💖کافه شعر💖
2.28K subscribers
4.26K photos
2.79K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
مرا بخوان
ک در صدای تو آفتاب را بوسیده ام

مرا بیاموز
ک با خدا رقصیده ام

در شروعی دوباره
در رویا
لبان ماه را بوسیده ام

دعوت کن مرا ب صبح
ک دور از تو چون شاملو
«شهری در شبم
ای آفتاب...»

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو مي آيي..

تو مي آيي
و در مسير آمدنت
نسیمی از دریا
به شهر می آيد
با کوله باری از شعر...
و سنگفرشها راه می افتند
به دنبال تو
"عزيز من"
"نیمکت چوبی"
این پارک
روزگاری درخت بوده است
بنشین تا
دوباره جوانه بزند
تا درخت شود
قلم شود
و من برایت شعر تازه ای از بهار بنویسم !!!


#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به نگاهم برگرد
بی‌‌صدا تر از سكوت
تا ملودی آرام دوست داشتنت را
در رويای آرام،
بنوازم..

دوست داشتن
د‌ر سكوت را با تو آموخته‌ام

به آغوشم برگرد
بی‌بهانه و بی‌قرار
می خواهم با عطر جا مانده در آغوشم
با بوسه‌ای شيرين ترانه ای بسرايم
تا رها شوی
از اندوهي اندوهگين
و در نهفت عشق
جانم از شعر بودنت لبريز شود...!!!

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ارکیده، زنبق، نسترن
مریم نیستم
زیبایی‌ام به چشمت بیاید
عطرم دیوانه‌ات کند

پروانه نیستم
سراغ گلخنده‌هایت را بگیرم
دلت برایم بلرزد

قاب پنجره‌ای نیستم
نم‌نم باران
تو را به ساز و آواز بنشیند

در هوای گرم این روزها
نسیم دلتنگی‌ام
نامت را دیوار به دیوار
عاشقانه می‌نویسم

«تو هوای جنوبی؛
غباری که دیوانگی می ‌آورد »

لعنت به من که در هوای تو نفس می‌کشم

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به نگاهم برگرد
بی‌‌صدا تر از سكوت
تا ملودی آرام دوست داشتنت را
در رويای آرام،
بنوازم..

دوست داشتن
د‌ر سكوت را با تو آموخته‌ام

به آغوشم برگرد
بی‌بهانه و بی‌قرار
می خواهم با عطر جا مانده در آغوشم
با بوسه‌ای شيرين ترانه ای بسرايم
تا رها شوی
از اندوهي اندوهگين
و در نهفت عشق
جانم از شعر بودنت لبريز شود...!!!


#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
‍ بي نشان تر از باد
در غوغاي ساكت زندگي ام پرسه
میزني
و من آبستن بي قراري توام و هر
چهار فصل سال براي درآغوش
كشيدنت نسيمي مي شوم از جنس
باران
با عطر لطيف بهار و نارنج...
و با همان پيراهن سفيد مورد
علاقه ات
منتظر ،در همان كلبه ي چوبي،
كنار همان بركه ي نيلوفران آبي،
دست در دست باران چرخ زنان
آمدنت را تمرين مي كنم..
وَ ...
وَ ...آاااه
چه گمان بيهوده ايي ...تو مدت
هاست كه از من رفته ايي ...
تو رفته ايي و من در حسرت
آمدنت پيچ در پيچ
خيال ميبافم..!!!

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تو یادت
نیست ولی من خوب به یاد دارم
به وقت پائیز و فصلی زرد
از تو پر بودم و عاشقت شدم

عشقت چکامه باران؛
هم نوا با ترنم خش خش برگ‌ها
“بی خستگی بی ذره ای تردید”
در مسیر سایه ی بلند سپیدار
هوایی پر از رایحه ی سیب و شب بوها شعری برای ماهی ها رودی در مسیر مهتاب؛
بی توجه به حادثه ی بزرگ
پرنده ای زیبا از بهشت
که به باغ سینه ام نشسته است

محبوب من؛
بودنت”مجوز پناهندگی ام در آغوش جنگ”
آمدنت تکرار هزار و یک شب رویاهاست
ترجیح میدهم یادت در آغوشم بماند تا دیگری

بعد از تو من خودم را، برایِ همیشه از یاد می برم
«آبی که به حفره می‌ریزد
تنهایی را ترجیح داده است.»

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
و #من
در نهايت،
از تمام رنج ها
و زخم هايي كه
نمي توان گفت 
#روزي
در چند وجب خاك
#آرام ميگيرم

و #تو،
در نهايتِ
رنجِ دلتنگي
براي قدم هاي گمشده ام
كه اگر همراهم بودي..
#روزي 
#پاسخگوي اعمالت خواهي بود...!!

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خانه دور نیست..
“هر چه می‌روم نمی‌رسم”
به خنده عاشقانه‌ات
به پیراهن خوش عطرت
تا نفسی
برای عاشقانه‌ای آرام آغاز کنم

خانه دور نیست…
هر چه می‌روم نمی‌رسم
خیالت مدام سر هر پیچ خیابانی
در بینهایت دلتنگی پرسه می‌زند
سرم گیج
قلبم آشوب
چشمانم سیاهی را قدم می‌زند

“نکند من باشم کلاغ این غصه‌ها”
در دنیای وارونه‌ی دوست داشتن‌ها..

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیشب شب من بود!
ناباورانه و آسوده..

آنگاه که خیال تو سر بر میکده ی متروک اغوش من گذاشته بود
در گوش شهری ورای بی عشق تنم
ساعت های سر رفته از راس حوصله
و اتفاق های سرد از دهان افتاد
شراب چهل ساله بوسه را
با سرخ رنگ عطر مهربانی تقسیم می کرد

کاش شبی می آمدی
تا تکرار رویاهایم ؛
باشی ....

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.
دریچه ی شکسته‌ی روحم را
در مسیر نور و دستان پر سخاوت باران 
گشوده‌ام
غرق در زمان و احتمال آمدنت
هر یکشنبه
برای شکرگزاری و شفای زخم‌های قلبم
به کلیسا می‌آیم
با دکمه جا مانده از پیراهنت
سرم را در آغوشم می‌گیرم به تو فکر می‌کنم
تظاهر می‌کنم حالم خوب است
برای اندوهم واژه‌ای نیست..
«خوردن یک سیب و این همه تاوان»؟!

#نسیم_دادستان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀