This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من تورو دوس دارمت😍❤️🍃
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نیست سنگِ کم اگر در پلهٔ میزان ترا
کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان ترا
تا نبندی رخنهٔ چشم و دهان و گوش را
از درونِ دل نجوشد چشمهٔ حیوان ترا
همرهانِ سست در راهِ طلب سنگِ رهند
دل مخور، افتاد در پیری اگر دندان ترا
گر چه نگذارد کمان از خانهٔ خود پا برون
قامتِ خَم ساخت در پیری سبک جولان ترا
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
سر مکش گر گوشمالی میدهد دوران ترا
نیست بی جمعیتِ خاطر تلاوت را ثمر
میشود سی پاره دل در خواندنِ قرآن ترا
از خجالت میشود هر دم به رنگی چهرهات
بس کز الوانِ گنه، آلوده شد دامان ترا
صبح زد از خندهرویی غوطه در خونِ شفق
تا چه گلها بشکفد از چهرهٔ خندان ترا
سوده شد از خوردنِ نان گر چه دندانهای تو
چشمِ کوتهبین پرد باز از برای نان ترا
چون به زیرِ خاک خواهی خفت، کز بس سرکشی
میفشانی گر نشیند گَرد بر دامان ترا
گر نشویی صائب از اشکِ ندامت روی خویش
جز سیهرویی نباشد حاصل از دیوان ترا
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کعبه و بتخانه باشد در نظر یکسان ترا
تا نبندی رخنهٔ چشم و دهان و گوش را
از درونِ دل نجوشد چشمهٔ حیوان ترا
همرهانِ سست در راهِ طلب سنگِ رهند
دل مخور، افتاد در پیری اگر دندان ترا
گر چه نگذارد کمان از خانهٔ خود پا برون
قامتِ خَم ساخت در پیری سبک جولان ترا
گوشمال آخر شود دستِ نوازش ساز را
سر مکش گر گوشمالی میدهد دوران ترا
نیست بی جمعیتِ خاطر تلاوت را ثمر
میشود سی پاره دل در خواندنِ قرآن ترا
از خجالت میشود هر دم به رنگی چهرهات
بس کز الوانِ گنه، آلوده شد دامان ترا
صبح زد از خندهرویی غوطه در خونِ شفق
تا چه گلها بشکفد از چهرهٔ خندان ترا
سوده شد از خوردنِ نان گر چه دندانهای تو
چشمِ کوتهبین پرد باز از برای نان ترا
چون به زیرِ خاک خواهی خفت، کز بس سرکشی
میفشانی گر نشیند گَرد بر دامان ترا
گر نشویی صائب از اشکِ ندامت روی خویش
جز سیهرویی نباشد حاصل از دیوان ترا
#صائب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رویـــای دیرینـــم بیـــا دلــــدادگـــــــی زیباست
دریای شعرم بی حضورت برکه ای تنهاست
گل واژه هــــای عاشقی را زنـــــدگی کردم
در بزم اشعارم شبی عطر قلم برخاست
یادت غــزل را تشـــنه ی دیـــوانگی کـــرده
رکن و ردیفش شاهد تعبیریک رویاست
در آســــمان عشـــق تو پــــــروانگی کـــردم
رنگین کمان خاطرت تصویر یک دنیاست
با بوسه ات مستانه میرقصم تماشا کن
حالا که در شهر دلم یاد تو پابرجاست
#فاطمه_قنواتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دریای شعرم بی حضورت برکه ای تنهاست
گل واژه هــــای عاشقی را زنـــــدگی کردم
در بزم اشعارم شبی عطر قلم برخاست
یادت غــزل را تشـــنه ی دیـــوانگی کـــرده
رکن و ردیفش شاهد تعبیریک رویاست
در آســــمان عشـــق تو پــــــروانگی کـــردم
رنگین کمان خاطرت تصویر یک دنیاست
با بوسه ات مستانه میرقصم تماشا کن
حالا که در شهر دلم یاد تو پابرجاست
#فاطمه_قنواتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای هجر تو ،،، تقدیر من ،،،، ای عذر تو تعذیرمن ،
ای مرشدو ،، ای پیر من ،، ای روز وشب تد بیر من،
صد دل نهادم در رهت ،،،، گو مشکل و،، تقصیر من ،
کاری که با من می کنی ؟ با دشمنانت می کنی؟
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ای مرشدو ،، ای پیر من ،، ای روز وشب تد بیر من،
صد دل نهادم در رهت ،،،، گو مشکل و،، تقصیر من ،
کاری که با من می کنی ؟ با دشمنانت می کنی؟
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به من بگو کجایی!؟
تا برایت دفتر دفتر شعر بنویسم
تا تمام عقده های نبودنت را بر سر
کاغذهای کاهی دفترم خالی کنم
با من بیا به سرزمین جانم
که ببینی بدون تو خطوط زندگی
در قلبم ممتد میشود و
ضربانش صفر
بیا و با من بمان
که دل را به یک نگاه تو باخته ام
هرشب پشت پنجره خیال
منتظرآمدنت نشسته ام
دوستت دارم بی آنکه بدانی
میخواهمت حتی اگر نیایی
من بر تو بدون هیچ قانون و تبصره ای
عاشق شده ام !
چرا که عشق و دوست داشتن
هرگز قانونی ندارد !
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا برایت دفتر دفتر شعر بنویسم
تا تمام عقده های نبودنت را بر سر
کاغذهای کاهی دفترم خالی کنم
با من بیا به سرزمین جانم
که ببینی بدون تو خطوط زندگی
در قلبم ممتد میشود و
ضربانش صفر
بیا و با من بمان
که دل را به یک نگاه تو باخته ام
هرشب پشت پنجره خیال
منتظرآمدنت نشسته ام
دوستت دارم بی آنکه بدانی
میخواهمت حتی اگر نیایی
من بر تو بدون هیچ قانون و تبصره ای
عاشق شده ام !
چرا که عشق و دوست داشتن
هرگز قانونی ندارد !
#مینو_پناهپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دارد امشب شاعری از بیکسی جان می سپارد
بغض سنگینی گلوی واژه ها را می فشارد
کور باشد دیده ی شوقش اگر حتّی شبی را
بی خیال چشم دلبر چشم بر هم میگذارد
بغض خیسش پُر شد از دلشوره های چشم غمگین
کی شود ابر نگاهش اندکی کمتر ببارد
کاشکی آن بیوفا دریابد امشب این دلی که
لحظه های واپسین را نامنظم میشمارد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بغض سنگینی گلوی واژه ها را می فشارد
کور باشد دیده ی شوقش اگر حتّی شبی را
بی خیال چشم دلبر چشم بر هم میگذارد
بغض خیسش پُر شد از دلشوره های چشم غمگین
کی شود ابر نگاهش اندکی کمتر ببارد
کاشکی آن بیوفا دریابد امشب این دلی که
لحظه های واپسین را نامنظم میشمارد
#حامد_بیدل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفته بودم به ره عشق تو دل خوش دارم
بهجهنم که نشد، کار دگر خواهم کرد😊
ابوالقاسم #عارف_قزوینی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهجهنم که نشد، کار دگر خواهم کرد😊
ابوالقاسم #عارف_قزوینی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در زلال نیلگون آسمان
در آبی روشن صبحی سپید
سرگردانم در دامنه ی رویایی که مرا به هم آغوشی چشمان تو می کشاند
تا خود را بسپارم به سخاوت آفتابِ وجودت
به هُرم نفسهایت
تپش های بی تاب قلبمان
و احساسی را که منجمد از تنهائیست
با دستانِ خورشیدِ فروزانِ مهر تو گرم کنم
تا شهد شکربار کلامت
شیرین کند کام دلم را به
صبح بخیرهایی که طعم دوستت دارم می دهند...!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در آبی روشن صبحی سپید
سرگردانم در دامنه ی رویایی که مرا به هم آغوشی چشمان تو می کشاند
تا خود را بسپارم به سخاوت آفتابِ وجودت
به هُرم نفسهایت
تپش های بی تاب قلبمان
و احساسی را که منجمد از تنهائیست
با دستانِ خورشیدِ فروزانِ مهر تو گرم کنم
تا شهد شکربار کلامت
شیرین کند کام دلم را به
صبح بخیرهایی که طعم دوستت دارم می دهند...!!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار، نشاط دل غمگین من است
دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه یرچشم جهان بین من است
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
تا مرا عشق تو تعلیمِ سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان، مدحت و تحسین من است
دولت فقر، خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت، سبب حشمت و تمکین من است
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زان که منزلگه سلطان، دل مسکین من است
یارب! این کعبه ی مقصود، تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش، گل و نسرین من است
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است
#حضرت_حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غم این کار، نشاط دل غمگین من است
دیدن روی تو را دیده ی جان بین باید
وین کجا مرتبه یرچشم جهان بین من است
یار من باش که زیب فلک و زینت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروین من است
تا مرا عشق تو تعلیمِ سخن گفتن کرد
خلق را ورد زبان، مدحت و تحسین من است
دولت فقر، خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت، سبب حشمت و تمکین من است
واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش
زان که منزلگه سلطان، دل مسکین من است
یارب! این کعبه ی مقصود، تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش، گل و نسرین من است
حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است
#حضرت_حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ شاد کوردی
تقدیم شما عزیزان
❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تقدیم شما عزیزان
❤❤❤❤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کتابهایی به رنگ عشق :
- مادام کاملیا
توصیفات جذاب و دقیق، باعث شده که این کتاب به یک عاشقانه کلاسیک خواندنی تبدیل بشه، که تصور متفاوتی از زنان رو ارائه داده...
- قصر آبی
یک کلاسیک عاشقانه بینظیر و دوستداشتنی دیگه که با توضیحاتش شما رو تو خودش غرق میکنه!
- ربکا
یک داستان کلاسیک عاشقانه و مرموز که خواندنش بینهایت لذتبخشه و تا پایان داستان ذهن شما رو کاملاً درگیر میکنه. روایتی زیبا، تأثیرگذار و پرکشش که در دسته رمانهای جنایی و معمایی هم قرار گرفته.
#بوکیزنری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
- مادام کاملیا
توصیفات جذاب و دقیق، باعث شده که این کتاب به یک عاشقانه کلاسیک خواندنی تبدیل بشه، که تصور متفاوتی از زنان رو ارائه داده...
- قصر آبی
یک کلاسیک عاشقانه بینظیر و دوستداشتنی دیگه که با توضیحاتش شما رو تو خودش غرق میکنه!
- ربکا
یک داستان کلاسیک عاشقانه و مرموز که خواندنش بینهایت لذتبخشه و تا پایان داستان ذهن شما رو کاملاً درگیر میکنه. روایتی زیبا، تأثیرگذار و پرکشش که در دسته رمانهای جنایی و معمایی هم قرار گرفته.
#بوکیزنری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبل از تو، با خلق جهان کلّی دغل کردم
بعد از تو، به کوچکترین قولم عمل کردم
تأثیر تو در من چنان بوده که اینگونه
دقّ و دلیهای دل خود را غزل کردم!
تا اینکه آغوشم نیفتد از دهن هر شب
عکس تو را در اوج دلتنگی بغل کردم
در یک نبرد تن به تن در بین آغوشم
با چشم و گوشِ بیتحرّک هِی جدل کردم
من مشکلات زندگی را در دو فنجان چای
با بغض و فریاد و سکوت و قند حل کردم...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبل از تو، با خلق جهان کلّی دغل کردم
بعد از تو، به کوچکترین قولم عمل کردم
تأثیر تو در من چنان بوده که اینگونه
دقّ و دلیهای دل خود را غزل کردم!
تا اینکه آغوشم نیفتد از دهن هر شب
عکس تو را در اوج دلتنگی بغل کردم
در یک نبرد تن به تن در بین آغوشم
با چشم و گوشِ بیتحرّک هِی جدل کردم
من مشکلات زندگی را در دو فنجان چای
با بغض و فریاد و سکوت و قند حل کردم...
#ایمان_همتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#عشق_است
تمام خلقت دنیا ز خلقت عشق است
شکوه وصل دو عاشق رسالت عشق است
اگر چه گاهی از آنسوی بام میافتد
رقابت دل و دلبر نبوت عشق است
به خاک اگر نشسته دل شکستهای عاشق
همین فلاکت او هم ز شوکت عشق است
ز چشم عاشق بیچاره خون ببارد هم
بدان ز مهر و صفا و محبت عشق است
ترنمی به جهان دلنشین تر از این نیست
صدای یار سورهی خوش تلاوت عشق است
ز بعد خلقت دنیا و آدم و حوا
قرار وصل و جدایی حلاوت عشق است
دمی که خون جگر همنشین مژگان است
مگیر خرده که این هم حجامت عشق است
همیشه خاطر عاشق بیاد معشوقش
چنین خیال لطیفی سخاوت عشق است
چونان که شاعرانه غم و شمع و دل بیاویزند
هنرنمایی بارز، ذکاوت عشق است
هماره در ره معشوقه جان فدایی کن
فدا شدن ز اصول شهادت عشق است
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تمام خلقت دنیا ز خلقت عشق است
شکوه وصل دو عاشق رسالت عشق است
اگر چه گاهی از آنسوی بام میافتد
رقابت دل و دلبر نبوت عشق است
به خاک اگر نشسته دل شکستهای عاشق
همین فلاکت او هم ز شوکت عشق است
ز چشم عاشق بیچاره خون ببارد هم
بدان ز مهر و صفا و محبت عشق است
ترنمی به جهان دلنشین تر از این نیست
صدای یار سورهی خوش تلاوت عشق است
ز بعد خلقت دنیا و آدم و حوا
قرار وصل و جدایی حلاوت عشق است
دمی که خون جگر همنشین مژگان است
مگیر خرده که این هم حجامت عشق است
همیشه خاطر عاشق بیاد معشوقش
چنین خیال لطیفی سخاوت عشق است
چونان که شاعرانه غم و شمع و دل بیاویزند
هنرنمایی بارز، ذکاوت عشق است
هماره در ره معشوقه جان فدایی کن
فدا شدن ز اصول شهادت عشق است
#خسته_دل_گمنام
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پروانه های قلبم
به رقص درآمده اند
باغچه ی دلم را
به رنگ ارغوانی عشق زده اند
تصدق لبخندت
قلم مو
به دست بگیرم
نقاشی ڪـنم
بر بوم سفید قـلبم
چشمانت را کنار دریا
صورتت را ڪـنار گندم زار
باد بپیجد
لای پیراهن آبی ات
تا شعرهای عاشقانه ام
بجوشد بر دفتر قلبم
عطرش وجودت را
مست کند
در سبزه زاری گلستان
چون قاصدڪی
پرواز کنم
باز کنم دریچه قلبت را
با گویش اتشین ترڪـی
زمزمه ڪنم
س
و
ی
ر
م
س
ن
ی
با لبخندی بلندی
با صدای آرام بگویی
#دوست_داشتنت_شیرین_است
#دوست_دارمت
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رقص درآمده اند
باغچه ی دلم را
به رنگ ارغوانی عشق زده اند
تصدق لبخندت
قلم مو
به دست بگیرم
نقاشی ڪـنم
بر بوم سفید قـلبم
چشمانت را کنار دریا
صورتت را ڪـنار گندم زار
باد بپیجد
لای پیراهن آبی ات
تا شعرهای عاشقانه ام
بجوشد بر دفتر قلبم
عطرش وجودت را
مست کند
در سبزه زاری گلستان
چون قاصدڪی
پرواز کنم
باز کنم دریچه قلبت را
با گویش اتشین ترڪـی
زمزمه ڪنم
س
و
ی
ر
م
س
ن
ی
با لبخندی بلندی
با صدای آرام بگویی
#دوست_داشتنت_شیرین_است
#دوست_دارمت
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.#این_دل
ز جام عشق شد ، مستانه این دل ....
میان عاشقان ، ، دیوانه این دل ،
دلم خون بود با ساغر تهی گشت ...
نوشت بر لوح جان افسانه این دل ،
تنم از عشق چون مویی شد از هجر ....
ز هر ویرانه ای ، ویرانه این دل ،
مپرسید از دلم مقصود چون بود ؟
به دام عشق شد ، بی دانه این دل ،
ز دست دل شدم .. مجنون و رسوا ...
در این بازار گه ، بیگانه این دل ،
هزاران کان مِهر ، در دل نهفته ست ...
مقیم کعبه و ، دردانه این دل ،
ندارد هیچ پیوندی ، جز اتش ...
از این عالم جدا ، پروانه این دل ،
چه حالی دارم امشب از دل خویش ...
گهی ساغر گهی ، پیمانه این دل ،
به چشم تر نوشتم این غزل را ....
به نزد عارفان فرزانه این دل ،
بخوان#راحم غزل بر این دل زار ...
"فلاکت دل " ، مصیبت خانه این دل ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز جام عشق شد ، مستانه این دل ....
میان عاشقان ، ، دیوانه این دل ،
دلم خون بود با ساغر تهی گشت ...
نوشت بر لوح جان افسانه این دل ،
تنم از عشق چون مویی شد از هجر ....
ز هر ویرانه ای ، ویرانه این دل ،
مپرسید از دلم مقصود چون بود ؟
به دام عشق شد ، بی دانه این دل ،
ز دست دل شدم .. مجنون و رسوا ...
در این بازار گه ، بیگانه این دل ،
هزاران کان مِهر ، در دل نهفته ست ...
مقیم کعبه و ، دردانه این دل ،
ندارد هیچ پیوندی ، جز اتش ...
از این عالم جدا ، پروانه این دل ،
چه حالی دارم امشب از دل خویش ...
گهی ساغر گهی ، پیمانه این دل ،
به چشم تر نوشتم این غزل را ....
به نزد عارفان فرزانه این دل ،
بخوان#راحم غزل بر این دل زار ...
"فلاکت دل " ، مصیبت خانه این دل ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دقیقه ها را
از #ماه_دی قرض گرفتهام
#بیاو_برگرد
وصفحه های دفترِ زندگی ام را ورق بزن
می خواهم
دراین لحظه های یادت
میان تلنگرِ نگاهی پاک
#تـღـو را
درنگاتیو خاطرات
از گلبرگ خیال بچینم
و در #قلبی که مستعمرۀ توست
خاکستریِ نبودنت را کات
و هالۀ یادت را باز پخش،
و
آنچه بر پردۀ چشم اکران میشود
تنها لبخند تو باشد،
بگذار
که دنیایم از اینجا به بعدش
مملو از #تـღـو باشد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از #ماه_دی قرض گرفتهام
#بیاو_برگرد
وصفحه های دفترِ زندگی ام را ورق بزن
می خواهم
دراین لحظه های یادت
میان تلنگرِ نگاهی پاک
#تـღـو را
درنگاتیو خاطرات
از گلبرگ خیال بچینم
و در #قلبی که مستعمرۀ توست
خاکستریِ نبودنت را کات
و هالۀ یادت را باز پخش،
و
آنچه بر پردۀ چشم اکران میشود
تنها لبخند تو باشد،
بگذار
که دنیایم از اینجا به بعدش
مملو از #تـღـو باشد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتاب عاشقان روی تو بس
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
ترکتاز هر دو عالم را به حکم
یک گره از زلف هندوی تو بس
آب حیوان را برای قوت جان
یک شکر از درج لولوی تو بس
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قبلهٔ سرگشتگان کوی تو بس
ترکتاز هر دو عالم را به حکم
یک گره از زلف هندوی تو بس
آب حیوان را برای قوت جان
یک شکر از درج لولوی تو بس
#عطار
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀