💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
#امشب منم و وصالِ آن سروِ بلند
مِی را ز لبش چاشنیی داده به قند ...

ای #شب، اگرت هزار کار است مرو
وی #صبح، اگرت هزار شادی‌ست مخند ...


#شیخ_جلال‌الدین_آذری

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درآغوشم بگیر #امشب ،
من از دنیا ، گریزانم ...
من از دنیا و آدم هاش ؛
به جز عشق و نگاهِ تو ؛
نه می خواهم ، نه می دانم !
مرا در خویش ، پنهان کن
زمین ، جایِ قشنگی نیست !
ببین ! ترسیدم از دنیا ،
ببین ! گیج و هراسانم ...
تو ای امنیتِ مطلق !
تو ای آرامِ جانِ من !
بیا از من حفاظت کن
میانِ جمعِ گرگانم ...


#نرگس_صرافیان_طوفان‌

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دوری امّا نزدیک
هر #شب
این فاصله را می شکنم
خیالت را بغل می کنم
من تو را نفس می کشم
دست های مردانه ام را به سیاهی
موهایت می سپارم
شانه هایم تمامی تو را می خواهد
احساسم را بدرقه نگاهت می کنم
دوست داشتنت را بوسه باران
چترِ خیالت می کنم
#امشب سر به سجده آمدنت می گذارم
ذکر خواستنت را با تسبیح احساسم
می شمارم
دلم را نذر چشمانت می کنم
اگر بیایی
دلم را اسماعیل قدم هایت میکنم

#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند👉

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#نفس،
#لیلیِ این قصٌه #امشب
بجای واژه
با دیدگانش سخن می گوید!
می خواهد
‌ چون
#دانه_های_برف
بر چتر آشنای چشمهایت
ببارد
بخوان او را
با مُشتی از گندم مهر!
چون‌ پرنده ای
در گنبدچشمانت
می نشیند
و از سقاخانهٔ چشمانت
اشکِ بیقرار عشق می نوشد!
زیر سایبان پلکهای تو
می شود شعر گفت
پرواز کرد در رویاها
می شود زندگی کرد.


#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اجازه‌ات را از آسمان گَرفته ‌ام
عـوضِ
ستاره‌ی
نداشته ‌ام
#امشب دیوانه ی انحصاری ات باشم
ماه جان
ابر که سهـل است اصلاً پشت خدا
قایـم شـو
جفتتان را خواهم بوسیـد‌‍ ...


#عرفان_پاکزاد

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
قصه ی من
فرو ریختن مردی است
در امتداد جاده ای مه گرفته
بارانم آرزوست
#امشب
شعرم شکسته
قامتم خمیده
روحم مالا مال شقایق های بارون زده
باغِ چشمانم پُر از غنچه های نشکفته
شبنم چشمانم یخ می زند
روی گونه های مردِ من
زوال نفس هایم
در پسِ پیچک دیوار شب
تابوت احساسم
روی دوش واژه ها
هبوط من و شعر و غزل های خون فشان
روی بام
#شب

#سیامڪ_جعفرے

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من‌که‌ #امشب
در دل تاریکی بی انتها
بر سکوتم
باد مبهم می وزد
گفتم ای جان
اینکه در من می سراید
نغمه کیست ؟
پاسخ آمد
#نفسم:
#نفسی تازه کن و
به خدا چشم بدوز
غم فردا نخوری
که فقط یک رویاست!
دست مهر را بفشار
تا که با هم
به لبِ مرزِ محبت برسید
غصه را پاک‌ کنید!
#زندگی یعنی من
زندگی یعنی تو
یعنی
از روی زمین پَر بکشی
تا‌ که پرواز کنی
تا سراپردهٔ عشق
و بگویی
آری
زندگی یعنی
#عشق !

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
نفس در سینه کمیاب است ، امشب
به چشمم راه ، سیراب است امشب

اجاقِ بی‌قراری ، چلچراغ وُ...
تبِ مهتابِ بی تاب است ، #امشب

#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
خبری #هیچ_که_هیچ!
ولی ای
#کاش که
#امشب کسی از کوچهٔ دل
ردبشود
#عشق، در قلبِ دقایق بزند
تیرگی را بِبَرَد
باغی از عشق بکارد
برسد
ظرفی از شادی و مهر
به تعارف بِبَرَد!
زندگی
قهوهٔ تلخ است
که عکسِ من و تو
در دلش می رقصد
#کاش
زیر باران محبت
دنیا ،
عاشقی را به تماشا بِبَرَد
#زندگی
#می_گذرد.


#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#امشب_کوچ_نشین‌_خیال_توأم!
قرارمان زیرِ چشم های تو
آنجا که شعر
نم نم شروع می شود و
واژه ها
گل می کنند!
انتظارم
خاک می‌خوردکُنج شبی دل‌ گیر
و لحظه ها صیقل می زنند دلتنگیم را!
کجاست پرنده
#عشق
که #غزلهای_غبار_گرفته‌ام_را
به گوش تو برساند
و
#تو !
همچنان نیستی
جایت در پازل زندگیم خالی است.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یا مهر تو یا قهرت؟ این آخر باورهاست
در پای شب مویت ، افتاده قلندرهاست

در چشم پر از خونت ، تا ساحل کارونت
صد ها بلم و قایق ، زنجیر به لنگرهاست

خواب است به راه من ، ماه منِ بی چاره
بیدار نخواهد شد ، با خشم تو محشرهاست

گیلاس لبت شیرین ، احساس غمت دیرین
آن خنجر ابرویت ، فرمانده ی لشکر هاست

می آیی و می بازم ، می سوزم و می‌سازم
با هر گذرت نامم ، دیوانه ی معبر هاست

خون و شریانم تو ، هر سو جریانم تو
شادّی جهان بی تو ، یک سلسله از شرهاست

مهتاب نمی بارد ، تالاب به درد آمد
پایان غزل #امشب ، درگیر به ساغرهاست

تار و دف و نی پیشم ، کفر و شررت کیشم
با #مطرب و ساقی، دل، همپای ستمگرهاست


#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خبری #هیچ_که_هیچ!
ولی ای
#کاش که
#امشب کسی از کوچهٔ دل
ردبشود
#عشق، در قلبِ دقایق بزند
تیرگی را بِبَرَد
باغی از عشق بکارد
برسد
ظرفی از شادی و مهر
به تعارف بِبَرَد!
زندگی
قهوهٔ تلخ است
که عکسِ من و تو
در دلش می رقصد
#کاش
زیر باران محبت
دنیا ،
عاشقی را به تماشا بِبَرَد
#زندگی
#می_گذرد.

#فریبا_قربان_کریمی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#امشب
زیر باران
صدای
#سکوتم را
در کوله ام
به
#دوش می کشم
باد
واژه‌ها را
در آغوش من می‌سپارد
تا
که از ریسمان
ضربان های تندم
زیباترین
#شعرها را #ببافم
تا
فقط من باشم و باران!

لطفاً به او بگویید
این دخترک کولی
#لیلی
#نفس_باران است
بگویید
من به
#باران #قول داده‌ام
چشم انتظار
چتر نگاهش می‌مانم.

#فریبا_قربان_کریمی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀