این غم حراجم میکند وقتی که زیبایم
روزی تعهد داشتم تنها به غمهایم
در بسترِ این شعرِ کوچک با تو خوابیدم
از بسترِ این شعر ،بیرون میزند پایم
عمری صدای بیحجابم پشت درها ماند
زن بودم وُ آواز، گندیدهست در نایم
دیوانه جای خالیِ من گورِ دلتنگیست
دلخوش به این هستم که روزی پر شود جایم
با اشکهای شورِ خود هِی چای دم کردم
یک صبحِ دیگر آمد وُ شیرین نشد چایم
غم، سیبهایم را به آدمها تعارف کرد
حوایِ آدمهایِ بسیارم وَ تنهایم
#فاطمه_صادقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی تعهد داشتم تنها به غمهایم
در بسترِ این شعرِ کوچک با تو خوابیدم
از بسترِ این شعر ،بیرون میزند پایم
عمری صدای بیحجابم پشت درها ماند
زن بودم وُ آواز، گندیدهست در نایم
دیوانه جای خالیِ من گورِ دلتنگیست
دلخوش به این هستم که روزی پر شود جایم
با اشکهای شورِ خود هِی چای دم کردم
یک صبحِ دیگر آمد وُ شیرین نشد چایم
غم، سیبهایم را به آدمها تعارف کرد
حوایِ آدمهایِ بسیارم وَ تنهایم
#فاطمه_صادقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀