💖کافه شعر💖
2.33K subscribers
4.28K photos
2.82K videos
11 files
948 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
قطارِ خطّ لبت راهی سمرقند است
بلیت یک سره‌ از اصفهان بگو چند است؟

عجب گلــــی زده‌ای بـــاز گوشـــه‌ی مـویت
تو ای همیشه برنده ! شماره‌ات چند است؟

بــــه تــــوپ گـرد دلـــم بــاز دست رد نزنی
مگر «نود» تو ندیدی عزیز من «هَند» است

همین که می‌زنی‌اَش مثل بید می‌لرزم
کلید کُنتر برق است یا که لبخند است؟

نگاه مست تــو تبلیغ آب انگور است
لبت نشان تجاری شرکت قند است

بِ ... بِ ... ببین کـــه زبــانم دوبــاره بند آمد
زی... زی... زی... زیرِسر برق آن گلوبند است

نشسته نرمیِ شالی به روی شانه‌ی تو
شبیه برف سفیدی که بر دماوند است

دوبـــاره شاعر «جغرافیَ» ت شدم، آخر
گلی جوانی و «تاریخ» از تو شرمنده ست

چرا اهالــی این شهر عـــاشقت نشونــد ؟
چنین که عطر تو در کوچه‌ها پراکنده است

به چشم‌های تو فرهادها نمی‌آیند
نگاه تو پی یک صید آبرومند است

هزار «قیصر» و «قاسم» فدای چشمانت
بِکُش! حلال! مگر خون‌بهای ما چند است؟

نگاه خسته‌ی عاشق کبوتر جَلدی است
اگر چه مــی‌پرد امــا همیشه پابند است

نسیم، عطر تو را صبح با خودش آورد
و گفت: روزی عشاق با خداوند است

رسیـــدی و غــزلـــم را دوبـــاره دود گرفت
نترس – آه کسی نیست - دود اسپند است...

#قاسم_صرافان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
سر به راهی بودم، اما سخت گمراهت شدم
برکه‌ای بودم که غرق جادوی ماهت شدم

هر چه اینجا دل مقرب‌تر، عذابش بیشتر
سوختم، از لحظه‌ای که شمع درگاهت شدم

عمر، صرف یک نظر گشت و پشیمان نیستم
شاعر طبع بلند و مکث کوتاهت شدم

با نگاهی از تو پرسیدم که: می‌مانی؟ ولی
ماندم و حیران فقط آیینه‌ی آهت شدم

یوسفی هستم که اهل دل شکستن نیستم
تو زلیخایم شدی و من زلیخواهت شدم

بعد از این بیتم تو رفتی، من ولی سرگشته‌ای
بین شرم و خنده و استغفرالله‌ت شدم

#قاسم_صرافان


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀

یا مرا دعوت نکن یا سور و ساتی هم بیاور
نازنین! چایی که می‌ریزی نباتی هم بیاور

محشری بانو! نیستان لبت را وقف ما کن
روز محشر باقیات الصالحاتی هم بیاور

مستحقم، ای هوای باغ گیسویت شرابی !
آمدی از باغ انگورت زکاتی هم بیاور

دختر خانی ولی خانم! مگر ما دل نداریم 
گاهگاهی کوزه آبی از قناتی هم بیاور

اینقدر با بچه شهری ها نکن شیرین زبانی
یا اقلا اسم فرهاد دهاتی هم بیاور

ظهر از مکتب بیا از کوچه ما هم گذر کن
از گلستان، گل برای بی سواتی هم بیاور

روی نذری‌ها بکش با دارچین قلبی شکسته
لطف کن یک بار تا درب حیاطی هم بیاور

پشت سقاخانه‌ام چشم انتظار استجابت
از زیارت آمدی آب فراتی هم بیاور

#قاسم_صرافان
‌#ی

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تقصير لب توست،جنون كلماتم
اين مستی از آن چشم،چكيده به لغاتم

بايد غزلم سر شود از حضرت حافظ
زيرا كه سر است از همه كس،شاخ نباتم

تو عاشق افسونگری از گوشه ی چادر
من غرق معمای تو واين حركاتم

يک بار شنيدم ز لبت شعر خودم را
در رعشه هنوز از اثر موج صداتم

چندی ست كه هرروز می آيی تو به مسجد
چندی ست،گناهم شده بيش از حسناتم

چندی ست خدايم شده يک بت،كه به یک اخم
جان برده و بخشيده به يك خنده حياتم

تو سيده ای،كُفو تو من نيستم،افسوس!
گيرم كه گشايد گره ، ختم صلواتم

گفتم كه همين عشق نجاتم دهد اما
حالا چه كسی می دهد از عشق نجاتم؟

#قاسم_صرافان
#عاشقانه


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
گوشه‌ی ابرو که با چشمت تبانی می‌کند
این دلِ خاموش را آتش‌فشانی می‌کند

گاه می‌خواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهی جوانی می‌کند

روی زردی دارم اما کس نمی‌داند درست
آنچه با من عطرِ شالی ارغوانی می‌کند

عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این
مهربانی می‌کند، نامهربانی می‌کند

ماه من! شعرم زمینی بود اما آخرش 
عشق تو، یک روز ما را آسمانی می‌کند...

#قاسم_صرافان


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
وقت آن شد که دلم را بِگُذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم

به کجا می‌شود از معرکه‌ی عشق گریخت؟
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم

سرنوشت منِ مجنون هم از اول این بود
سرِ دیوانه به صحرا بگذارم بروم

با عبورِ قلم و لرزش دستم چه کنم؟
فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم

از تمنای لبت با عطشی آمده‌ام
قایقم را لب دریا بگذارم بروم

سال‌ها گوشه‌ی چشم تو بلاتکلیفم
یا بفرما نظری، یا بگذارم بروم!

من تو را با خودِ زیبای تو در آینه‌ات
بهتر آن است که تنها بگذارم بروم

همه‌ی سهم من از عشق همین شد که گلی
گوشه‌ی خاطره‌ات جا بگذارم بروم...

#قاسم_صرافان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
روح تو را که دید خدا، گوهر آفرید


احساس را دمید به گل، دختر آفرید

#قاسم_صرافان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در حیرتم که عشق از آثار دیدن است
ما کورها، ندیده چرا عاشقت شدیم؟!
 
#قاسم_صرافان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

آغاز امامت آخرین منجی عالم مبارک باد


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گوشه‌ی ابرو که با چشمت تبانی می‌کند
این دلِ خاموش را آتش‌فشانی می‌کند

گاه می‌خواهد قلم در شعر تصویرت کند
عفو کن او را اگر گاهی جوانی می‌کند

روی زردی دارم اما کس نمی‌داند درست
آنچه با من عطرِ شالی ارغوانی می‌کند

عاشق چشمت شدم، فرقی ندارد بعد از این
مهربانی می‌کند، نامهربانی می‌کند

ماه من! شعرم زمینی بود اما آخرش
عشق تو، یک روز ما را آسمانی می‌کند

#قاسم_صرافان

‌ ‎‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تقصیر لب توست، جنون کلماتم
این مستی از آن چشم، چکیده به لغاتم

باید غزلم سر شود از حضرت حافظ
زیرا که سر است از همه کس، شاخ نباتم

تو عاشق افسونگری از گوشه‌ی چادر
من غرق معمای تو و این حرکاتم

یک بار شنیدم ز لبت شعر خودم را
در رعشه هنوز از اثر موج صداتم

چندی‌ست که هرروز می‌آیی تو به مسجد،
چندی‌ست، گناهم شده بیش از حسناتم

چندی‌ست خدایم شده یک بت، که به یک اخم
جان برده و بخشیده به یک خنده حیاتم

تو سیده­‌ای، کُفو تو من نیستم، افسوس!
گیرم که گشاید گره ، ختم صلواتم

گفتم که همین عشق نجاتم دهد اما
حالا چه کسی می دهد از عشق نجاتم؟

  #قاسم_صرافان

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀