💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.44K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
ناچار باید در غزل حس را بریزی
یعنی خودت هر باده را تنها بریزی

از صبر پر گشتیم و دیگر طاقتی نیست
گویی که در یک استکان دریا بریزی

این شهر عاقل ها سکوتی تلخ دارد
فریاد را باید که در صحرا بریزی

دیر آمدی تا نُقل شادی را بپاشی
باید به روی نَعشِ من خرما بریزی

امروز را لطفا صبوری کن که رسم است
این اشک را شاید که فردا ها بریزی

#علی_اصغر_ابراهیمی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
با خودت کوچ بکن از دل این شهر خراب
تا ببینی چقدر چشم جهان رفته به خواب

مژده آمد که زمین خیس شد از عشق بهار
آرزویی شده این عشق و جهان دیده سراب

طفلکی مرغ خوش آواز که هم صحبت او
گشته تصویر پریشان خودش نقش بر آب

از خیالم نرود لذت آن خاطره ها
می درخشد به قمر یاد خوشش در شب تاب

صحبت از رفتن و کوچ است ولی با نظری
میکشم ناز تو با صد گله و رنج و عذاب


#علی_اصغر_ابراهیمی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
با خودت کوچ بکن از دل این شهر خراب
تا ببینی چقدر چشم جهان رفته به خواب

مژده آمد که زمین خیس شد از عشق بهار
آرزویی شده این عشق و جهان دیده سراب

طفلکی مرغ خوش آواز که هم صحبت او
گشته تصویر پریشان خودش نقش بر آب

از خیالم نرود لذت آن خاطره ها
می درخشد به قمر یاد خوشش در شب تاب

صحبت از رفتن و کوچ است ولی با نظری
میکشم ناز تو با صد گله و رنج و عذاب

#علی_اصغر_ابراهیمی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
با خودت کوچ بکن از دل این شهر خراب
تا ببینی چقدر چشم جهان رفته به خواب

مژده آمد که زمین خیس شد از عشق بهار
آرزویی شده این عشق و جهان دیده سراب

طفلکی مرغ خوش آواز که هم صحبت او
گشته تصویر پریشان خودش نقش بر آب

از خیالم نرود لذت آن خاطره ها
می درخشد به قمر یاد خوشش در شب تاب

صحبت از رفتن و کوچ است ولی با نظری
میکشم ناز تو با صد گله و رنج و عذاب

#علی_اصغر_ابراهیمی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفته بودی، سالها اینجا تو را کم داشتم
زخم ها بر دل نشست و شوق مرهم داشتم

آیه های زلف تو در باد نازل میشدند
لای انگشتان خود آیات محکم داشتم

از نشان عشق پرسیدی و من تنها فقط
در جواب پرسش تو قامتی خم داشتم

بغض هر شب گوشه ای خفته‌ به من سر میزد و...
در بساط بی نوایی کوهی از غم داشتم

اشک هست و بغض هست و درد هست و آه هست
کاش چندی در کنار خود تو را هم داشتم

#علی_اصغر_ابراهیمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀