#انگشت نما ...
من از انگشت نمای های جهانم ...
که دور افتاده از جانان ، جانم ،
خزانی امد وُ برگ و برم ریخت ..
دوصد لعنت بر این فصل خزانم ،
ز حال خویشتن دیگر خبر نیست ،
به کام دل نشد راز ... نهانم ،
نشد جز آن خیالش همدم دل...
خدا داند ، نه از خویشم ،از آنم ،
ز هر عضو تنم صد ناله خیزد ...
نزیبَد غیر این اندر میانم ،
میان اشک و خون هستم ز هجران ...
چه گویم با که گویم بی زبانم ،
از این لیل و نهار و این مَه و سال ،
چه حاصل ؟ در فغانم ، در فغانم ،
گهی ابرم ، گهی باران ، گهی اشک ...
مجوی از من چه هستی بی نشانم ،
چه حالی دارم از افسونگر عشق ...
پریشان قصه وُ بی داستانم ،
به جیحون می رسد اشکم ز هجران ..
به یک ارزن نه ارزد این جهانم ،
به گوش غیر کی گویم سخنها ؟
به پیش دیگرانم بی بیانم ،
#استادراحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من از انگشت نمای های جهانم ...
که دور افتاده از جانان ، جانم ،
خزانی امد وُ برگ و برم ریخت ..
دوصد لعنت بر این فصل خزانم ،
ز حال خویشتن دیگر خبر نیست ،
به کام دل نشد راز ... نهانم ،
نشد جز آن خیالش همدم دل...
خدا داند ، نه از خویشم ،از آنم ،
ز هر عضو تنم صد ناله خیزد ...
نزیبَد غیر این اندر میانم ،
میان اشک و خون هستم ز هجران ...
چه گویم با که گویم بی زبانم ،
از این لیل و نهار و این مَه و سال ،
چه حاصل ؟ در فغانم ، در فغانم ،
گهی ابرم ، گهی باران ، گهی اشک ...
مجوی از من چه هستی بی نشانم ،
چه حالی دارم از افسونگر عشق ...
پریشان قصه وُ بی داستانم ،
به جیحون می رسد اشکم ز هجران ..
به یک ارزن نه ارزد این جهانم ،
به گوش غیر کی گویم سخنها ؟
به پیش دیگرانم بی بیانم ،
#استادراحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀