💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.44K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
همه شهر مهیاست ، مبادا که تو را ..
آتشِ معرکه بالاست ، مبادا که تو را ..

این جماعت همه گرگ‌ند ، مبادا که تو را ..
پیِ یک شامِ بزرگ‌ند ، مبادا که تو را ..

دانه و دام زیاد است ، مبادا که تو را ..
مرد بدنام زیاد است ، مبادا که تو را ..

پشتِ دیوار نشستند ، مبادا که تو را ..
نانجیبان همه هستند ، مبادا که تو را ..

تا مبادا که تو را ، باز مبادا که تو را ..
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را ..

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما دوتا زلف گره خورده‌ی پا‌‌پیج به هم
ما دوتا صفر گلاویز دوتا هیچ به هم

ما دوتا قطره‌ی باران وسط دریاییم
ما دو بیهوده ولی خوب بهم می‌آییم

#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر یزند


تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود..،



#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
لیلی بنشین خاطره‌ها را رو کن
لب واکن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو، حرف بزن، نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَم خود دود شوم
لیلی مپسند این‌همه نابود شوم

لیلی بنشین، سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می‌رقصد
دستان جنون در دهنم می‌رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاری‌ام و باز فراموش کنی...


#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
💐🍃

عهد بستم نفسم باشی
من باشم و تو
ای که بی تو نفسم تنگ
و دلم تنگ تر است...

#علیرضا_آذر




❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

من راهی ِ تو اَم
با من قدم بزن ...
همراه من بیا
تا شهر ما شدن ...
جاده بهانه است
مقصود چشم توست ...
من راهی توام، ای مقصدِ درست 💖


#علیرضا_آذر


❀═‎‌🌼❤️⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

‌هر آرزوی تلخ خود را قهوه خوردم
فنجان به فنجان ذکر شد امکان ندارند...

وقتی شروع قصه با تردید باشد
تردیدهای داستان پایان ندارند..

#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
آواره یعنی
دوستت دارم

آوار کن بر من بودنت را

#علیرضا_آذر
‌‎‌‎‌‌‎‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کُهنه قُماری اَست غَزَل ساختن..!
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن..!!

دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!

#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#درد بزرگ سرطانی من
کهنه ترین زخم #جوانی من
با تو ام ای شعر به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گوش کن
#شعر تو را با خفه خون ساختند
از تو #هیولای جنون ساختند
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمب جنون میرسد
محض خودت بمب منم ، دور تر !
می ترکم چند قدم دور تر !
از همه ی #کودکی ام درد ماند
نیم وجب بچه #ولگرد ماند
حال مرا از من بیمار پرس
از شب و خاکستر #سیگار پرس
از سر شب تا به سحر سوختن
#حادثه را از دو سه سر سوختن
خانه خرابی من از دست توست
آخر هر راه به بن بست توست

#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود

آن به هر لحظه‌ی تب‌دار تو پیوند منم
آن‌قدر داغ به جانم که دماوند منم

با توأم ای شعر...

و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توأم آزادم

بی‌تو بی‌کار و کسم وسعت پشتم خالی‌ست
گل تو باشی من مفلوک، دو مشتم خالی‌ست

تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیرِ بی‌رحم‌ترین زاویه‌ی ساطورم

با توأم ای شعر، به من گوش کن
نقشه نکش، حرف نزن، گوش کن

ریشه به خونابه و خون می‌رسد
میوه که شد بمبِ جنون می‌رسد

محضِ خودت بمب منم، دورتر
می‌ترکم چند قدم دورتر

حضرتِ تنهای به هم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته

دست خراب است، چرا سَر کنم
آس نشانم بده باور کنم

دست کسی نیست زمین گیری‌ام
عاشقِ این آدمِ زنجیری‌ام

شعله بکِش بر شبِ تکراری‌ام
مُرده‌ی این گونه خود آزاری‌ام

خانه خرابیِ من از دست تو ست
آخرِ هر راه به بن‌بستِ تو ست

از همه‌ی کودکیَم درد ماند
نیم وجب بچه‌ی ولگرد ماند

من که منم جای کسی نیستم
میوه‌ی طوبای کسی نیستم

گیجِ تماشای کسی نیستم
مزه‌ی لب‌های کسی نیستم

مثل خودت دردِ خیابانی‌ام
مثل خودت دردِ خیابانی‌ام

#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر دو از کاروانِ آواریم...
هر دو تا از تبار شک، یا نه؟

ما به فریاد هم قسم خوردیم...
هر دو تا درد مشترک، یا نه؟

گیرم از چنگ جان به در ببری...
گیرم از تن فرار خواهی کرد...

عقل من هم فدای چشمانت...
با جنونم چکار خواهی کرد؟


#علیرضا_آذر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀