چند گیگِ ذهن من از عکسهایت پُر شدهست
سهم من از تو به قدر قاب مانیتور شدهست
هنگ کردم که چرا در من که هستم مَحرمت
آنچه با تو یادگاری داشتم، سانسور شدهست
رفتهای و سهمم از شبهای تاریک جهان
نور الایدی کنار ماه در چادر شدهست
بس که هستی بیخبر از شور و حالِ در دلم
دکمهی پیراهنم از دست تو دلخور شدهست
من خودم چون صافکارم، صافکاری میکنم
حرفهایی را که در بغض گلویم قُر شدهست
حتم دارم غیر من هر کس که درگیر تو بود
سر به هر شغلی زده، نان شبش آجر شدهست...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سهم من از تو به قدر قاب مانیتور شدهست
هنگ کردم که چرا در من که هستم مَحرمت
آنچه با تو یادگاری داشتم، سانسور شدهست
رفتهای و سهمم از شبهای تاریک جهان
نور الایدی کنار ماه در چادر شدهست
بس که هستی بیخبر از شور و حالِ در دلم
دکمهی پیراهنم از دست تو دلخور شدهست
من خودم چون صافکارم، صافکاری میکنم
حرفهایی را که در بغض گلویم قُر شدهست
حتم دارم غیر من هر کس که درگیر تو بود
سر به هر شغلی زده، نان شبش آجر شدهست...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گاهی به جای آنکه باید بود، باشی
از بین هیزمها درآیی، عود باشی
بعد از ضرر پشت ضرر، برگرد برگرد
وقتش رسیده در مسیر سود باشی
در پلّهی اوّل برای قد کشیدن
باید ببخشیّ و بلغزی، رود باشی
عمری به دور خود کشیدی خطّ قرمز
دیگر نباید اینقدَر محدود باشی
باید برای دیدن سکّوی پرواز
از آتش خود دربیایی، دود باشی...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از بین هیزمها درآیی، عود باشی
بعد از ضرر پشت ضرر، برگرد برگرد
وقتش رسیده در مسیر سود باشی
در پلّهی اوّل برای قد کشیدن
باید ببخشیّ و بلغزی، رود باشی
عمری به دور خود کشیدی خطّ قرمز
دیگر نباید اینقدَر محدود باشی
باید برای دیدن سکّوی پرواز
از آتش خود دربیایی، دود باشی...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبل از تو، با خلق جهان کلّی دغل کردم
بعد از تو، به کوچکترین قولم عمل کردم
تأثیر تو در من چنان بوده که اینگونه
دقّ و دلیهای دل خود را غزل کردم!
تا اینکه آغوشم نیفتد از دهن هر شب
عکس تو را در اوج دلتنگی بغل کردم
در یک نبرد تن به تن در بین آغوشم
با چشم و گوشِ بیتحرّک هِی جدل کردم
من مشکلات زندگی را در دو فنجان چای
با بغض و فریاد و سکوت و قند حل کردم...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبل از تو، با خلق جهان کلّی دغل کردم
بعد از تو، به کوچکترین قولم عمل کردم
تأثیر تو در من چنان بوده که اینگونه
دقّ و دلیهای دل خود را غزل کردم!
تا اینکه آغوشم نیفتد از دهن هر شب
عکس تو را در اوج دلتنگی بغل کردم
در یک نبرد تن به تن در بین آغوشم
با چشم و گوشِ بیتحرّک هِی جدل کردم
من مشکلات زندگی را در دو فنجان چای
با بغض و فریاد و سکوت و قند حل کردم...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀