نشستم دوش من با بلبل، و پروانه در یک جا
سخن گفتیم از بی مهریِ جانـانـه در. یک جا
من اندر گریه، بلبل در فغان، پروانه در سوزش
تماشا داشت حالِ ما سه تن دیوانه ، در یکجا
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سخن گفتیم از بی مهریِ جانـانـه در. یک جا
من اندر گریه، بلبل در فغان، پروانه در سوزش
تماشا داشت حالِ ما سه تن دیوانه ، در یکجا
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل
زِ دستش یک دم آسایش ندارم
نمیدانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل؟
از این دل، داد من بستان خدایا
زِ دستش تا به کی گویم: خدا دل؟
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل مصیبت دل بلا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل با وفا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل
زِ دستش یک دم آسایش ندارم
نمیدانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل؟
از این دل، داد من بستان خدایا
زِ دستش تا به کی گویم: خدا دل؟
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل مصیبت دل بلا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل با وفا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
وطنْ ویرانه از یار است یا اغیار یا هر دو؟
مصیبت از مسلمانهاست یا کفار یا هر دو؟
همه داد وطنخواهی زنند اما نمیدانم
وطنخواهی به گفتار است یا کردار یا هر دو؟
وطن را فتنهٔ مَسندنشینان داد بر دشمن
و یا این مردم بیدانش بازار یا هر دو؟
کمند بندگی بر گردن بیچارگان، محکم
ز بند سبحه شد یا رشتهٔ زنار یا هر دو؟
وکیل از خدمت ملت تغافل میکند عمدا
و یا باشد وزیر از مملکت بیزار یا هر دو؟
وکیلان و وزیراناند خائن، فاش میگویم
اگر در زیر تیغم یا به روی دار یا هر دو
تو را روزی به کشتن میدهد ناچار، لاهوتی!
زبان راستگو یا طبع آتشبار یا هر دو
#ابوالقاسم_لاهوتی
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
مصیبت از مسلمانهاست یا کفار یا هر دو؟
همه داد وطنخواهی زنند اما نمیدانم
وطنخواهی به گفتار است یا کردار یا هر دو؟
وطن را فتنهٔ مَسندنشینان داد بر دشمن
و یا این مردم بیدانش بازار یا هر دو؟
کمند بندگی بر گردن بیچارگان، محکم
ز بند سبحه شد یا رشتهٔ زنار یا هر دو؟
وکیل از خدمت ملت تغافل میکند عمدا
و یا باشد وزیر از مملکت بیزار یا هر دو؟
وکیلان و وزیراناند خائن، فاش میگویم
اگر در زیر تیغم یا به روی دار یا هر دو
تو را روزی به کشتن میدهد ناچار، لاهوتی!
زبان راستگو یا طبع آتشبار یا هر دو
#ابوالقاسم_لاهوتی
#و
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ابوالقاسم_لاهوتی
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل
زِ دستش یک دم آسایش ندارم
نمیدانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل؟
از این دل، داد من بستان خدایا
زِ دستش تا به کی گویم: خدا دل؟
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل مصیبت دل بلا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل با وفا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل
زِ دستش یک دم آسایش ندارم
نمیدانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل؟
از این دل، داد من بستان خدایا
زِ دستش تا به کی گویم: خدا دل؟
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل مصیبت دل بلا دل
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت بر نخیزد
زهی ثابت قدم دل با وفا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
#ن
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ترسم آزاد نسازد ز قفس، صیادم
آنقـدر تا که ره بـاغ رود از یادم
بسکه ماندم به قفس رنگِگل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استاد تر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچکس در غم من نیست، از آن دلشادم
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنقـدر تا که ره بـاغ رود از یادم
بسکه ماندم به قفس رنگِگل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استاد تر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچکس در غم من نیست، از آن دلشادم
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ترسم آزاد نسازد ز قفس، صیادم
آنقـدر تا که ره بـاغ رود از یادم
بسکه ماندم به قفس رنگِگل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استاد تر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچکس در غم من نیست، از آن دلشادم
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنقـدر تا که ره بـاغ رود از یادم
بسکه ماندم به قفس رنگِگل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استاد تر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچکس در غم من نیست، از آن دلشادم
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم را بیسبب آزرده و خستند چشمانت
چهباید کرد؟ هم تُرکاند و هم مستاند چشمانت
تو هم ای یار شیرازی، چنین بر من چرا تازی؟
مگر با لشکر چنگیز همدستاند چشمانت؟!
چه سرّ است این که در مهر و وفا با عاشقان خود
هر آن پیمان که بربستند، بشکستند چشمانت؟
چه جادو بود این، کز یک نظر ای سروِ سیمینبَر
ز روی گلرُخان چشم مرا بستند چشمانت؟
هزاران فتنه بر پا خاست در اطراف حُسن تو
به زیر ابروان زآندَم که بنْشستند چشمانت
دلم را از نظر یکباره افکندند با تهمت
بلی، بیچاره را بیهوده بشْکستند چشمانت
به تیرت گرچه مُردم، لیک چشم از آن نگرداندم
به این دعوی، شهود زندهای هستند چشمانت
شود روزی که روی یار را بینند و من بینم
که «لاهوتی!» ز درد هجر وارستند چشمانت...
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چهباید کرد؟ هم تُرکاند و هم مستاند چشمانت
تو هم ای یار شیرازی، چنین بر من چرا تازی؟
مگر با لشکر چنگیز همدستاند چشمانت؟!
چه سرّ است این که در مهر و وفا با عاشقان خود
هر آن پیمان که بربستند، بشکستند چشمانت؟
چه جادو بود این، کز یک نظر ای سروِ سیمینبَر
ز روی گلرُخان چشم مرا بستند چشمانت؟
هزاران فتنه بر پا خاست در اطراف حُسن تو
به زیر ابروان زآندَم که بنْشستند چشمانت
دلم را از نظر یکباره افکندند با تهمت
بلی، بیچاره را بیهوده بشْکستند چشمانت
به تیرت گرچه مُردم، لیک چشم از آن نگرداندم
به این دعوی، شهود زندهای هستند چشمانت
شود روزی که روی یار را بینند و من بینم
که «لاهوتی!» ز درد هجر وارستند چشمانت...
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشد یک لحظه از یادت ، جدا دل
زهی دل ، آفرین دل ، مرحبا دل
ز دستش ، یک دم آسایش ندارم
نمی دانم ، چه باید کرد ، با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت ، از راه خطا دل
به چشمانت ، مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل ، مصیبت دل ، بلا دل
درون سینه ، آهی هم ندارم
ستمکش دل پریشان دل ، گدا دل
بشد خاک و ز کویت ، برنخیزد
زهی ثابت قدم دل ، با وفا دل
به تاری ، گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز بی دست و پا دل
ز عقل و دل ، دگر از من مپرسید
چو عشق آمد کجا عقل و کجا دل
تُ لاهوتی ، ز دل نالی ، دل از تُ
حیا کن ، یا تُ ساکت باش یا دل
❤️
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زهی دل ، آفرین دل ، مرحبا دل
ز دستش ، یک دم آسایش ندارم
نمی دانم ، چه باید کرد ، با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت ، از راه خطا دل
به چشمانت ، مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل ، مصیبت دل ، بلا دل
درون سینه ، آهی هم ندارم
ستمکش دل پریشان دل ، گدا دل
بشد خاک و ز کویت ، برنخیزد
زهی ثابت قدم دل ، با وفا دل
به تاری ، گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز بی دست و پا دل
ز عقل و دل ، دگر از من مپرسید
چو عشق آمد کجا عقل و کجا دل
تُ لاهوتی ، ز دل نالی ، دل از تُ
حیا کن ، یا تُ ساکت باش یا دل
❤️
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشد یک لحظه از یادت جدا دل
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل !
ز دستش یک دم آسایش ندارم
نمی دانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل ؟...
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل، مصیبت دل، بلا دل !
از این دل، داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم: خدا، دل
درون سینه آهی هم ندارد
ستمکش دل، پریشان دل، گدا دل !
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت برنخیزد
زهی ثابت قدم دل، باوفا دل !
ز عقل و دل، دگر از من مپرسید
چو عشق آمد، کجا عقل و کجا دل ؟!
تو، لاهوتی، ز دل نالی، دل از تو
حیا کن، یا تو ساکت باش یا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل !
ز دستش یک دم آسایش ندارم
نمی دانم چه باید کرد با دل
هزاران بار منعش کردم از عشق
مگر برگشت از راه خطا دل ؟...
به چشمانت مرا دل مبتلا کرد
فلاکت دل، مصیبت دل، بلا دل !
از این دل، داد من بستان خدایا
ز دستش تا به کی گویم: خدا، دل
درون سینه آهی هم ندارد
ستمکش دل، پریشان دل، گدا دل !
به تاری گردنش را بسته زلفت
فقیر و عاجز و بی دست و پا دل
بشد خاک و ز کویت برنخیزد
زهی ثابت قدم دل، باوفا دل !
ز عقل و دل، دگر از من مپرسید
چو عشق آمد، کجا عقل و کجا دل ؟!
تو، لاهوتی، ز دل نالی، دل از تو
حیا کن، یا تو ساکت باش یا دل
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا
سخن گفتیم از بی مهری جانانه در یکجا
من اندر گریه ، بلبل در فغان ، پروانه در سوزش
تماشا داشت حال ما سه تن دیوانه ، در یکجا
ز بیم غیر، پی میکنم از من مشو غمگین
اگر بینی مرا با دلبری بیگانه در یکجا
همه اسرار ما را پیش جانان برد لاهوتی
نمی مانم دگر با این دل دیوانه در یکجا
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نشستم دوش من با بلبل و پروانه در یکجا
سخن گفتیم از بی مهری جانانه در یکجا
من اندر گریه ، بلبل در فغان ، پروانه در سوزش
تماشا داشت حال ما سه تن دیوانه ، در یکجا
ز بیم غیر، پی میکنم از من مشو غمگین
اگر بینی مرا با دلبری بیگانه در یکجا
همه اسرار ما را پیش جانان برد لاهوتی
نمی مانم دگر با این دل دیوانه در یکجا
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به امیدی نشستم شِکوه ی خود را به دل گفتم
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم، از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم، که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه میداند
به جان او، که دردش را هم، از جان دوست تر دارم
ولی میمیرم از این غم، که داند یا نمیداند...؟
#ابوالقاسم_لاهوتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀