💖کافه شعر💖
2.67K subscribers
4.41K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
.
#غزل_ارغوان

مَحمل از شهر به‌در می‌برد امروز کسی
از جَرس کم نِه‌ای ای ناله! برآور نفسی

کاروانِ غمت از کشورِ دل دور افتاد
حقّ صحبت چه شد ای سینه؟ بجنبان جَرسی

گرددم چشم تو در چنبرِ زلف از پی دل
آنچنان کز پی رِندی، شب تاری عَسسی

مردمِ دیده‌ی من مانده چنان محو لبش
که توگویی به عسل درشده پای مگسی

در گلستانم و دل پَر زندم، چون گذرد
سخن از خانه‌ی صیّادی و کنج قفسی

تا تظلّم کنی از جورِ نکویان، «یغما!»
ندهد گوش به فریاد تو فریادرسی...

#یغمای_جندقی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
بهار ار باده در ساغر نمی‌کردم، چه می‌کردم؟

به ساغر گر دماغی تر نمی‌کردم، چه می‌کردم؟

#یغمای_جندقی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
.
باده‌ی ساغرت از خونِ دلِ یاران است
وایِ اغیار اگر این اجر وفاداران است!

زلف در پای تو افتد به تظلّم چپ و راست
بس که در تاب، ز سودای گرفتاران است

نیست چشمت ز شبانِ غمم آگه، آری
خفتگان را چه غم از حسرت بیداران است؟!

دارم از چشم تو صد عربده و دم نزنم
که اگر ناله کنم، زحمتِ بیماران است

عشق، داغِ دل فرهاد به خون کرده رقم
نقش هر لاله که بر دامنِ کهساران است

رخ تو، اشک مرا، کیست که خود دید و نکرد
-هوس باده که آن گلشن و این باران است

محضرِ آنکه تو در خون کشی‌اش روز حساب
خوار چون نامه‌ی اعمال گنهکاران است

از دهانت طمعِ لطفِ کمی دارم و این
آرزویی‌ست که در خاطر بسیاران است

یوسفی چون تو به «یغما» ندهد کس، دانم
اینقدَر هست که او هم ز خریداران است...

#یغمای_جندقی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
کرده در آینه حُسنِ رُخِ خور شیدایت
قطره زآن سلسله‌ها ریخته اندر پایت

رَخت بر بامِ سماوات بَرد فتنه اگر
جلوه‌ی ناز بدین شیوه کند بالایت

کمتر از خون مددِ دیده کن ای دل! ترسم
که به طوفان دهد این قطره‌ی دریازایت

گشت پایان تو پیدا مگر ای دشت جنون؟
برنتابید به رسوایی ما صحرایت

زآهِ شب عالمی آسوده زیَد، خون دلم
که بدین دست کِشد چشمِ قدح‌پیمایت

بنه از سر غمِ زلفش که نبینم -«یغما!»-
جز پریشانی دل، سودی از این سودایت...

#یغمای_جندقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
کس ندیدیم که با ما به‌سر آرَد نفسی
نفسی همدم ما شو که نداریم کسی

سرِ سرو و هوسِ باغ نداریم، کجاست
راحتِ دامی و آسایشِ کنج قفسی

جای اغیار بُود گر سر کوی تو، چه باک؟
گلشنی نیست که خالی بُود از خار و خسی

عالمی گم شده در بادیه‌ی عشق تو، آه!
نشنیدیم از آن بادیه بانگِ جرسی

خارِ غم، نیشِ جفا، کاوشِ دل، کاهشِ جان
آنچه من دیدم از آن غمزه‌ی بنیادِ کسی!

آتش افتد به فلک، دود برآید ز جهان
اگر از سینه‌ی پُرتاب برآرم نفسی

از دَمِ تیغِ تو تنها نه منم کشته و بس
بر سر کوی تو غلتیده به خون‌اند بسی

جز به «یغما»، ز لبِ نوش به کس بوسه مده
حیف باشد که بر این قند نشیند مگسی...

#یغمای_جندقی


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
در خانۀ شیخ آتشی افتاده شنیدم
زانگونه که از آتشِ حسرت جگرم سوخت

رفتم که از او واقعه تحقیق نمایم
زد نالۀ گرمی که ز پا تا به سرم سوخت

گفت آه در و فرش و مس و ظرف و زر و سیم
با جمله بد و نیک متاع دگرم سوخت

ز آنجا شرر افتاد به خلوتگه خوابم
مندیل و ردا ، خرقه و شال کمرم سوخت

اینها همه سهل است کز آن شعلۀ سرکش
ران خود و پای زن و دست پسرم سوخت

جز چشم و دماغم که به در رفت سلامت
اصناف ذخایر همه از خشک و ترم سوخت

از خانه پس آن شعله درآمد به طویله
افسار و جوال و جل و پالان خرم سوخت

گفتم: چو چنین است مده زحمت اطناب
بند یقه بگشا و بفرما پدرم سوخت


#یغمای_جندقی

مندیل: دستار و عمامه، دستمال

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
... ز آه من حذر ای زاهدان خشک، که ترسم
خدانخواسته آتش ز خانقاه برآید

ز ظالمی‌ست مرا چشم داد، کش گه جولان
ز خاک تا سر زین، خون بی‌گناه برآید ...

چه جوانانی...🥀

#یغمای_جندقی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل ندانم ز خدنگ که به خون خفت ولی



این‌قدَر هست که مژگان تو خون‌آلود است


#یغمای_جندقی
❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
شبی یاد دارم که در بزم دوست
که خورشید پروانه شمع اوست

چه شب آنکه از حسرت آن شبم
به گردون رسد هر شبی یا ربم

چه شب غیرت حلقه زلف حور
چه شب شمع خلوتگه بزم طور


#یغمای_جندقی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
سرآغاز هر نامه نام خداست
که بی نام او نامه یکسر خطاست

دبیری که بی دست و لوح و قلم
بسی مختلف نقش ها زد رقم

یکی را برازندهٔ تاج کرد
یکی را به دریوزه محتاج کرد

یکی را همه عیش در گل سرشت
یکی را همه رنج بر سرنوشت


#یغمای_جندقی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درودی معطر چو زلفین یار
سلامی مفرح چو باد بهار

زصبح ازل تا به عصر شمار
ز ما باد بر خاک احمد نثار

ز بحر شرق گوهر پاک او
مطاف فلک توده خاک او

بدو نازش آفرینش مدام
بدو دفتر آفرینش تمام


#یغمای_جندقی
#صبح_بخیر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀