نی لبکی محزون هست
هر سال
پاییز که می آید
آنرا بر لبش می نهد
باد در هم می پیچد و
چشم تنهایی خیس می شود و
انتظارم فرو می ریزد و
حیاط شعرم آکنده می شود
از برگ درخت!
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر سال
پاییز که می آید
آنرا بر لبش می نهد
باد در هم می پیچد و
چشم تنهایی خیس می شود و
انتظارم فرو می ریزد و
حیاط شعرم آکنده می شود
از برگ درخت!
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح که شعرم بیدار می شود
می بینم بسترم
سرشار از گل عشق توست
و نم نم گیاه و سبزینه ...
عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم طلوع می کنی
و می بینمت
آن هنگام هم که می روی
نمیبینمت
سایهی تنم می شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می افتی
و همراهم می شوی ...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می بینم بسترم
سرشار از گل عشق توست
و نم نم گیاه و سبزینه ...
عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم طلوع می کنی
و می بینمت
آن هنگام هم که می روی
نمیبینمت
سایهی تنم می شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می افتی
و همراهم می شوی ...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قطره قطره باران
گل مینویسد و
نمنم چشمانم تو را
چه سال پربارشِ غریبی و
چه دردِ بخشندهایست
بدینسان آرام
سنگ به سنگ
کوه سرم را میشکوفانند،
شاخه به شاخه
دست و انگشت خشکیدهام را
سبز میکنند و
چونان قاصدک
به بادِ عشقِ توام میسپارند.
و در یخبندانِ روحت میرویانندم.
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گل مینویسد و
نمنم چشمانم تو را
چه سال پربارشِ غریبی و
چه دردِ بخشندهایست
بدینسان آرام
سنگ به سنگ
کوه سرم را میشکوفانند،
شاخه به شاخه
دست و انگشت خشکیدهام را
سبز میکنند و
چونان قاصدک
به بادِ عشقِ توام میسپارند.
و در یخبندانِ روحت میرویانندم.
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه چشمانت
دو چشمه اند در خوابهایم...
و همین است که صبح...
صبح که شعرم بیدار میشود..
می بینم بسترم سرشار از گل عطر توست ..
و نمگم گیاه و سبزیته...
عشق تو افتاب است...
آنگاه که طلوع میکنی و میبینمت...
آن هنگامم که میروی نمی بینمت
سایه تنم میشوی و ابر خیالم...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو چشمه اند در خوابهایم...
و همین است که صبح...
صبح که شعرم بیدار میشود..
می بینم بسترم سرشار از گل عطر توست ..
و نمگم گیاه و سبزیته...
عشق تو افتاب است...
آنگاه که طلوع میکنی و میبینمت...
آن هنگامم که میروی نمی بینمت
سایه تنم میشوی و ابر خیالم...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به آغوش موسیقی پناه بردم
در خوابم؛
پری شدم در باد....
به آغوش داستانی پناه بردم
در خوابم؛
موج دریا شدم....
به آغوش تابلو نقاشییی پناه بردم
در خواابم،
روشنای ستیغ کوه شدم....
در آغوش تو که آرام گرفتم
در خوابم،
سلطان عاشق جهان شدم....
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در خوابم؛
پری شدم در باد....
به آغوش داستانی پناه بردم
در خوابم؛
موج دریا شدم....
به آغوش تابلو نقاشییی پناه بردم
در خواابم،
روشنای ستیغ کوه شدم....
در آغوش تو که آرام گرفتم
در خوابم،
سلطان عاشق جهان شدم....
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
همیشه چشمانت
دو چشمهاند در خوابهایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نمنم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و میبینمت
آن هنگام هم که میروی نمیبینمت
سایهی تنم میشوی و ابر خیالم
پا به پایم راه میافتی و
همراهم میشوی
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه چشمانت
دو چشمهاند در خوابهایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نمنم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و میبینمت
آن هنگام هم که میروی نمیبینمت
سایهی تنم میشوی و ابر خیالم
پا به پایم راه میافتی و
همراهم میشوی
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش اسبی بودم
ولی سوارم عاشق بود
کاش آیینه ای بودم
ولی به دیوار اتاق زنی زیبا آویخته بودم
کاش گل سرخی بودم
ولی در روز عشاق به دختری هدیه ام می دادند
کاش قرص نانی بودم
ولی بر سفره ی زنی گرسنه.
کاش رودی بودم
ولی از وطنم کردستان می گذشتم
کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش اسبی بودم
ولی سوارم عاشق بود
کاش آیینه ای بودم
ولی به دیوار اتاق زنی زیبا آویخته بودم
کاش گل سرخی بودم
ولی در روز عشاق به دختری هدیه ام می دادند
کاش قرص نانی بودم
ولی بر سفره ی زنی گرسنه.
کاش رودی بودم
ولی از وطنم کردستان می گذشتم
کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کاش اسبی بودم
ولی سوارم عاشق بود
کاش آیینه ای بودم
ولی به دیوار اتاق زنی زیبا آویخته بودم
کاش گل سرخی بودم
ولی در روز عشاق به دختری هدیه ام می دادند
کاش قرص نانی بودم
ولی بر سفره ی زنی گرسنه.
کاش رودی بودم
ولی از وطنم کردستان می گذشتم
کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ولی سوارم عاشق بود
کاش آیینه ای بودم
ولی به دیوار اتاق زنی زیبا آویخته بودم
کاش گل سرخی بودم
ولی در روز عشاق به دختری هدیه ام می دادند
کاش قرص نانی بودم
ولی بر سفره ی زنی گرسنه.
کاش رودی بودم
ولی از وطنم کردستان می گذشتم
کاش بی هیچ شرطی
برای آخرین بار
تو را در آغوش می کشیدم وُ
آنگاه جان می سپردم
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چكهیی روشنایی
بر ظلمتِ معنا چکید،
اندوهام گُر گرفت...
در کنارش
عشق تو را نگاشتم
آنگاه كه صبح را در آغوش گرفتم
دستهایم نخستین جادهی تابش آفتاب شدند و
معبری برای چشمهایت.
آنگاه كه بر دهانِ کوه بوسه زدم
لبانام به چشمهای مانند شدند و
زمزمههایت از ديگرباره درخشیدند.
و آنگاه كه سرم را بر پای نرمِ شب گذاشتم
خوابهایم آینهی شعر شدند و
زیبایی تو را در آن به نظاره نشستند و
عشقام را به تو تحسین کردند.
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر ظلمتِ معنا چکید،
اندوهام گُر گرفت...
در کنارش
عشق تو را نگاشتم
آنگاه كه صبح را در آغوش گرفتم
دستهایم نخستین جادهی تابش آفتاب شدند و
معبری برای چشمهایت.
آنگاه كه بر دهانِ کوه بوسه زدم
لبانام به چشمهای مانند شدند و
زمزمههایت از ديگرباره درخشیدند.
و آنگاه كه سرم را بر پای نرمِ شب گذاشتم
خوابهایم آینهی شعر شدند و
زیبایی تو را در آن به نظاره نشستند و
عشقام را به تو تحسین کردند.
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح که شعرم بیدار می شود
می بینم بسترم
سرشار از گل عشق توست
و نم نم گیاه و سبزینه ...
عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم طلوع می کنی
و می بینمت
آن هنگام هم که می روی
نمیبینمت
سایهی تنم می شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می افتی
و همراهم می شوی ...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
می بینم بسترم
سرشار از گل عشق توست
و نم نم گیاه و سبزینه ...
عشق تو آفتاب است
آنگاه که درونم طلوع می کنی
و می بینمت
آن هنگام هم که می روی
نمیبینمت
سایهی تنم می شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می افتی
و همراهم می شوی ...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#تەنیایی
کەسێک بێدەنگی نەدوێنێ
نایشتوانێ عەشقم بدوێنێ.
ئەوەی بە چاو (با) نەبینێ
نایشتوانێ کۆچم ببینێ.
ئەوەی دەنگی بەرد نەبیسێ
نایشتوانێ دەنگم ببیسێ.
کەسێک کە نەیشبووبێ بە شەو
چۆن لە تەنیایی من ئەگات؟
انسانی که با سکوت نزیسته است
چگونه خواهد توانست
عشق مرا حس کند
کسی که با چشماناش باد را نبیند
چگونه میتواند
کوچم را نیز ببیند!
آن کس که به صدای سنگ گوش نسپرده
چگونه میتواند
صدایم را بشنود؟!
و آن کس که خود، شب نشـدە باشد
چگونه تنهایی مـرا درک میکنـد؟!
#شیرکو_بیکس
ترجمه؛ ماردین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کەسێک بێدەنگی نەدوێنێ
نایشتوانێ عەشقم بدوێنێ.
ئەوەی بە چاو (با) نەبینێ
نایشتوانێ کۆچم ببینێ.
ئەوەی دەنگی بەرد نەبیسێ
نایشتوانێ دەنگم ببیسێ.
کەسێک کە نەیشبووبێ بە شەو
چۆن لە تەنیایی من ئەگات؟
انسانی که با سکوت نزیسته است
چگونه خواهد توانست
عشق مرا حس کند
کسی که با چشماناش باد را نبیند
چگونه میتواند
کوچم را نیز ببیند!
آن کس که به صدای سنگ گوش نسپرده
چگونه میتواند
صدایم را بشنود؟!
و آن کس که خود، شب نشـدە باشد
چگونه تنهایی مـرا درک میکنـد؟!
#شیرکو_بیکس
ترجمه؛ ماردین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
رنگ شب به موهایم زدم،
روز پاکش کرد
رنگ بهار به خودم زدم،
پاییز آمد و پاکش کرد
شادی رنگ خودش را بر من زد،
ناامیدی آمد و پاکش کرد
رنگ غرور را بالا کشیدم
که ترس آمد و پاکش کرد
تنها رنگی که وا نرفت
و پاک نشد،
رنگ دوستداشتن بود...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روز پاکش کرد
رنگ بهار به خودم زدم،
پاییز آمد و پاکش کرد
شادی رنگ خودش را بر من زد،
ناامیدی آمد و پاکش کرد
رنگ غرور را بالا کشیدم
که ترس آمد و پاکش کرد
تنها رنگی که وا نرفت
و پاک نشد،
رنگ دوستداشتن بود...
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همیشه چشمانت
دو چشمهاند در خوابهایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نمنم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است؛
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و میبینمت.
آن هنگام هم که میروی و نمیبینمت
سایهی تنم میشوی و ابر خیالم
پا به پایم راه میافتی و
همراهم میشوی
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دو چشمهاند در خوابهایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار میشود
میبینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نمنم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است؛
آنگاه که
درونم طلوع میکنی و میبینمت.
آن هنگام هم که میروی و نمیبینمت
سایهی تنم میشوی و ابر خیالم
پا به پایم راه میافتی و
همراهم میشوی
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرنده ای بذر گلی را به سنگی داد
سنگ از آسمان
باران خواست
باران آمد و بذر گل را بوسید
در محلِ بوسه
گلی رویید
عاشقی از راه رسید
گل را چید و به معشوق داد
معشوق،گل را به گیسو زد
بادی آمد و بوی گیسو را با خود برد
از آن روز شهر
بوی عشق به خود گرفت
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پرنده ای بذر گلی را به سنگی داد
سنگ از آسمان
باران خواست
باران آمد و بذر گل را بوسید
در محلِ بوسه
گلی رویید
عاشقی از راه رسید
گل را چید و به معشوق داد
معشوق،گل را به گیسو زد
بادی آمد و بوی گیسو را با خود برد
از آن روز شهر
بوی عشق به خود گرفت
#شیرکو_بیکس
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀