دلها اگرچه صاف، ولی از هراسِ سنگ
آیینه بود و میلِ تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرفِ عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت...
#سلمان_هراتی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آیینه بود و میلِ تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرفِ عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت...
#سلمان_هراتی
#د
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
صبح شد ...
چشم بگشاے ڪه خورشید شِڪفت ...
باز ڪن پنجره را با دمِ صبح ،
باید از خانهے دل گَرد پریشانی رُفت ...!✎
#سلمان_هراتی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
چشم بگشاے ڪه خورشید شِڪفت ...
باز ڪن پنجره را با دمِ صبح ،
باید از خانهے دل گَرد پریشانی رُفت ...!✎
#سلمان_هراتی
#ص
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
از روی مهر با من دلخسته یار شو
پاییز کوچههای دلم را بهار شو
ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب
چون غم میان سینهٔ من ماندگار شو
#سلمان_هراتی🌹
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پاییز کوچههای دلم را بهار شو
ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب
چون غم میان سینهٔ من ماندگار شو
#سلمان_هراتی🌹
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پدرم کارگر است
به مزرعه می آید
با آخرین ستاره از آسمان صبح
و باز میگردد
با اولین ستاره در آسمان شب
پدرم خورشید است!
#سلمان_هراتی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به مزرعه می آید
با آخرین ستاره از آسمان صبح
و باز میگردد
با اولین ستاره در آسمان شب
پدرم خورشید است!
#سلمان_هراتی
#پ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
.
همزمان با صبح چشم خورشیدی تو
جهت پنجره را می کاود
دشت روشن شده از روشنی رخسارت
ابر بیداری در غربت ما می بارد
بال اگر ذوق پریدن دارد
صبح اگر میل دمیدن دارد
باغ اگر سبزتر از سبز آمد
برکت آب زلالی است
که از چشم ترت می بارد...
#سلمان_هراتی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
همزمان با صبح چشم خورشیدی تو
جهت پنجره را می کاود
دشت روشن شده از روشنی رخسارت
ابر بیداری در غربت ما می بارد
بال اگر ذوق پریدن دارد
صبح اگر میل دمیدن دارد
باغ اگر سبزتر از سبز آمد
برکت آب زلالی است
که از چشم ترت می بارد...
#سلمان_هراتی
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
پیش از تو آب، معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه بهار
بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه بهار
بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگـاهـی غـرقِ شبنـم دارم امشب
نه دلسوز و نه همـدم دارم امشب
بـه کُنـجِ میـکـده بـا اشکِ دیـده
دو جـام از مِی فـراهم دارم امشب
بـه سوزِ دل سُـرودم ایـن غـزل را
تـورا در این میـان کم دارم امشب
فـدای چشم هایت ، زخمی ام من
طبیبم...! میـلِ مرهَـم دارم امشب
اگر روئیـن تنی بـاشم بـه قـدرت
غمی همتـای رستـم دارم امشـب
در آغــوشـت بگـیـر... آرام گیـرم
کـمـی آرام تـر ، غـم دارم امشـب
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نه دلسوز و نه همـدم دارم امشب
بـه کُنـجِ میـکـده بـا اشکِ دیـده
دو جـام از مِی فـراهم دارم امشب
بـه سوزِ دل سُـرودم ایـن غـزل را
تـورا در این میـان کم دارم امشب
فـدای چشم هایت ، زخمی ام من
طبیبم...! میـلِ مرهَـم دارم امشب
اگر روئیـن تنی بـاشم بـه قـدرت
غمی همتـای رستـم دارم امشـب
در آغــوشـت بگـیـر... آرام گیـرم
کـمـی آرام تـر ، غـم دارم امشـب
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با درد، شب دروغ را سر کردند
در خون، دل باغ را شناور کردند
در ظهرِ هزارهی عطش باریدند
تا بوتهی خشک را صنوبر کردند...
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خون، دل باغ را شناور کردند
در ظهرِ هزارهی عطش باریدند
تا بوتهی خشک را صنوبر کردند...
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی هزار مرتبه تا مرگ میرویم
روزی هزار مرتبه تکرار میشویم
فردا دوباره صبح میآید ازین مسیر
چشمانتظار لحظهی دیدار میشویم
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزی هزار مرتبه تکرار میشویم
فردا دوباره صبح میآید ازین مسیر
چشمانتظار لحظهی دیدار میشویم
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من دستهای مهربانم را به تو میبخشم
و در این بخشش
جز درک عشق گمشدهام، هیچ نمیخواهم
من و دلم
تماممان را به تو میبخشیم
تا حس زنده بودن خود را
که در نگاه یک نامعلوم مرد
در بخشش تمام به تو باز یابیم
من پاهایم را
در جسم فسردهٔ خاک میکارم
و آب را در عطش کویر
زمزمه میکنم
و در این بخشش معرفتی است
که من آن را با هستی
و با زیبایی آن لحظه
که مرگ از پس آن میآید
آشتی میدهم...
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و در این بخشش
جز درک عشق گمشدهام، هیچ نمیخواهم
من و دلم
تماممان را به تو میبخشیم
تا حس زنده بودن خود را
که در نگاه یک نامعلوم مرد
در بخشش تمام به تو باز یابیم
من پاهایم را
در جسم فسردهٔ خاک میکارم
و آب را در عطش کویر
زمزمه میکنم
و در این بخشش معرفتی است
که من آن را با هستی
و با زیبایی آن لحظه
که مرگ از پس آن میآید
آشتی میدهم...
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم گرفته از این روزها، دلم تنگ است
میان ما و رسیدن، هزار فرسنگ است
مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست
هزارعرصه برای پریدنم تنگ است
اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پریدن و درخاک بودنم، ننگ است
چگونه سر کند این جا ترانهی خود را؟
دلی که با تپش عشق او هماهنگ است
هزار چشمهی فریاد در دلم جوشید
چگونه راه بجوید که روبهرو سنگ است
مرا به زاویهی باغِ عشق مهمان کن
در این هزاره فقط عشق پاک و بیرنگ است
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میان ما و رسیدن، هزار فرسنگ است
مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست
هزارعرصه برای پریدنم تنگ است
اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود
فرو پریدن و درخاک بودنم، ننگ است
چگونه سر کند این جا ترانهی خود را؟
دلی که با تپش عشق او هماهنگ است
هزار چشمهی فریاد در دلم جوشید
چگونه راه بجوید که روبهرو سنگ است
مرا به زاویهی باغِ عشق مهمان کن
در این هزاره فقط عشق پاک و بیرنگ است
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش از تو آب، معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه بهار
بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیش از تو آب، معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار
حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیق زمین شانه بهار
بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت
چون عقده ای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سر واشدن نداشت
#سلمان_هراتی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صفاگستر نسیم صبحگاهی
به رقص آورده گل های پگاهی
بخند ای آفتاب و روشنی بخش
بمیر ای جغد شب از رو سیاهی
#سلمان_هراتی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رقص آورده گل های پگاهی
بخند ای آفتاب و روشنی بخش
بمیر ای جغد شب از رو سیاهی
#سلمان_هراتی
#صـبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀