که #بهار نمایان نمیشود مگر از میانِ انگشتانات...
و تمدنها بهوجود نمیآیند مگر بر کرانههای رودهایت
و طلا استخراج نمیشود مگر از معادنِ زنانگیات...
و هیچ شعری بزرگ نخواهد بود..
اگر امضای تو پای آن نباشد...
■شاعر: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸–۱۹۲۳ ]
■برگردان: #محمد_حمادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و تمدنها بهوجود نمیآیند مگر بر کرانههای رودهایت
و طلا استخراج نمیشود مگر از معادنِ زنانگیات...
و هیچ شعری بزرگ نخواهد بود..
اگر امضای تو پای آن نباشد...
■شاعر: #نزار_قبانی [ سوریه، ۱۹۹۸–۱۹۲۳ ]
■برگردان: #محمد_حمادی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب ُ دريا و اين ساحل ،وقلبِ بى قرارِ من
تَرَنم هاى موج ُ خاطرات بى شمارِ من
ستاره مى چكد از آسمان بر بستر ساحل
و بارانى كه مى بارد ز چشمِ شب شكارِ من
هزاران مرغ دريايى به روى آب مى رقصند
يكى تنها ولى آواز مى خواند كنارِ من
زمين آرام مى چرخد،زمان درياى دلتنگيست
نمى گردد دمى حتى، زمانه بر مدارِ من
شب ُ دريا ،شب ُساحل، شب ُ مرغانِ دريايى
به من آرام میگويند،مى آيد #بهارِ من...
#هنگامه_درخشان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تَرَنم هاى موج ُ خاطرات بى شمارِ من
ستاره مى چكد از آسمان بر بستر ساحل
و بارانى كه مى بارد ز چشمِ شب شكارِ من
هزاران مرغ دريايى به روى آب مى رقصند
يكى تنها ولى آواز مى خواند كنارِ من
زمين آرام مى چرخد،زمان درياى دلتنگيست
نمى گردد دمى حتى، زمانه بر مدارِ من
شب ُ دريا ،شب ُساحل، شب ُ مرغانِ دريايى
به من آرام میگويند،مى آيد #بهارِ من...
#هنگامه_درخشان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش می شد راز و رمز وصل را ادراک کرد
بی پر و بال از قفس، پرواز تا افلاک کرد
کِی شود آیینهِ دل را زدود از هر غبار؟
زخم ها و کینه های کهنه را در خاک کرد
در شگفتم از جهان....با عاشقانهمراه نیست!
می شود اهل یقین را هم کمی شکاککرد!
جامِ جان مست از شرابِ شعر و شوقِ عشق بود
تکیه بر دیوارِ دل چون خوشه های تاککرد
هر خزان از یادِاو رنگِ بهارستان شده
کاش تقویم و زمان را می شد از غمپاککرد
رفتنش هم روح را از پیکرِ شعرم گرفت
هم غزل را ناگهان مرثیه ای غمناککرد
"عصرِ یخبندان"شده از لحظه ای که رفته است
بعدِ او سرما و برفِ عاشقی کولاک کرد
سوزوسازِ نغمه هایش کِی رَوَد از خاطرم؟
لحنِ خوش آوای او در گوش جان پژواک کرد
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بی پر و بال از قفس، پرواز تا افلاک کرد
کِی شود آیینهِ دل را زدود از هر غبار؟
زخم ها و کینه های کهنه را در خاک کرد
در شگفتم از جهان....با عاشقانهمراه نیست!
می شود اهل یقین را هم کمی شکاککرد!
جامِ جان مست از شرابِ شعر و شوقِ عشق بود
تکیه بر دیوارِ دل چون خوشه های تاککرد
هر خزان از یادِاو رنگِ بهارستان شده
کاش تقویم و زمان را می شد از غمپاککرد
رفتنش هم روح را از پیکرِ شعرم گرفت
هم غزل را ناگهان مرثیه ای غمناککرد
"عصرِ یخبندان"شده از لحظه ای که رفته است
بعدِ او سرما و برفِ عاشقی کولاک کرد
سوزوسازِ نغمه هایش کِی رَوَد از خاطرم؟
لحنِ خوش آوای او در گوش جان پژواک کرد
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بشر همیشه به دنبال حسّ آزادی است
بهشت گمشده رویای آدمیزادی است
حصارِعشق پراز حسرتِ"رهاشدن"است
که رمزِ صلح در این هدیه خدادادی است
بس است غصه،بهآن سیب سرخ خنده قسم،
که روی گونهء دل ، جای بوسهء شادی است
دلم خوش است که گرمای عشق در هرفصل
شبیه تابشِ خورشیدِ ظهرِ مردادی است
چهقدر قهوهء تلخ خیال، "شیرین"است
گمان کنم که دمش گرمِ شور"فرهادی" است
نخورده تیشهء غم ها به ریشهء احساس
وگرنه دل شجر "سخت سست بنیاد"ی است!
حسابِ هندسی زندگی به من آموخت
محیط"فاصله" اعدادی است و ابعادی است
ببین تلاطم موج سکوت مبهم آه!
جهان نتیجه غوغای جمعِ اضدادی است...
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهشت گمشده رویای آدمیزادی است
حصارِعشق پراز حسرتِ"رهاشدن"است
که رمزِ صلح در این هدیه خدادادی است
بس است غصه،بهآن سیب سرخ خنده قسم،
که روی گونهء دل ، جای بوسهء شادی است
دلم خوش است که گرمای عشق در هرفصل
شبیه تابشِ خورشیدِ ظهرِ مردادی است
چهقدر قهوهء تلخ خیال، "شیرین"است
گمان کنم که دمش گرمِ شور"فرهادی" است
نخورده تیشهء غم ها به ریشهء احساس
وگرنه دل شجر "سخت سست بنیاد"ی است!
حسابِ هندسی زندگی به من آموخت
محیط"فاصله" اعدادی است و ابعادی است
ببین تلاطم موج سکوت مبهم آه!
جهان نتیجه غوغای جمعِ اضدادی است...
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#فصل_ها
یک به یک می گذرند
اگر از قلب قلم می شنوی
عمق احساس مرا
به #بهار_نفست محتاجم!
لحظه جاری است
بیا
مهربانی تنهاست
زندگی پابرجاست
کاش فردای خیالی برسد
غصه در بطن زمین
دفن شود
همه باور بکنند
طعم سرمستی همراهی را
#عشق را زنده کنند
رویامواجنگاهت بنویس
#عشق_یادت_نرود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک به یک می گذرند
اگر از قلب قلم می شنوی
عمق احساس مرا
به #بهار_نفست محتاجم!
لحظه جاری است
بیا
مهربانی تنهاست
زندگی پابرجاست
کاش فردای خیالی برسد
غصه در بطن زمین
دفن شود
همه باور بکنند
طعم سرمستی همراهی را
#عشق را زنده کنند
رویامواجنگاهت بنویس
#عشق_یادت_نرود.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای مهرِ تو چونماه ، به شب های بلندم
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
زن است دیگر...
چشمش که به شمعدانی ها بیفتد
شاعر میشود...
آبچکان را برمیدارد و شعری میسازد از
صدای قطره های آب...
میرود جلوی اینه،نگاهی به گودی زیر چشمش میکند و بیخیال میشود
خط چشمش را بر میدارد و نقاشی ای بر روی چشمانش میکشد
دوباره میشود همان دختر زیبای قبل...
اما چه فایده که غم هایش را در گلدان شمعدانی جا گذاشته و هرروز به آن آب میدهد و
هرروز غمش بزرگ تر میشود...
#بهار_اقبالی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زن است دیگر...
چشمش که به شمعدانی ها بیفتد
شاعر میشود...
آبچکان را برمیدارد و شعری میسازد از
صدای قطره های آب...
میرود جلوی اینه،نگاهی به گودی زیر چشمش میکند و بیخیال میشود
خط چشمش را بر میدارد و نقاشی ای بر روی چشمانش میکشد
دوباره میشود همان دختر زیبای قبل...
اما چه فایده که غم هایش را در گلدان شمعدانی جا گذاشته و هرروز به آن آب میدهد و
هرروز غمش بزرگ تر میشود...
#بهار_اقبالی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای مهرِ تو چونماه ، به شب های بلندم
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غیر از تو، بگو دل به هوای که ببندم؟
وقتی که کنـــــارِ تو ام انـــگار به کلّی،
دور از غم و دلتنگی وآسیب و گزندم
درقاف ترین قلــهء رویای تو هستم
مبهـــوتِ افقهای مه آلود سهنــدم
تقصیـــــرِ دلم نیست زده باز به دریا
من فارغ از این فلسفه های زد و بندم
گاهی که شودبسته لب از قصه و غصه
از دست ِ زبانِ دلِ خود هم گِله منـدم
تا بوده چنین بوده نمِ اشک بهانه است
باید که به این گریه ء بیهوده بخندم!
مضمونِ غــــزل، محــــورِ آرایــهء نابی
باز از تو سروده است، دلِ شعرپسندم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#بهار زیبا و دلربا
#دخترک_مو_پریشان
در جادۀ پر پیچ و خم و
محصور از درختان،
در طبیعتی منقوش
بدست پرودگار،
چمدانش را
برای آمدن آماده کرده است!
چشم #گلها خندان و
#صدای_هلهله_عشق
در گوش زمان پیچده است!
می خواهم
تا آمدنش عاشقانه
با ناب ترین واژه هایی
برخواسته از اعماق وجودم
او را ترسیم کنم!
می خواهم
مست از جام چشمانش
میان همین واژه ها در آغوش بگیرمش
تا بوته های یاس #احساسم
با شبنم بوسه هایش
میان اشعارم عطر افشانی کند و
بذر احساسم
در گوشه قلبش
جوانه زند!
#بهار_زیبایم!
بیا و شانه هایت را به من بده
می خواهم
با تو یک دلِ سیر #عاشقی کنم.
#فریبا_قربان_کریمی
پیشاپیش عید همه شما عزیزان مبارک باشه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دخترک_مو_پریشان
در جادۀ پر پیچ و خم و
محصور از درختان،
در طبیعتی منقوش
بدست پرودگار،
چمدانش را
برای آمدن آماده کرده است!
چشم #گلها خندان و
#صدای_هلهله_عشق
در گوش زمان پیچده است!
می خواهم
تا آمدنش عاشقانه
با ناب ترین واژه هایی
برخواسته از اعماق وجودم
او را ترسیم کنم!
می خواهم
مست از جام چشمانش
میان همین واژه ها در آغوش بگیرمش
تا بوته های یاس #احساسم
با شبنم بوسه هایش
میان اشعارم عطر افشانی کند و
بذر احساسم
در گوشه قلبش
جوانه زند!
#بهار_زیبایم!
بیا و شانه هایت را به من بده
می خواهم
با تو یک دلِ سیر #عاشقی کنم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#بهار زیبا و دلربا
#دخترک_مو_پریشان
در جادۀ پر پیچ و خم و
محصور از درختان،
در طبیعتی منقوش
بدست پرودگار،
چمدانش را
برای آمدن آماده کرده است!
چشم #گلها خندان و
#صدای_هلهله_عشق
در گوش زمان پیچده است!
می خواهم
تا آمدنش عاشقانه
با ناب ترین واژه هایی
برخواسته از اعماق وجودم
او را ترسیم کنم!
می خواهم
مست از جام چشمانش
میان همین واژه ها در آغوش بگیرمش
تا بوته های یاس #احساسم
با شبنم بوسه هایش
میان اشعارم عطر افشانی کند و
بذر احساسم
در گوشه قلبش
جوانه زند!
#بهار_زیبایم!
بیا و شانه هایت را به من بده
می خواهم
با تو یک دلِ سیر #عاشقی کنم.
#فریبا_قربان_کریمی
پیشاپیش عید همه شما عزیزان مبارک باشه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#دخترک_مو_پریشان
در جادۀ پر پیچ و خم و
محصور از درختان،
در طبیعتی منقوش
بدست پرودگار،
چمدانش را
برای آمدن آماده کرده است!
چشم #گلها خندان و
#صدای_هلهله_عشق
در گوش زمان پیچده است!
می خواهم
تا آمدنش عاشقانه
با ناب ترین واژه هایی
برخواسته از اعماق وجودم
او را ترسیم کنم!
می خواهم
مست از جام چشمانش
میان همین واژه ها در آغوش بگیرمش
تا بوته های یاس #احساسم
با شبنم بوسه هایش
میان اشعارم عطر افشانی کند و
بذر احساسم
در گوشه قلبش
جوانه زند!
#بهار_زیبایم!
بیا و شانه هایت را به من بده
می خواهم
با تو یک دلِ سیر #عاشقی کنم.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کنارِ خطّ پایان نقطهء آغاز می بینم
تمام ِ راه های بسته را هم باز می بینم
تو آذین بسته ای این قابِ قلبِ و قالب ِ تن را
تو را زیباترین تصویرِ چشم انداز می بینم
شکسته انحنای خطِ چشمان تو،خوابم را
تو را در نسخِ نستعلیق همممتاز می بینم
خیالم چرخ می زد در مدارِ مشرقِ مهرت
من اما ماه را نامحرم از این راز می بینم
چه می شد یک دل سیر از سکوتت قصه می گفتم؟
تو را اسطوره ء اِطناب در ایجاز می بینم
در این اجبارِ جانفرسا دوام آورده ای عمری
من اما ساز خاموشت پر از آواز می بینم
دلم می لرزد از هرگام تو وقتی که دلتنگم
طنینش را چه خوش با سازدل دمساز می بینم
ردیف ِ چشمهایت بست طرح ِشعرِ موزونی
نگاهت در قفایش، قافیه پرداز می بینم
مرا در آسمانِ آرزویت بال و پر دادی
قفس را مانعِ دل کندن از پرواز می بینم
در این دنیای ناآرام ،جادوهاست؛اما من،
مقامِ عشق را بالاتر از اعجاز می بینم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تمام ِ راه های بسته را هم باز می بینم
تو آذین بسته ای این قابِ قلبِ و قالب ِ تن را
تو را زیباترین تصویرِ چشم انداز می بینم
شکسته انحنای خطِ چشمان تو،خوابم را
تو را در نسخِ نستعلیق همممتاز می بینم
خیالم چرخ می زد در مدارِ مشرقِ مهرت
من اما ماه را نامحرم از این راز می بینم
چه می شد یک دل سیر از سکوتت قصه می گفتم؟
تو را اسطوره ء اِطناب در ایجاز می بینم
در این اجبارِ جانفرسا دوام آورده ای عمری
من اما ساز خاموشت پر از آواز می بینم
دلم می لرزد از هرگام تو وقتی که دلتنگم
طنینش را چه خوش با سازدل دمساز می بینم
ردیف ِ چشمهایت بست طرح ِشعرِ موزونی
نگاهت در قفایش، قافیه پرداز می بینم
مرا در آسمانِ آرزویت بال و پر دادی
قفس را مانعِ دل کندن از پرواز می بینم
در این دنیای ناآرام ،جادوهاست؛اما من،
مقامِ عشق را بالاتر از اعجاز می بینم
#بهار_راد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀