسیدن.



#نرگس_صرافیان_طوفان
#عصرتون_دلبرانه

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دردناک‌ترین خداحافظی جهان را از زنی دیدم که پس از سال‌ها مدارا با مردی، خیانت دیده‌بود و بدون هیچ‌گونه مشاجره‌ای فقط یک تکه کاغذ از خودش به یادگار گذاشته‌بود با این مضمون:

غمگینم از اعتمادی که به تو داشتم!
مهری که به پای تو ریختم و عمری که به پای تو گذاشتم!

و من مردی را دیدم که در تمام خیابان‌ها دیوانه‌وار به دنبال زنی می‌گشت و پیدایش نمی‌کرد.
می‌خواست همه چیز را جبران کند اما مگر می‌شد؟!
بَم را زلزله فرو ریخت و هرگز چیزی شبیه به قبل نشد!
با هرچه ترمیم و با هرچه تلاش! یک چیزهایی اگر فرو ریخت، فاتحه‌ی همه چیز را باید خواند.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌┄‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
از سی سالگی به بعد، آدمِ دیگری می‌شوی. آدمی که نسبت به خیلی چیزها بی‌تفاوت شده و به خیلی کنش‌های معمول، واکنشی نمی‌دهد.
سی سالگی به بعد، به احساساتت بهایی نمی‌دهی و منطق‌محور می‌شوی و حتی طرز تفکرت با طرز تفکر سال‌های قبلت یک دنیا فاصله می‌گیرد و بیش از هر چیزی به ارتقای زندگی‌ات فکر می‌کنی.
سی سالگی به بعد، دنبال نقطه‌ی تعادل جهانت می‌گردی و از روزگارت توقع معجزه نداری اما دلت می‌خواهد نقطه‌ی امن و دنجی برای زیستن داشته باشی و در آرامش و رفاهی نسبی زندگی کنی‌...
سی سالگی به بعد آخرین فرصت‌های ممکنت برای ریسک کردن و به رفاه نزدیک شدن را امتحان می‌کنی و آخرین تلاشت برای رسیدن به زندگی ایده‌آلت را به کار می‌گیری و از یک جایی به بعد، همه چیز را همانطور که هست، رها می‌کنی و دلت می‌خواهد از همان چیزهایی که داری، لذت ببری و دلت می‌خواهد کمتر به خودت سخت بگیری و دلت می‌خواهد آرامشی عمیق‌تر را تجربه کنی...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"جاده" بهترین تسکین است ...
آدم تمامِ دردهایش را فراموش می کند !
انگار سرتاسرِ اتوبان ها ،
گردِ بی خیالی پاشیده اند ...
گاهی با خودم فکر می کنم ؛
اگر ماشین اختراع نشده بود ؛
آدم ها با این همه دردِ تلنبار شده چه می کردند ؟!
اگر موسیقی نبود ،
اگر خیابان نبود ،
اگر سفر نبود !!!
بدونِ این ها که چیزی
از آدم نمی مانَد !




#نرگس_صرافیان_طوفان

‎‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خدایِ خوبم سلام !
شب قدر است ...
و من به عادت همیشگی ام ،
پر از حرفم برایت ...
حواست را کمی به من می دهی امشب ؟!
می خواهم بغضِ چندین ساله ام را میانِ آیه های کرامتت بشکنم ...
مرا ببخش که لبریز شده ام از شکایت ؛
برایِ روزگارِ مردمی ؛
که می بینم حالشان خوب نیست
و کاری از دستم بر نمی آید ...
بچه که بودم دنیایت قشنگ تر بود ،
با دنیایت چه کردند ؟!
مهربانا ؛ تویِ دلت چه می گذرد ؛
وقتی این روزهایمان را می بینی ؟!
من به جایت بغض می کنم ، من به جایت اشک می ریزم ، فدایِ نگاه کردنت ، تو فقط تماشا کن ،
خدا که گریه نمی کند !!
خدا قوی تر از این حرف هاست !
ما که خدا نیستیم ، ما زود بغضمان می گیرد ،
ما زود کم می آوریم ... خودت که می بینی !
این گره هایِ کور فقط با دستانِ تو باز می شود !
تمامِ دلخوشیِ این روزهایمان تویی ،
جز تو فریاد رسی نداریم !
جانِ تمامِ پاکی ها ؛
می شود کمی بیشتر هوایمان را داشته باشی ؟!
از تو چه پنهان ؛ اوضاعمان هیچ جوره خوب نیست ... !


     #التماس_دعا

🖌#نرگس_صرافیان

🎙#رضا_ماد

‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ ‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌ ‎‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌
عشق؟
تو رفیق‌ترینِ منی، عزیزِ منی، صبوری و آرام...
عشق؟
تو مهربان‌ترینِ منی، دوست‌داشتنی‌ترینِ منی، ارزشمندی و قابل اعتماد.
عشق را نمی‌دانم،
ولی به نام تو که می‌رسم، سلول به سلول،
لبریز اشتیاق می‌شوم.
تو را که می‌بینم،
به هیجان می‌آیم و کنارت که می‌نشینم،
هزاران هزار پروانه‌ی عاشق،
میان هزارتوی قلبم، پرواز می‌کنند.
بی‌اختیار به تو فکر می‌کنم هر لحظه
و دلم می‌خواهد
تمام فیلم‌های خوبِ جهان را با تو ببینم،
تمام موسیقی‌های خوبِ جهان را با تو بشنوم،
تمام کتاب‌های خوبِ جهان را کنار تو بخوانم
و تمام رازهای پنهان دلم را با تو بگویم.

نامت را چه بگذارم؟ وطن؟ رفیق؟ عشق؟
تو واقعا کیستی؟ تو کیستی و از اهالیِ کدامین جهانی که اینهمه دوستت دارم؟!

#نرگس_صرافیان_طوفان‌


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

ما که توقعمان زیاد نبود !
دلمان کسی را می خواست که ما را بلد باشد !
وقتی ببینیم نیست ؛
دلسرد می شویم ، سکوت می کنیم و به هیچ کنشی ، واکنش نشان نمی دهیم
وقتی بارها بودیم و دیده نشدیم
حرف زدیم و شنیده نشدیم
چای ریختیم و تنهایی خوردیم
فیلم دیدیم و تنهایی خندیدیم
بغض کردیم و تنهایی اشک ریختیم
و از یک جایی به بعد ، ما کسانی را داشتیم که دوستشان نداشتیم !
صحبت از خیالبافی و ایده آل پردازی نیست !
صحبت این است که آدم ها برای ماندن ، انگیزه می خواهند
دلشان که گرم نباشد ، بی حس می شوند ،
پشت می کنند به هرچیزی که بود و
می روند
برای همیشه می روند ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
زن باش...
اما محکم...
پروانگی ات را بگذار توی چمدان و درپستوی تنهایی ات پنهانش کن..
تظاهر کن به هیچ کس نیازی نداری...
روی پاهای مقدس خودت بایست
تظاهر کن دیگر مرد شده ای...
اصلا هرموجوددیگری به نظر بیا جز خودت!
می دانم سخت است..
می دانم زمین دلش می گیرد بدون تو..
بدون فرشته ای که ازخدا هدیه گرفته بود...
می دانم این رسمش نیست اما...
فعلا...تا تکلیف روشن شود...!
تا کی اش را نمی دانم...
اما...مدتی را...خودت نباش...
می دانی؟؟!
این روزها پروانه ها را
به جرم لطافتشان
میگیرند در مشت
ومچاله می کنند...
من.. از مچاله شدنت می ترسم!
نقاب بگذار بانو...
بگذار نفهمند پروانگی ات را!
حیف از زیبایی ات نیاید
اینجا تمام چشم ها کور است....

#نرگس_صرافیان (#طوفان)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"زن" ها را عاشقانه بخواهید ...
آن ها را قاطیِ بازیِ مسخره ی منطقتان نکنید ...
زن ها دلشان یک "مرد"می خواهد ...
که مثلِ دیوانه ها ،،،
دلداده شان باشد ...!
مردی که ؛
در عاشقی اش ؛
به هیچ صراطی ،،،
مستقیم نباشد ... !

منطق نمی خواهد !
عاشقِ یک "زن" بودن ؛
سخت ترین کارِ دنیاست ...
"جگر"می خواهد !!!




#نرگس_صرافیان_طوفان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بی هوا بیا !
مرا میانِ امنیتِ بازوانت بگیر ،
موهایم را نوازش کن .
چشمانم را می بندم ،
چشمانم را ببوس ...
به چشمانت خیره می شوم ،
لب هایم را ببوس ...
لبریزِ اشتیاقِ حضورِ تو ، اشک می ریزم ،
اشک هایم را پاک کن ...
میانِ اضطرابِ گوشِ من بگو ؛
آمده ام بمانم !
آمده ام که دستانِ تو را بگیرم و
تمامِ خیابان هایِ شهر را پا به پایت قدم بزنم .
آمده ام که بانیِ تمامِ شاعرانه هایت باشم ،
که در آغوشم بخوابانمَت ،
که با بوسه هایِ مداومم ، بیدارت کنم ...
که قربان صدقه هایت را بچشم و
عاشقانه هایت را لمس کنم ...
آمده ام که همیشه بخندی ،
که مراقبت باشم ،
که با نگاهِ عاشقم ؛
زیباییِ تو را تمدید کنم .
که با هم ستاره ها را بشماریم ،
با هم کتاب بخوانیم ،
با هم دیوانه باشیم ...
می بینی ؟!
این زمانه ی لعنتی ؛
من و تو را کنارِ هم ؛ کم دارد ...

#نرگس‌_صرافیان ..
(عالیجناب قلبم)

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀