💖کافه شعر💖
2.44K subscribers
4.3K photos
2.87K videos
11 files
976 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
"جمعه"ها بايد
يك قلم برداشت
آغشته كرد به تمامِ رنگهاى پر از اميد
پر از دوست داشتن
و كشيد روى هفته اى كه براى خودمان
خواسته يا نا خواسته،
"سياه و سفيد" كرديم
"جمعه" ها را بايد رنگى سر كرد
رنگ دوست داشتن
رنگِ اميد
رنگِ زندگى
رنگِ خانواده
پاك كنيد تمامِ آنهايى كه رفتند
و رنگ بپاشيد روى دلتان
كه اگر ذره اى دلشان با شما بود،
هيچ وقت رفتن را ترجيح نميدادند!
بيخيالِ تمامِ آنهايى كه گوشه ى ذهنتان را اِشغال كردند!
ما،
مسئولِ رفتارِ آدمها نيستيم،
خوبى اگر ميكنيم،
بايد براىِ دلِ خودمان باشد...
حالا يا قدر ميدانند،
يا بى لياقتىِ شان را فرياد ميزنند!


#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفته بود اولينَش "من" هستم
باورش كردم
افتخار هم ميكردم
اولينِ كسى بودن،آخ كه عجب لذتى دارد!
آهنگ گوش ميكرديم،بغض ميكرد
كافه ميرفتيم،بغض ميكرد
قدم ميزديم،بغض ميكرد
حتى لحظه اى هم كه بوسيدمش،بغض كرد...
يك جاى كار ميلنگيد
"من شبيهِ اولين ها نبودم..."!!


#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شنبه
مي تواند
رويايى ترين روزبراى شروعِ تصميم هاى
جديد باشد
وقتي من دوست داشتنت را از همين
اولين ساعاتش
شروع ميكنم

#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قبل از سال جديد ؛
كاغذ
قلم
و بنويسيم...
از سرِ خط؛
نام  تك تك كساني كه
آمدند و ماندند و شدند دليلِ لبخندهايمان
حالِ خوبمان
رويشان حساب كرديم و حسابي سربلندمان كردند
پشت و رو يكى بودند
ادعا نداشتند
دوست داشتنشان را ثابت كردند
ما را براى خودمان ميخواستند
اينها را نگه داريد!
وجودشان را تمديد كنيد
تا جايگزينِ تمامِ آنهايى باشند
كه چشمِ ديدنِ خوشيمان را نداشتند...
كه لب بودند
كه فقط حرف زدند و در عمل شرمنده مان كردند
بعضى ها تازه قدم اند اما وجودشان شرف دارد به قديميها...
نگه داريد تمامِ اين خوبها را
اينها وجودشان هزاران هزار  بهار است در زندگي



#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

باور كن ميخواهم،
اما فراموش كردنت،
كارِ من نيست...

هزاران بار خواستم
تصميم گرفتم
خمارى ات را كشيدم
نشد اما جانم...
دوست داشتنِ تو ثابت كرد،
كه هميشه،
خواستن، توانستن نيست..!


#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر گوشه ...
از اين شهرِ بزرگ را كه ...
قدم بُگذارى
قسمتي از دلتنگىِ مرا ...
خواهى ديد...
گاهى كنجِ دنجِ يك كافه...
گاهى در ايستگاهِ خالى از مسافرِ اتوبوس
يا پياده روهاى تجريش تا وليعصر
نه عكسى..
نه آهنگى...
نه هديه اى...
من "دلتنگى" ام را برايت گذاشته ام...
هوايش را داشته باش!

#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقتی دل تنگ میشود قلم به جایش مینویسد ؛
هر چه کویت دور تر دل تنگ تر مشتاق تر
وقتی رفتنی میشوی،
قلم مینویسید:
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم ...
وقتی عاشقت میشوم،
قلم مینویسد :
عذاب است این جهان مبادا یک زمان بی تو
خلاصه هر جا ما کم آورده ایم برای هر حسی برای هر لحظه ای که زبانمان نتوانست جورمان را بکشد قلم نوشت،
از هزاران سال پیش تا به حال!
نوشت تا قهرها آشتی شوند
دلتنگی ها دیدار شوند
و غصه ها اشک شوند
نوشت تا جهان جای بهتری باشد‌

#علي_قاضي_نظام

‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رفتنِ تو از آن دسته رفتن ها بود
كه آدمى تمامِ تلاشش را ميكند
به زمين و زمان چنگ ميزند
كه باورش نكند...
كه هر روز تكه اى از خاطراتت را بردارد و
بنشيند گوشه اى خلوت،
پشت كند به تمامِ آدمها،
قهر كند با تمامِ شلوغيها،
و ساعت ها با همان چند تكه ى خيالت،
خلوت كند...
رفتى،
اما آنقدر خاطرت عزيز هست،
آنقدر خاطراتت شيرين هست،
كه ميشود با تك تك شان،
براىِ تمامِ آدمهاى شهر،
عاشقانه سرود...


#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بحثمان كه ميشد
حرفهاى دلمان را
به زبانِ آهنگ براى يكديگر ميفرستاديم
من با ترانه هاى انتخابى ام تصدقش ميرفتم و
او تا ميتوانست ناز ميكرد...
آنقدر اين بازىِ شيرين ادامه داشت
تا مجبور ميشدم برايش بنويسم:
+آشتى؟
-آشتى
هميشه بحث كردن مشكل را حل نميكند
گاهى بايد حرفِ دلمان را بسِپاريم
به نُت ها...
به ترانه ها...
به آنهايى كه دقيقاً همانجايى كه لال ميشويم
به كمكمان مى آيند
آنهايى كه انگار داستان زندگيمان را از بَر كرده اند
شيرين است
يكبار امتحان كنيد ؛
"زبانِ آهنگ ها را"

#علي_قاضي_نظام

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀