#عشـــــق
کـودتايے ست در کيـمياے تن
و شـورشي ست شجاع
بر نظـم اشياء
و شـــــوق تو
عادت خطـرناکے ست
کـہ نمي دانم چگونـہ از دست آن
نجات پيـدا کنم
و #عشق #تو
گناه بزرگے ست
کـہ آرزو مي کنم
هيچ گاه " بخشـيده " نشود
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کـودتايے ست در کيـمياے تن
و شـورشي ست شجاع
بر نظـم اشياء
و شـــــوق تو
عادت خطـرناکے ست
کـہ نمي دانم چگونـہ از دست آن
نجات پيـدا کنم
و #عشق #تو
گناه بزرگے ست
کـہ آرزو مي کنم
هيچ گاه " بخشـيده " نشود
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اگر نتوانم با تو قهوه بنوشم،
قهوهخانهها به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم بیهدف با تو پرسه بزنم،
خیابانها به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم
بیهراس نامت را در گلو بگردانم،
کلمات به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم فریاد بزنم: دوستت دارم،
دهانم به چهکار میآید...؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قهوهخانهها به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم بیهدف با تو پرسه بزنم،
خیابانها به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم
بیهراس نامت را در گلو بگردانم،
کلمات به چهکار میآیند؟
و اگر نتوانم فریاد بزنم: دوستت دارم،
دهانم به چهکار میآید...؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با تو كه به رقص بر مى خيزم
پاهايم
سنبله هاى گندم مى شوند
و گيسوانم
طولانى ترين رودخانه ى جهان !
#سعاد الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پاهايم
سنبله هاى گندم مى شوند
و گيسوانم
طولانى ترين رودخانه ى جهان !
#سعاد الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر پاییز در جنگل قدم میزنم
تا چهرهام را با باران بشویم،
برگی زرد
برگی سرخ
برگی شعلهور چون آتش،
از خودم میپرسم:
بهراستی اینها برگاند یا اندیشههای درختان؟!
آیا جنگل هم اندوهگین میشود
و گریه میکند؟
آیا جنگل هم خاطرهها را درک میکند
آیا درد میکشد
آیا ناله میکند؟!
آیا درختان گذشتهشان را بهخاطر میآورند!؟
#سعاد_الصباح
برگردان :#یدالله_گودرزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا چهرهام را با باران بشویم،
برگی زرد
برگی سرخ
برگی شعلهور چون آتش،
از خودم میپرسم:
بهراستی اینها برگاند یا اندیشههای درختان؟!
آیا جنگل هم اندوهگین میشود
و گریه میکند؟
آیا جنگل هم خاطرهها را درک میکند
آیا درد میکشد
آیا ناله میکند؟!
آیا درختان گذشتهشان را بهخاطر میآورند!؟
#سعاد_الصباح
برگردان :#یدالله_گودرزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از من نپرس چه خبر ؟
جز تو چیزی مهم نیست
چون تو شیرین ترین خبرم هستی
و گنجینه های دنیا بعد از تو
ذرات غبارند
از وقتی تو را شناختم
رؤیای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم
صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم
ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی
و روزم را با تار و پود عشق می بافی
از من نپرس که چه خبر ؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز تو چیزی مهم نیست
چون تو شیرین ترین خبرم هستی
و گنجینه های دنیا بعد از تو
ذرات غبارند
از وقتی تو را شناختم
رؤیای سپیده دم و سیمای گل و رنگ درختان را به یاد ندارم
صدای دریا و نوای موج و آوای باران را به یاد ندارم
ای تقدیری که در روحِ روح خانه کرده ای و شکل زمان را ترسیم می کنی
و روزم را با تار و پود عشق می بافی
از من نپرس که چه خبر ؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صداى تو شالى از پشم است
كه در شب هاى سرد ویخبندان آن
را مى پوشم
صداى تو سایبان است
و ابر
و دیوان شعر
صداى تو شانه است
صداى تو خانه ى من است...
#سعاد_الصباح♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
كه در شب هاى سرد ویخبندان آن
را مى پوشم
صداى تو سایبان است
و ابر
و دیوان شعر
صداى تو شانه است
صداى تو خانه ى من است...
#سعاد_الصباح♥️
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مادر کودکش را شیر میدهد
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن میآموزد
وقتی کمی بزرگ شد
کیف مادر را خالی میکند
تا بستهٔ سیگاری بخرد
بر استخوانهای لاغر و کمخون مادر راه میرود
تا از دانشگاه فارغالتحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا میاندازد
و در یکی از کافهتریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:
عقل زن کامل نیست!
و به افتخار این سخن
مگسها و گارسونها کف طولانی میزنند.
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و کودک از نور چشم مادر
خواندن و نوشتن میآموزد
وقتی کمی بزرگ شد
کیف مادر را خالی میکند
تا بستهٔ سیگاری بخرد
بر استخوانهای لاغر و کمخون مادر راه میرود
تا از دانشگاه فارغالتحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا میاندازد
و در یکی از کافهتریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:
عقل زن کامل نیست!
و به افتخار این سخن
مگسها و گارسونها کف طولانی میزنند.
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من در شور عشقم
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
✍🏻 #سعاد_الصباح
📒 بانوی ماسه و ماه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
✍🏻 #سعاد_الصباح
📒 بانوی ماسه و ماه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تنها تو ….صاحب ِتاریخ ِمن!
نام خود را در صفحه اول بنویس،
و در صفحه سوم ،
و دهم،
و در آخرین ِآن.
تنها تو می توانی روزهای مرا سرهم کنی ،
از قرن اول تولد
تا قرن بیست و یکم پس از عشق.
تنها تو ،
می توانی ،
آنچه میخواهی به روزهایم بیفزایی
و آنچه را می خواهی
از آن حذف کنی.
تمام ِتاریخ ِمن ،از کف دست های تو جاری می شود ،
و بر کف دست های تو می ریزد!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نام خود را در صفحه اول بنویس،
و در صفحه سوم ،
و دهم،
و در آخرین ِآن.
تنها تو می توانی روزهای مرا سرهم کنی ،
از قرن اول تولد
تا قرن بیست و یکم پس از عشق.
تنها تو ،
می توانی ،
آنچه میخواهی به روزهایم بیفزایی
و آنچه را می خواهی
از آن حذف کنی.
تمام ِتاریخ ِمن ،از کف دست های تو جاری می شود ،
و بر کف دست های تو می ریزد!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوشيدم بوي تو را
از سلولهاي پوستم بيرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي
کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم
چمدانهايت را آماده کردم
برايت بليط سفر خريدم
در اولين رديف کشتي برايت جا رزرو کردم
وقتي کشتي حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکلهام
تازه فهميدم آنکه به تبعيد ميرود منم
نه تو.
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از سلولهاي پوستم بيرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي
کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم
چمدانهايت را آماده کردم
برايت بليط سفر خريدم
در اولين رديف کشتي برايت جا رزرو کردم
وقتي کشتي حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکلهام
تازه فهميدم آنکه به تبعيد ميرود منم
نه تو.
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من در شور عشقم
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
محبوب من!
چه نعمت بزرگی است
اینکه صبحگاهان چشم باز کنی
و کسی را ببینی
که صدایش میکنی:
محبوب من!...
چقدر خوب است که قهوه را
در دستهای تو بنوشم
و شب را در باغی معطر بگذرانم!
چه نعمت بزرگیست
اینکه زن، انسانی را بشناسد
که کلید عیب را به او هدیه میکند
و حامی اوست.
من به همهٔ زبانهای دنیا دوستت دارم،
آیا تو نام دیگری
به غیر از "محبوب من" داری؟!
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر پاییز در جنگل قدم میزنم
تا چهرهام را با باران بشویم،
برگی زرد
برگی سرخ
برگی شعلهور چون آتش،
از خودم میپرسم:
بهراستی اینها برگاند یا اندیشههای درختان؟!
آیا جنگل هم اندوهگین میشود
و گریه میکند؟
آیا جنگل هم خاطرهها را درک میکند
آیا درد میکشد
آیا ناله میکند؟!
آیا درختان گذشتهشان را بهخاطر میآورند!؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تا چهرهام را با باران بشویم،
برگی زرد
برگی سرخ
برگی شعلهور چون آتش،
از خودم میپرسم:
بهراستی اینها برگاند یا اندیشههای درختان؟!
آیا جنگل هم اندوهگین میشود
و گریه میکند؟
آیا جنگل هم خاطرهها را درک میکند
آیا درد میکشد
آیا ناله میکند؟!
آیا درختان گذشتهشان را بهخاطر میآورند!؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از من نپرس چه خبر؟
جز تو چیزی مهم نیست،
چون تو شیرینترین خبرم هستی
و گنجینههای دنیا، بعد از تو
ذرات غبارند
از وقتی تو را شناختم،
رؤیای سپیدهدم و سیمای گل
و رنگ درختان را به یاد ندارم،
صدای دریا و نوای موج
و آوای باران را به یاد ندارم
ای تقدیری که در روحِ روح خانه کردهای
و شکل زمان را ترسیم میکنی
و روزم را با تار و پود عشق میبافی،
از من نپرس که چه خبر...؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز تو چیزی مهم نیست،
چون تو شیرینترین خبرم هستی
و گنجینههای دنیا، بعد از تو
ذرات غبارند
از وقتی تو را شناختم،
رؤیای سپیدهدم و سیمای گل
و رنگ درختان را به یاد ندارم،
صدای دریا و نوای موج
و آوای باران را به یاد ندارم
ای تقدیری که در روحِ روح خانه کردهای
و شکل زمان را ترسیم میکنی
و روزم را با تار و پود عشق میبافی،
از من نپرس که چه خبر...؟
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوشيدم بوي تو را
از سلولهاي پوستم بيرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي
کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم
چمدانهايت را آماده کردم
برايت بليط سفر خريدم
در اولين رديف کشتي برايت جا رزرو کردم
وقتي کشتي حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکلهام
تازه فهميدم آنکه به تبعيد ميرود منم
نه تو
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از سلولهاي پوستم بيرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بيرون نشدي
کوشيدم تو را به آخر دنيا تبعيد کنم
چمدانهايت را آماده کردم
برايت بليط سفر خريدم
در اولين رديف کشتي برايت جا رزرو کردم
وقتي کشتي حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهميدم در اسکلهام
تازه فهميدم آنکه به تبعيد ميرود منم
نه تو
#سعاد_الصباح
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀