در نظربازے ما بے خبران حیرانند
من چنینم ڪه نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند ڪه در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه مے گردانند
#حضرت_حافظ
#صبحی_دل_انگیز_برایتان_آرزمندم
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
من چنینم ڪه نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند ڪه در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه مے گردانند
#حضرت_حافظ
#صبحی_دل_انگیز_برایتان_آرزمندم
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سر "صبحی"
آفتاب را با آواز گنجشڪهاے
عاشق وسط ِ آسمان
چشم هایم رقصاندم!
سر #صبحی_صبح را خنداندم!
آدم،"تو" را ڪه داشته باشد
همه ے ساعت هایش
سر #صبحند!
تازه و پر نور و بخیر ...
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آفتاب را با آواز گنجشڪهاے
عاشق وسط ِ آسمان
چشم هایم رقصاندم!
سر #صبحی_صبح را خنداندم!
آدم،"تو" را ڪه داشته باشد
همه ے ساعت هایش
سر #صبحند!
تازه و پر نور و بخیر ...
#معصومه_صابر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر #صبح
صدای خیالت
چشمان احساسم را نوازش می دهد
دوست داشتنت را بغل می گیرم
ذکر نام تو ورد زبانم می شود
خیال خورشید بودنت
نوید #صبحی فرح بخش را می دهد
با ی فنجان بوسه از لب های خیالت
#صبحم به خیر می شود
#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صدای خیالت
چشمان احساسم را نوازش می دهد
دوست داشتنت را بغل می گیرم
ذکر نام تو ورد زبانم می شود
خیال خورشید بودنت
نوید #صبحی فرح بخش را می دهد
با ی فنجان بوسه از لب های خیالت
#صبحم به خیر می شود
#سیامک_جعفری
#برای انکس که خودش میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوله بار #صبح
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوله بار #صبح
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوله بار #صبح
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روی دوشِ شب
سلامی به ما میدهد
بوی یاسِ #صبح میپیچد
میان ایوانِ نگاهِ تو
چشمانِ خورشید تو
#صبح من است
قوری شعرم پُر از عاشقانه های
تو
روی تنِ داغِ تو
دو بیت شعر دَم کرده
با فنجان لبهای تو
چه شیرین میشود
#صبحی که پُر است از
شعری سپید با فنجانِ
لبهای رازقی تو
#سیامڪ_جعفرے
#برای_انڪس_ڪه_خودش_میداند
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یکی بود
یکی نبود
غیر از نگاهی مهربان هیچ نبود
که همه را به #صبحی دعوت میکرد
سراسر، اشراق
سراپا، رویش
نگاهی که به معنای واقعی ،
خورشید بود.،
و به اندازهی عشق بارور کننده.
نگاهی که از ژرفای چشمه ای زلال برمیخواست
و از دریچه ی چشم هایش،
دشت و صحرا را به سبزینگی میکشاند
روزی بود و روزگاری
و نگاهی به صلابت یک #زن
و نجابت یک #مرد
در کشاکش ثانیه های به بار نشستن
صبح شده بود
و جهان، آغازیدن را
برای اولین بار تجربه میکرد
با نگاهی که
از یکی بود❤
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یکی نبود
غیر از نگاهی مهربان هیچ نبود
که همه را به #صبحی دعوت میکرد
سراسر، اشراق
سراپا، رویش
نگاهی که به معنای واقعی ،
خورشید بود.،
و به اندازهی عشق بارور کننده.
نگاهی که از ژرفای چشمه ای زلال برمیخواست
و از دریچه ی چشم هایش،
دشت و صحرا را به سبزینگی میکشاند
روزی بود و روزگاری
و نگاهی به صلابت یک #زن
و نجابت یک #مرد
در کشاکش ثانیه های به بار نشستن
صبح شده بود
و جهان، آغازیدن را
برای اولین بار تجربه میکرد
با نگاهی که
از یکی بود❤
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرشارم از احساسی لطیف
در #صبحی که نسیم یاد تو می وزد
هر روز به وقت طلوع،
با چشمان آسمانیت
عشق بازی می کنم
نگاه زیبایت
همچون خورشید
آینه گردان عشقی زیبا است
وقتی با لبخند مرا به خود می خواند
من بهار می شوم
شکوفه می دهم
زیر نوازش مهربان صدایت دوباره جان می گیرم..!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در #صبحی که نسیم یاد تو می وزد
هر روز به وقت طلوع،
با چشمان آسمانیت
عشق بازی می کنم
نگاه زیبایت
همچون خورشید
آینه گردان عشقی زیبا است
وقتی با لبخند مرا به خود می خواند
من بهار می شوم
شکوفه می دهم
زیر نوازش مهربان صدایت دوباره جان می گیرم..!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو آن #صبحی که بر چشمم نشسته
به قصرِ #مرمر و ، یشمم نشسته
سرآغــازی و لبخندت ، چو خورشید
به جای ظلمت و ، خشمم نشسته
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به قصرِ #مرمر و ، یشمم نشسته
سرآغــازی و لبخندت ، چو خورشید
به جای ظلمت و ، خشمم نشسته
#مطرب🎶
#ابراهیم_حسینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀