💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#امروزمیخواهم «تــــو»را
#میهمان بهترین صبحانه عالم کنم
هزاران #بوسه ی آبدار
ونان داغ آغشته
به خامه ی #لبانت
بیدارشو دلبندم
بگذار #چشمانت غزل عشق را
به نام صبح...
بر #نگاهم جاری کند

#شهاب_شهابی
#سلام_صبح_بخیر

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
#نگاهم کہ می کنی....
نبضِ #دوست داشتنم گنجشکانہ می زند
دستانم راکہ می گیری
غم ها دور می ایستند
بی رنگ و رو می شوند
آرامشِ نزدیڪوارے مرا بغل می گیرد
و #قاصدک_های_عـشـــق....
تا آسمانِ #خیالت اوج می گیرند.


#پریسا_ســیروس

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
#قصه ای است ، در #سکوتم
از #دوست_داشتن
و
#افسانه ای است ،در #نگاهم
از #عشق ورزیدن ،
اماافسوس!
تو نه
#سکوتم را خواندی
نه
#نگاهم را!!!

#لیـــــلاعبـــــدی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
دراین #شبها_دلم ازسوزشِ
سردِ زمستان بی جهت
بیمار می گردد
گمانم شکوه ایی دارد
نمی پرسد
کسی
#حال_دلم را!
پس چرا
این خیمه خاموش است!
تَنم ا ز این همه تاریکی و‌ وحشت
فقط یک لحظه می لرزد
خیالم
سخت درگیراست
#نگاهم
روی سقفی بازمبهوت است
تب
#فردا مرا با خود
میان شعله های دردمی سوزد
خطر نزدیکِ نزدیک است
وشاید آخرین فرصت
برایم نقطه ای دوراست
که هر آن در پِی اش
آهسته می گردم.

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دراین #شبها_دلم ازسوزشِ
سردِ زمستان بی جهت
بیمار می گردد
گمانم شکوه ایی دارد
نمی پرسد
کسی
#حال_دلم را!
پس چرا
این خیمه خاموش است!
تَنم ا ز این همه تاریکی و‌ وحشت
فقط یک لحظه می لرزد
خیالم
سخت درگیراست
#نگاهم
روی سقفی بازمبهوت است
تب
#فردا مرا با خود
میان شعله های دردمی سوزد
خطر نزدیکِ نزدیک است
وشاید آخرین فرصت
برایم نقطه ای دوراست
که هر آن در پِی اش
آهسته می گردم.

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
چه شور انگیز است
سبزینهٔ
#خیالت
در رویش شکوفه های نگاهت
بر کالبد جانم!
کبوتران
#عشق در آسمان احساس
به ساز و آواز کرشمهٔ باد
باله می رقصند
آنقدر که
#نگاهم
سرریز می شود
از چک چک باران انتظار.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#من در این فصل خزان
که خدا داده به
#عشق
می کشم طرح #نگاهم در باد
تا مگر هَم رَهِ او
#بروم بال زنان #شهر_خیال
#سبدی پُر کنم
از خنده و عشق
غصه را بردارم
برسانم به لبِ
خلوتِ دنیا
#لبخند!
پس چه زیباست
همین ثانیه
#پرواز کنم
مِهر و دلدادگی و خوبی و عشق
#همه جا #منتظرند.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دراین #شبها_دلم ازسوزشِ
سردِ زمستان بی جهت
بیمار می گردد
گمانم شکوه ایی دارد
نمی پرسد
کسی
#حال_دل‌ من را!
چرا
این خیمه خاموش است؟
تَنم از این همه تاریکی و‌ وحشت
فقط یک لحظه می لرزد
خیالم
سخت درگیراست
#نگاهم
روی سقفی بازمبهوت است
تبِ
#فردا مرا با خود
میان شعله های درد می سوزد
خطر نزدیکِ نزدیک است
وشاید آخرین فرصت
برایم نقطه ای دوراست
که هر آن در پِی اش
آهسته می گردم.

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دراین #شبها_دلم ازسوزشِ
سردِ زمستان بی جهت
بیمار می گردد
گمانم شکوه ایی دارد
نمی پرسد
کسی
#حال_دل‌ من را!
چرا
این خیمه خاموش است؟
تَنم از این همه تاریکی و‌ وحشت
فقط یک لحظه می لرزد
خیالم
سخت درگیراست
#نگاهم
روی سقفی بازمبهوت است
تبِ
#فردا مرا با خود
میان شعله های درد می سوزد
وشاید آخرین فرصت
برایم نقطه ای دوراست
که هر آن در پِی اش
آهسته می گردم.

#فریبا_قربان_کریمی
‎ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#دو_قدم مانده
به تنهایی من
که بیایی و
#نگاهم به در است
هر کسی می‌رسد از راه
چرا رهگذر است؟
کوله بر دوش و
تنْ‌آواره و
#دل در به در است!
حرف بسیار زیاد است
ولی
#سهمِ‌ ما از #دلِ عشق
گریه زاری شده است.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#منم مسافر
دنیای واژه ها،
#دخترکی از شهر باران!
#نگاهم گرمِ نگاهِ گیرایِ #عشق
قلبم اسیر نگاه مستانه،
می نویسم!
میخواهم
زیباترین شعرم را
در نگاه پدر بخوانم
تا سنگ صبور دلتنگی هایم
با غزل واژه های لبخندش
ترجمان زندگی ام باشد
می خواهم
دست در دستانش
درکوچه پس کوچه های دلواپسی
کنار این بیقراری ها و
کلماتِ خیس
جرعه ای #عشق بنوشمُ
شرح عاشقی را
واژه واژه
با قلم احساسم شعر کنم..
منم #دختر_گیسو_بلند_چهار_فصل!
حوصلۀ #جمعه را
برهم  زده ام!
صدایم کن
من اینجا دلم را جایی حوالی
نبض دستانت
جا گذاشته ام..

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀