💖کافه شعر💖
2.6K subscribers
4.39K photos
2.93K videos
12 files
1.04K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت

آفتابی زد و ویرانه ی دل روشن کرد
لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت

خیره شد چشم دل از جلوه ی مستانه ی او
تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت

برو ای ناصح مجنون ز پی کار دگر
نقش بر آب مزن کار من از کار گذشت

هرچه غم هست خدایا به دل من بفرست
که بلای دل ما از کم و بسیار گذشت

یاد آن صبح درخشنده که میگفت "عماد"
عاقبت مهر درخشید و شب تار گذشت...

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

کاش دائم دل ما از تو بلرزد
ای عشق

آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد؟
ای عشق....


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار


فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظری ست
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

هر کسی قصه شوقش به زبانی گوید
چو نکو می نگرم حاصل افسانه یکی ست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گر مهر به مریخ خورد ماه به ناهید



غم نیست کسی را که خدا داشته باشد


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر دلی نیست عزیز دل من ، لایق صید

باش همواره تو صیاد و گرفتار تو من...


#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بیا که بی‌تو به جان آمدم ز جان دادن
به هر دقیقه که جانی نمی‌توان دادن

شد از تطاولِ شب‌های هجر، معلومم
که مرگ نیست مسلّم به صرف جان دادن

میانه‌ی من و محبوب من فراق انداخت
دگر چگونه توان دل به این جهان دادن؟

تطاولی تو نکردی به من -فلک!- که توان
به جمله دفتر ایّام، شرح آن دادن

نبود حیف چنان شاخه‌ی گلی به هوس
به دستِ صَدمتِ غارتگر خزان دادن؟

چه عیب داشت رهِ کوی بی‌نشانی را
به سیرگشته‌ی هستی، شبی نشان دادن...؟

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ای کاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یا ناله من در دل سنگت اثری داشت

یا شام فراقت ز پی خود سحری داشت
یا نرگس مخمور تو بر من نظری داشت

ای زلف طلایی، تو کجایی، تو کجایی
کز کار فرو بسته دل عقده گشایی

جز گونه ات، ای مه، گل بی خار که دیده
جز چشمِ تو مردم کش بیمار که دیده

جز سروِ قدت، سرو به رفتار که دیده
جز لعلِ لبت، لعل شکربار که دیده

ای برده سر زلف تو آرام و قرارم
تا چند برای تو غم دل بشمارم

تا چند به جای تو بُوَد اشک کنارم
از مرغ سحر پرس که هر شب به چه کارم

ایکاش سرم بر سر زانوی تو باشد
یا پنجه من شانه گیسوی تو باشد

امشب لب من بر لب خوش گوی تو باشد
شب تا به سحر چشمِ من و رویِ تو باشد

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
من اگر دل به تو دادم تو ز من دل بردی
گرگناهی است محبت تو گنه کارتری

به خدایی که تو را بردن دل داده به یاد
قسمت می دهم ای مه که ز یادم نبری

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، بجز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمدِ لیل و نهار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود ز آنکه به یک گل بهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که:« صبر اختیار کن»
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

کار تو بوسه بر مه و بار تو مشک ناب
ای زلف یار، خوش تر از این کار و بار نیست

برخیز دلبرا که در آغوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من! بهار که فصل شکار نیست

#عماد_خراسانی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀