"به پایداری آن عشق سربلند"
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخِ زیبای دلگشای تو را ؟
بگیرم آن سرِ زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمانِ دلربای تو را
ز بعد این همه تلخی که می کشد دلِ من
ببوسم آن لبِ شیرینِ جانفزای تو را
کی ام مجال کنارِ تو دست خواهد داد
که غرقِ بوسه کنم باز دست و پای تو را
مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را
دل گرفتهٔ من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را
چنان تو در دلِ من جا گرفتهای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
ز روی خوب تو برخوردهام ، خوشا دلِ من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را
سزای خوبی تو بر نیامد از دستم
زمانه نیز چه بد میدهد سزای تو را
به ناز و نعمتِ باغ بهشت هم ندهم
کنار سفرهٔ نان و پنیر و چای تو را
به پایداری آن عشقِ سربلند قسم
که سایهٔ تو به سر میبَرد وفای تو را
#ناشناس
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بود که بار دگر بشنوم صدای تو را ؟
ببینم آن رخِ زیبای دلگشای تو را ؟
بگیرم آن سرِ زلف و به روی دیده نهم
ببوسم آن سر و چشمانِ دلربای تو را
ز بعد این همه تلخی که می کشد دلِ من
ببوسم آن لبِ شیرینِ جانفزای تو را
کی ام مجال کنارِ تو دست خواهد داد
که غرقِ بوسه کنم باز دست و پای تو را
مباد روزی چشم من ای چراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را
دل گرفتهٔ من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را
چنان تو در دلِ من جا گرفتهای ای جان
که هیچ کس نتواند گرفت جای تو را
ز روی خوب تو برخوردهام ، خوشا دلِ من
که هم عطای تو را دید و هم لقای تو را
سزای خوبی تو بر نیامد از دستم
زمانه نیز چه بد میدهد سزای تو را
به ناز و نعمتِ باغ بهشت هم ندهم
کنار سفرهٔ نان و پنیر و چای تو را
به پایداری آن عشقِ سربلند قسم
که سایهٔ تو به سر میبَرد وفای تو را
#ناشناس
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
نان خشکی،شانه ای پردرد دارم ،میخری؟
دست هایی ناتوان و سرد دارم ،میخری؟
آتش گلگون رویم ناگهان خاموش شد
حال یک صورت به رنگ زرد دارم ،میخری؟
چرخ گردونی سیه،بشکسته و بی رنگ و رو
بر سرم صدها بلا آورد دارم ،میخری؟
خاطرات دلبری زیبا ولی پیمان شکن
کاین ستم ها بر دل من کرد دارم ،میخری؟
کنج آغوشی اگر داری خریدارم ولی
یک بغل با طعم درد طرد دارم ،میخری؟
نان خشکی!من نمک از زخم هایم میچکد
مرده ای از جنس مرد مرد دارم ،میخری؟..
#ناشناس🌹🍃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
دست هایی ناتوان و سرد دارم ،میخری؟
آتش گلگون رویم ناگهان خاموش شد
حال یک صورت به رنگ زرد دارم ،میخری؟
چرخ گردونی سیه،بشکسته و بی رنگ و رو
بر سرم صدها بلا آورد دارم ،میخری؟
خاطرات دلبری زیبا ولی پیمان شکن
کاین ستم ها بر دل من کرد دارم ،میخری؟
کنج آغوشی اگر داری خریدارم ولی
یک بغل با طعم درد طرد دارم ،میخری؟
نان خشکی!من نمک از زخم هایم میچکد
مرده ای از جنس مرد مرد دارم ،میخری؟..
#ناشناس🌹🍃
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
منطقی ترین نوشته و چیزی که خیلیا نیاز دارن بشنون رو روی ویترین یک کتابفروشی خوندم، نوشته بود:
"همیشه دلخوری ها و نگرانی هایتان را بهموقع بگویید،
حرف های خود را به یک دیگر با کلام مطرح کنید،
نه با رفتار.
چون از کلام همان برداشت میشود که شما میگویید
ولی از رفتارتان هزاران برداشت."
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"همیشه دلخوری ها و نگرانی هایتان را بهموقع بگویید،
حرف های خود را به یک دیگر با کلام مطرح کنید،
نه با رفتار.
چون از کلام همان برداشت میشود که شما میگویید
ولی از رفتارتان هزاران برداشت."
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میانِ
چهارچوبِ امـنِ
آغـوشِ مردانه ات
میشود یک دلِ سیر
تمامِ پاییز را
عاشقی کـرد..
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چهارچوبِ امـنِ
آغـوشِ مردانه ات
میشود یک دلِ سیر
تمامِ پاییز را
عاشقی کـرد..
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا زمانے ڪه تو هستے غزلم جان دارد
شعر من با تو فقط شور فراوان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے دل من میخندد
بے تو چشمان دلم نم نم باران دارد
تا زمانے ڪه تو هستے همه جا سرسبزاست
بے تو اما همه جا شڪل بیابان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے چه بهارے دارم
بے تو هر فصل دلم سوز زمستان دارد
قدر احساس تو را این دل من میداند
چونڪه احساس تو ارام دل و جان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے غم عالم هیچ است
زندگے با تو خوشیهاے فراوان دارد
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شعر من با تو فقط شور فراوان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے دل من میخندد
بے تو چشمان دلم نم نم باران دارد
تا زمانے ڪه تو هستے همه جا سرسبزاست
بے تو اما همه جا شڪل بیابان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے چه بهارے دارم
بے تو هر فصل دلم سوز زمستان دارد
قدر احساس تو را این دل من میداند
چونڪه احساس تو ارام دل و جان دارد
تا زمانے ڪه تو هستے غم عالم هیچ است
زندگے با تو خوشیهاے فراوان دارد
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
Baroon
Mehdi Jahani
خیس بارانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سردو لرزانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو
سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سربه سر هر لحظه هرجا جای پای خاطرات
درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
هرقدم بن بست گویا راه من را بسته است
زنده میمانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
بغض دارم در گلو حسرت به دل ماندم ببین
شعر میخوانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون
مثلِ طوفانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است
سخت گریانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم...
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سردو لرزانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سقف دل محکم شده امن است جای یاد تو
سخت ویرانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
سربه سر هر لحظه هرجا جای پای خاطرات
درد بر جانم ولی, چیزی نمیخواهد دلم
هرقدم بن بست گویا راه من را بسته است
زنده میمانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
بغض دارم در گلو حسرت به دل ماندم ببین
شعر میخوانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
گرچه تن زخمی تر از ابر بهارانم کنون
مثلِ طوفانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم
خسته ام هر استخوانم لایِ زخمی کهنه است
سخت گریانم ولی,چیزی نمیخواهد دلم...
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
آمد از ره فصل زیبای بهار
نوبهاران رنگ سبز بر سبزه زار
ای که نوروزی رسید از آسمان
از سفر آمد پرستو نغمه خوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار
در دو نیلی در کنار چشمه زار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
باز شد چشم بهاران بر حذر
شد صدفها خانه’ در و گوهر
دشت ارژنگ باز هم بیدار شد
از شقایق دامنش گلنار شد
قاصدک آمد که مهمان آمده
بوی نرگس های ایران آمده
خاک من ای قبله گاه عاشقان
نو بهارانت همیشه جاودان
رودهایت پرخروش و بیقرار
کوه هایت سر بلندو استوار
بند بند ما همه از خاک تو
تارو پود ما ز خاک پاک تو
آمده نوروز بر ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشهی این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد
ای وطن هر روز تو نو روز باد
هموطن آمد دوباره نو بهار
شد سراسر خاک ایران لاله زار
چون فلک از باد نوروزی جهان
باز کرده چرخی از گل ارغوان
آسمان برداشت زیر ابروی عشق
پر شده دنیا ز عطر و بوی عشق
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
نو بهاران خنده زد بر کوهسار
گونه زارم شد کنار چشمه زار
قطرهی شبنم به برگ گل چکید
شانه زد بعد بهاران زلف بید
دامن ایران زگل سر شار شد
ای عزیزان موقع دیدار شد
بعد از این هر روز بهتر روز ما
جاودانه تا ابد نو روز ما
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشهی این عشق در ایران ماست
#هموطن نوروز تو پیروز باد
ای #وطن هر روز تو نو روز باد...
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آمد از ره فصل زیبای بهار
نوبهاران رنگ سبز بر سبزه زار
ای که نوروزی رسید از آسمان
از سفر آمد پرستو نغمه خوان
باز شد چشم بنفشه بر بهار
در دو نیلی در کنار چشمه زار
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
باز شد چشم بهاران بر حذر
شد صدفها خانه’ در و گوهر
دشت ارژنگ باز هم بیدار شد
از شقایق دامنش گلنار شد
قاصدک آمد که مهمان آمده
بوی نرگس های ایران آمده
خاک من ای قبله گاه عاشقان
نو بهارانت همیشه جاودان
رودهایت پرخروش و بیقرار
کوه هایت سر بلندو استوار
بند بند ما همه از خاک تو
تارو پود ما ز خاک پاک تو
آمده نوروز بر ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشهی این عشق در ایران ماست
هموطن نوروز تو پیروز باد
ای وطن هر روز تو نو روز باد
هموطن آمد دوباره نو بهار
شد سراسر خاک ایران لاله زار
چون فلک از باد نوروزی جهان
باز کرده چرخی از گل ارغوان
آسمان برداشت زیر ابروی عشق
پر شده دنیا ز عطر و بوی عشق
بخت اگر خواب است بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
عاشقانه باز بیدارش کنید
نو بهاران خنده زد بر کوهسار
گونه زارم شد کنار چشمه زار
قطرهی شبنم به برگ گل چکید
شانه زد بعد بهاران زلف بید
دامن ایران زگل سر شار شد
ای عزیزان موقع دیدار شد
بعد از این هر روز بهتر روز ما
جاودانه تا ابد نو روز ما
آمده نوروز در ایران زمین
خاک ما شد رشک فردوس برین
بوی نارنج و ترنج و عطر بید
میتوان از تربت حافظ شنید
خون پاک عاشقی در جان ماست
ریشهی این عشق در ایران ماست
#هموطن نوروز تو پیروز باد
ای #وطن هر روز تو نو روز باد...
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
🕊
اگـر ربـنـا ربـنـا کـرده ام
سحرها خدا را صدا کرده ام
خودم را بر این سفره جا کرده ام
در این پانزده روز دعا کرده ام
خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من را بدست حسن
من امروز بر آنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
در این ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
#ناشناس
🌸تـقـدیـم بـه عـاشـقـان
امام حسن مجتبی (ع)
عــیــدتــون مــبــارکـــ🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگـر ربـنـا ربـنـا کـرده ام
سحرها خدا را صدا کرده ام
خودم را بر این سفره جا کرده ام
در این پانزده روز دعا کرده ام
خدایا به چشمان مست حسن
بده دست من را بدست حسن
من امروز بر آنم که مثل قدیم
دلم را ببندم به راه نسیم
در این ماه با یاعلی، یا عظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
#ناشناس
🌸تـقـدیـم بـه عـاشـقـان
امام حسن مجتبی (ع)
عــیــدتــون مــبــارکـــ🌺
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تاری بزن با ساز دل ، آتش بزن بر راز دل
وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل
چنگی به دلداری زنی ، سازی به غمخواری بزن
دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
وانگه همین پیمانه را ، لبریز کن با ناز دل
چنگی به دلداری زنی ، سازی به غمخواری بزن
دلدار را پیمانه شو ، سر ریزشو با ساز دل
#ناشناس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
✨✨
شبی در خواب و بیداری نوایی آشنا دیدم
گشودم چشم خود را و نپرساز من چهها دیدم
شیار سرخی از نور از زمین تا آسمان میرفت
هزاران روح سرگردان در آن هاله رها دیدم
نشسته بر ستونی از گلِ مهتاب و نی میزد
به دستانِ بلورینِ مَلَک، جام فنا دیدم
زمین در آخرین گردش، زمان در اوج یک پایان
قَدَر را، شاه و دنیا را به دستان قضا دیدم
سبک در حالِ بیوزنی به سوی نور می رفتم
تمام آنچه در اطراف خود دیدم رها دیدم
نشسته بر سریرِ نور و در سیری خیال انگیز
افق را در حصار نوری از هر حد، فرا دیدم
دلم در لرزشی از اشتیاق و سوز میرقصید
و شوری عاشقانه در دل دردآشنا دیدم
صدایی از میانِ نورِ محض آهسته میپیچید
و گوشِ دل، گرفتارِ طنینِ آن صدا دیدم
تمام حسِ من پیوستنِ در نورِ مطلق بود
و در رویای خود آن نورِ مطلق را خدا دیدم
🎙#رضا_ماد
#ناشناس✏
@navayemastaneh
شبی در خواب و بیداری نوایی آشنا دیدم
گشودم چشم خود را و نپرساز من چهها دیدم
شیار سرخی از نور از زمین تا آسمان میرفت
هزاران روح سرگردان در آن هاله رها دیدم
نشسته بر ستونی از گلِ مهتاب و نی میزد
به دستانِ بلورینِ مَلَک، جام فنا دیدم
زمین در آخرین گردش، زمان در اوج یک پایان
قَدَر را، شاه و دنیا را به دستان قضا دیدم
سبک در حالِ بیوزنی به سوی نور می رفتم
تمام آنچه در اطراف خود دیدم رها دیدم
نشسته بر سریرِ نور و در سیری خیال انگیز
افق را در حصار نوری از هر حد، فرا دیدم
دلم در لرزشی از اشتیاق و سوز میرقصید
و شوری عاشقانه در دل دردآشنا دیدم
صدایی از میانِ نورِ محض آهسته میپیچید
و گوشِ دل، گرفتارِ طنینِ آن صدا دیدم
تمام حسِ من پیوستنِ در نورِ مطلق بود
و در رویای خود آن نورِ مطلق را خدا دیدم
🎙#رضا_ماد
#ناشناس✏
@navayemastaneh
Telegram
attach 📎