تمامی عشقم را
در جامی به فراخی زمین
تمامی عشقم را
با خارها و ستارهها
نثار تو کردم
اما
تو با پاهای کوچک، پاشنههایی چرکین
بر آتش آن گام نهادی
و آن را خاموش کردی
آه عشق سترگ
معشوق خُرد من !
در پیکارم از پای ننشستم
در ره سپردن به سوی زندگی
به سوی صلح، به سوی نان برای همه
لحظهای درنگ نکردم
اما تو را در بازوانم بلند کردم
و بر بوسههایم دوختم
و چنان در تو نگریستم
که دیگر
هیچ انسانی در دیگری نخواهد نگریست!
#پابلو_نرودا
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در جامی به فراخی زمین
تمامی عشقم را
با خارها و ستارهها
نثار تو کردم
اما
تو با پاهای کوچک، پاشنههایی چرکین
بر آتش آن گام نهادی
و آن را خاموش کردی
آه عشق سترگ
معشوق خُرد من !
در پیکارم از پای ننشستم
در ره سپردن به سوی زندگی
به سوی صلح، به سوی نان برای همه
لحظهای درنگ نکردم
اما تو را در بازوانم بلند کردم
و بر بوسههایم دوختم
و چنان در تو نگریستم
که دیگر
هیچ انسانی در دیگری نخواهد نگریست!
#پابلو_نرودا
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به خوبی خوبرویان را اگر وصفی کند شاعر
تو آن داری به جز خوبی که نتوان وصف کرد آن را
#سیففرغانی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو آن داری به جز خوبی که نتوان وصف کرد آن را
#سیففرغانی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب ویرانه غیر از ماه تابانی مگر دارد؟
بیابان جز امید ابر و بارانی مگر دارد؟
چه غم از دوری ساحل تهِ امواج دریا را
در این آوارگی امید سامانی مگر دارد؟
میان نقشه ی جغرافیای شهر هشیاران
سر دیوانه جز رویای زندانی مگر دارد؟
جنون آباد بی نام و نشان این تگرگ آباد
به غیر از خانه لیلی خیابانی مگر دارد؟
دلاشوب خزان در بقچه های سرد یلدائی
به جز تشویش سرمای زمستانی مگر دارد؟
گرفتم عطر یوسف پر کند اقصای گیتی را
میان ناصبوران پیر کنعانی مگر دارد؟
کنار ضجه های دیدگانی کور مادرزاد
به جز اعجاز جانان راه درمانی مگر دارد؟
در این میدان لبریز از خطوط نامرادی ها
دویدن تا رسیدن خط پایانی مگر دارد؟
برای دیدن گل خوان هفتم هم که طی گردد
عبور از حلقه این بیشه امکانی مگر دارد؟
#علی_معصومی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیابان جز امید ابر و بارانی مگر دارد؟
چه غم از دوری ساحل تهِ امواج دریا را
در این آوارگی امید سامانی مگر دارد؟
میان نقشه ی جغرافیای شهر هشیاران
سر دیوانه جز رویای زندانی مگر دارد؟
جنون آباد بی نام و نشان این تگرگ آباد
به غیر از خانه لیلی خیابانی مگر دارد؟
دلاشوب خزان در بقچه های سرد یلدائی
به جز تشویش سرمای زمستانی مگر دارد؟
گرفتم عطر یوسف پر کند اقصای گیتی را
میان ناصبوران پیر کنعانی مگر دارد؟
کنار ضجه های دیدگانی کور مادرزاد
به جز اعجاز جانان راه درمانی مگر دارد؟
در این میدان لبریز از خطوط نامرادی ها
دویدن تا رسیدن خط پایانی مگر دارد؟
برای دیدن گل خوان هفتم هم که طی گردد
عبور از حلقه این بیشه امکانی مگر دارد؟
#علی_معصومی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
"محتاجم امشب"
به رویای تو بد محتاجم امشب
به تیر ِ تیز ِ غم، آماجم امشب
درختی سبز بودم هر زمستان
بریده با تبر چون کاجم امشب
به عشق سرزمینت شاه بودم
ولی مغلوبم و بی تاجم امشب
به درگاه آمده داروغه ی خواب
که برگیرَد ز خوابت باجم امشب!
به چاه خاک کنعان حسرتَم بود
چو یوسُف بَرده ای حرّاجم امشب
پَیَمبر وار در غار خیالت ..
نشستم تا رسد معراجم امشب!
#سپهرم دارد امشب صد بهانه
به رویای تو بد محتاجم امشب ...
#سپهرRoohi
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به رویای تو بد محتاجم امشب
به تیر ِ تیز ِ غم، آماجم امشب
درختی سبز بودم هر زمستان
بریده با تبر چون کاجم امشب
به عشق سرزمینت شاه بودم
ولی مغلوبم و بی تاجم امشب
به درگاه آمده داروغه ی خواب
که برگیرَد ز خوابت باجم امشب!
به چاه خاک کنعان حسرتَم بود
چو یوسُف بَرده ای حرّاجم امشب
پَیَمبر وار در غار خیالت ..
نشستم تا رسد معراجم امشب!
#سپهرم دارد امشب صد بهانه
به رویای تو بد محتاجم امشب ...
#سپهرRoohi
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب ها
بہ بغضِ شعر
چشم در چشمِ
خیالِ سبزِ ترمہ پوش تو
ڪوچهء بودنت را
قدم مے زنم
شیههء اسبِ دلتنگی
طنین انداز مے شود
بر دشتِ شقایق هاے سرخ
ڪہ مے رقصند بہ دستِ باد
چین مے خورد عڪسِ ماه
بر برڪهء نیلوفر هاے آبی
گُر مے گیرد جانِ شبِ من
از شعلهء چشمانِ یادِ تو
مے سوزد بالِ پروانه
در امتدادِ غزلے گِرد شمع
مے چڪد ، مے چڪد
غزلے سوختہ بر گونہ هاے
شعرِ من
چہ بگویم .... رسیدنِ
سپیدهء صبح و شعرے سوختہ و خیالِ
پروانہ اے تو ....
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بہ بغضِ شعر
چشم در چشمِ
خیالِ سبزِ ترمہ پوش تو
ڪوچهء بودنت را
قدم مے زنم
شیههء اسبِ دلتنگی
طنین انداز مے شود
بر دشتِ شقایق هاے سرخ
ڪہ مے رقصند بہ دستِ باد
چین مے خورد عڪسِ ماه
بر برڪهء نیلوفر هاے آبی
گُر مے گیرد جانِ شبِ من
از شعلهء چشمانِ یادِ تو
مے سوزد بالِ پروانه
در امتدادِ غزلے گِرد شمع
مے چڪد ، مے چڪد
غزلے سوختہ بر گونہ هاے
شعرِ من
چہ بگویم .... رسیدنِ
سپیدهء صبح و شعرے سوختہ و خیالِ
پروانہ اے تو ....
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
امروز هم تو نزدیک تر از من به منی،
مثل دیروز و تمام روزهای پیش از این
نگاهم می کنی
دست هایم را می گیری
به آغوشم می کشی
و پیچ و خمِ جاده های زندگی را در کنارم قدم می زنی .
همسفرِ راه که تو باشی،سختی های راه مهم نیست
مهم این است که هر کجای مسیر خسته شدم
هر جا که دلم گرفت
کم آوردم
زانو زدم و نشستم
تو ،چتر می شوی و سایه می اندازی بر تن دقیقه هایم
نفس می شوی و دمیده می شوی در کالبدم
جان می شوی و وجودم را دوباره زنده می کنی
و من ،چه جهان تاریکی داشتم
اگر در سرزمینم
تو ،خدایی نمی کردی...
#آذین_قانع
#شب_تون_در_پناه_خدا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مثل دیروز و تمام روزهای پیش از این
نگاهم می کنی
دست هایم را می گیری
به آغوشم می کشی
و پیچ و خمِ جاده های زندگی را در کنارم قدم می زنی .
همسفرِ راه که تو باشی،سختی های راه مهم نیست
مهم این است که هر کجای مسیر خسته شدم
هر جا که دلم گرفت
کم آوردم
زانو زدم و نشستم
تو ،چتر می شوی و سایه می اندازی بر تن دقیقه هایم
نفس می شوی و دمیده می شوی در کالبدم
جان می شوی و وجودم را دوباره زنده می کنی
و من ،چه جهان تاریکی داشتم
اگر در سرزمینم
تو ،خدایی نمی کردی...
#آذین_قانع
#شب_تون_در_پناه_خدا
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
چه اگر دیر
حالا که به عیادت دلتنگیهایم آمدی
نسخهی عادت به بی عشقی
برای عاشق ِدر من مپیچ !
که بپیچم از دردِ دلگیری
که بپیچم حول حالی که برایم نماندهست....
تو را به نگاهی که نمیدانم تا کجا
محو این جای تنگ آمده از تردیدام نکن
نبض دل ِبه شگفت ماندهام را بگیر
که تبی گلکردهتر از انتظار
- شاید از شوق آب از چشمهایت خورده باشد....
تبسّمی که اگر بر لبانت
بگو که تا کامی بمزم شیرینی مردن بی هنگام را
به طعم شام آخر وُ بوسهی پنهان
در بستری که خسته از تکرار هر روزم دارد.....
چه اگر دیر
اکنون فرآموش شدنم را
به باور عاشق در من برسان
که خیالی تشنهام رسیدن را
در بستری از وهم وُ سراب.......
#گویا_فیروزکوهی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه اگر دیر
حالا که به عیادت دلتنگیهایم آمدی
نسخهی عادت به بی عشقی
برای عاشق ِدر من مپیچ !
که بپیچم از دردِ دلگیری
که بپیچم حول حالی که برایم نماندهست....
تو را به نگاهی که نمیدانم تا کجا
محو این جای تنگ آمده از تردیدام نکن
نبض دل ِبه شگفت ماندهام را بگیر
که تبی گلکردهتر از انتظار
- شاید از شوق آب از چشمهایت خورده باشد....
تبسّمی که اگر بر لبانت
بگو که تا کامی بمزم شیرینی مردن بی هنگام را
به طعم شام آخر وُ بوسهی پنهان
در بستری که خسته از تکرار هر روزم دارد.....
چه اگر دیر
اکنون فرآموش شدنم را
به باور عاشق در من برسان
که خیالی تشنهام رسیدن را
در بستری از وهم وُ سراب.......
#گویا_فیروزکوهی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ساقیا امشب مرا زان آب رمّانی بده
جامها پی در پی از آبی که می دانی بده
چون شدم من مست و بی خود زان دو لعلم بوسه ها
آشکارا گر نمی خواهی به پنهانی بده
شد تهی دلها ز عشق و بسته شد میخانه ها
رونقی یا رب به آیین مسلمانی بده
#ملا_احمد_نراقی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جامها پی در پی از آبی که می دانی بده
چون شدم من مست و بی خود زان دو لعلم بوسه ها
آشکارا گر نمی خواهی به پنهانی بده
شد تهی دلها ز عشق و بسته شد میخانه ها
رونقی یا رب به آیین مسلمانی بده
#ملا_احمد_نراقی
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محو در خیال توام
آنچنان که گویی
میان گردابی سهمگین در اقیانوس گیر افتاده ام
و هیچ راه گریزی از این دلتنگیِ نفسگیر
نیست
لحظه هایم خالی ست از هر اشتیاق
و سرشار از اندوه تلخِ انتظار ...
سکوتی طاقت فرسا
سوار بر تیک تاک ثانیه ها می لرزاند
آوند بیقراری افکارم را
که بر دیوار قلبم آویخته ام
افسوس ندایِ تمنایش
منقلب نمیکند قلبِ هیچ قاصدکی را
تا بر روی گونه های باد
پیغام بغض آلود عشق را به گوش جان تو برساند..
نمی دانم کی به کام دلِ طوفانی من خواهد شد
موج و
باد و
آرامشِ نشسته بر ساحل ...!!
#پارس
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنچنان که گویی
میان گردابی سهمگین در اقیانوس گیر افتاده ام
و هیچ راه گریزی از این دلتنگیِ نفسگیر
نیست
لحظه هایم خالی ست از هر اشتیاق
و سرشار از اندوه تلخِ انتظار ...
سکوتی طاقت فرسا
سوار بر تیک تاک ثانیه ها می لرزاند
آوند بیقراری افکارم را
که بر دیوار قلبم آویخته ام
افسوس ندایِ تمنایش
منقلب نمیکند قلبِ هیچ قاصدکی را
تا بر روی گونه های باد
پیغام بغض آلود عشق را به گوش جان تو برساند..
نمی دانم کی به کام دلِ طوفانی من خواهد شد
موج و
باد و
آرامشِ نشسته بر ساحل ...!!
#پارس
#شب_خوش
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صدایم کن
در کوچه پس کوچه های دلواپسی!
ردّپای #عشق_اهورایی_تو
جوهرِ قلم احساسم را
سرشار می کند از عشقی آتشین
می خواهم
با جوهرِ جان بسرایمت
می خواهم
غزل واژه های لبخندت
ترجمان زندگی من باشد!
صدایم کن
تا در سرزمین احساسم
واژه ها به غزلخوانیت رها شوند
کجایی
که هر #شب_در_همین_حوالی
سر قرارِ شبهایِ تنهایی
اینگونه دلتنگ و بیقرارم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در کوچه پس کوچه های دلواپسی!
ردّپای #عشق_اهورایی_تو
جوهرِ قلم احساسم را
سرشار می کند از عشقی آتشین
می خواهم
با جوهرِ جان بسرایمت
می خواهم
غزل واژه های لبخندت
ترجمان زندگی من باشد!
صدایم کن
تا در سرزمین احساسم
واژه ها به غزلخوانیت رها شوند
کجایی
که هر #شب_در_همین_حوالی
سر قرارِ شبهایِ تنهایی
اینگونه دلتنگ و بیقرارم!
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دوباره #شب،
با همه ی خیال هایی که می آید
و خواب هایی که می رود.
دوباره شب،
با همه ی مجهولاتش
بجز معادله ی چشمانت
که به آغوش کشیده، سپیدی
سیاهی را.
و دوباره تو
و برای همیشه، ما
بدون توقف در مسیر
مگر برای صرف لقمه ای با چاشنی بوسه.
یا چیدن چند ستاره از پولک آسمان
یا فنجانی قهوه برای بیداری
تا صبح فرداها.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با همه ی خیال هایی که می آید
و خواب هایی که می رود.
دوباره شب،
با همه ی مجهولاتش
بجز معادله ی چشمانت
که به آغوش کشیده، سپیدی
سیاهی را.
و دوباره تو
و برای همیشه، ما
بدون توقف در مسیر
مگر برای صرف لقمه ای با چاشنی بوسه.
یا چیدن چند ستاره از پولک آسمان
یا فنجانی قهوه برای بیداری
تا صبح فرداها.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام ای شبِ معصوم!
سلام ای شبی که
چشمهایِ گرگهای بیابان را
به حفرههایِ استخوانی ایمان و اعتماد
بدل میکنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواحِ بیدها
ارواحِ مهربان تبرها را میبویند!
من از جهانِ بی تفاوتی فکرها
و حرفها و صداها میآیم
#فروغ_فرخزاد
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام ای شبی که
چشمهایِ گرگهای بیابان را
به حفرههایِ استخوانی ایمان و اعتماد
بدل میکنی
و در کنار جویبارهای تو، ارواحِ بیدها
ارواحِ مهربان تبرها را میبویند!
من از جهانِ بی تفاوتی فکرها
و حرفها و صداها میآیم
#فروغ_فرخزاد
#شب_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در دل چرخش این ثانیهها
#شب_بارانیِ پاییز
قشنگ است به دستِ من و تو
من دلم می تپد
از #عشقِ تو
از #مهرِ تو
از #بودنِ تو
چون گره خورده به هم
سخت دلم با دلِ تو
بی خیال از نفسِ تلخ زمان
آرزوی دل من
هست فقط #دیدنِ تو.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#شب_بارانیِ پاییز
قشنگ است به دستِ من و تو
من دلم می تپد
از #عشقِ تو
از #مهرِ تو
از #بودنِ تو
چون گره خورده به هم
سخت دلم با دلِ تو
بی خیال از نفسِ تلخ زمان
آرزوی دل من
هست فقط #دیدنِ تو.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#خبرت هست
در این نیمۀ #شب
برده ای #دل ز دلم
سخت پریشان توام!
من سکوتم شده
اندازۀ فریاد بلند
که بیایی
بنشینی
برِ احساسِ
پُر از خواهشِ دل،
به #دلم_سنگ مزن
من فقط گوش به فرمان توام.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در این نیمۀ #شب
برده ای #دل ز دلم
سخت پریشان توام!
من سکوتم شده
اندازۀ فریاد بلند
که بیایی
بنشینی
برِ احساسِ
پُر از خواهشِ دل،
به #دلم_سنگ مزن
من فقط گوش به فرمان توام.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#شب_بخیر
شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،
بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،
منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،
من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،
در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،
زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من
کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،
خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ، ای بهتر از خوبان من ،
فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،
#راحمم کی میتوانم سر به بالینم نهم ...
مات گیسوی تو هستم ، دلبر و جانان من ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،
بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،
منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،
من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،
در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،
زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من
کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،
خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ، ای بهتر از خوبان من ،
فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،
#راحمم کی میتوانم سر به بالینم نهم ...
مات گیسوی تو هستم ، دلبر و جانان من ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#شب_بخیر
شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،
بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،
منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،
من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،
در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،
زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من
کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،
خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ، ای بهتر از خوبان من ،
فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب بخیر ای عشق من ای غنچه ی بستان من ،
شب بخیر .. ای نور دیده ، ای شه و سلطان من ،
بهر تشریف خیالت جان و دل آماده است ...
جان فدای آن خیالت ... ای گل ریحان من ،
منکه معذورم خیالت خواب ما را برده است ...
ای مرا از خواب خوشتر ... ای امید جان من ،
من نیاسودم ز عشقت مستم و دیوانه ام ...
شب به خیر ای مستی من قصه ی هجران من ،
در تماشای تو هستم به تو می اندیشم ...
ای ز صد مهتاب خوشتر ، ای مَهِ تابان من ،
زان دو چشم خفته دارم صد هزاران خاطره ...
شب به خیر ، ای نعمت هستیِِّ بی پایان من
کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت ز عمر ...
ای بهشت و حور من ، ای کوثر رضوان من ،
خوبتر از تو کجا باشد ؟ ز خوبان خوبتر .
ای ز ماه هم خوشترین ، ای بهتر از خوبان من ،
فارغ از صد خانقاهم ، فارغ از ، دیر مغان ...
شب به خیر ای روشنی بخش همه ایمان من ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#کاش میشد
با گذشت مبهمِ
این لحظه ها
#شب_به_شب
با #بوسه بر #مهتاب
#عاشق می شدم!
جای هجران،
یادگاری های دیگر
می رسید!
ای که مضمونِ
#غزل_هایم شدی،
غصّه ات پایان ندارد
در میانِ
قصّه ها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با گذشت مبهمِ
این لحظه ها
#شب_به_شب
با #بوسه بر #مهتاب
#عاشق می شدم!
جای هجران،
یادگاری های دیگر
می رسید!
ای که مضمونِ
#غزل_هایم شدی،
غصّه ات پایان ندارد
در میانِ
قصّه ها.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک #شب ازجاده ی عفت به برون خواهم زد
سر به تنهایی و صحرایِ جنون خواهم زد
بی گمان ، ناله کنان ، از تن خود برخیزم
تا لبی چند ، به دریای فسون خواهم زد
پشت تصویر محبت ، همه را خواهم دید
روی رویای نجابت ، چه وُ چون خواهم زد
کمی از جا و مکان دورتَرَک ، خواهم گشت
و به سودای زمان ، چشم زبون خواهم زد
تازه و تُرد و طربناک و معطر باشم
راز دنیا چه نَهَم ؟ نامِ کنون خواهم زد
پرده ها را بزنم تک تک و #مطرب گردم
زیر و بم را ، به همآغوشیِ خون خواهم زد.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سر به تنهایی و صحرایِ جنون خواهم زد
بی گمان ، ناله کنان ، از تن خود برخیزم
تا لبی چند ، به دریای فسون خواهم زد
پشت تصویر محبت ، همه را خواهم دید
روی رویای نجابت ، چه وُ چون خواهم زد
کمی از جا و مکان دورتَرَک ، خواهم گشت
و به سودای زمان ، چشم زبون خواهم زد
تازه و تُرد و طربناک و معطر باشم
راز دنیا چه نَهَم ؟ نامِ کنون خواهم زد
پرده ها را بزنم تک تک و #مطرب گردم
زیر و بم را ، به همآغوشیِ خون خواهم زد.
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀