چهره بگشا ماهِ من شب خیمه بر پا کرده است
کار شام تیره را چشم تو با ما کرده است
قصۀ دوری ز چشمانت دلیل غصه ام
تا قیامت درد را بر من مُهَيّا کرده است
بر خلایق رحم کن بر رُخ نقابت را بزن
آن دو چشم مست تو در شهر بلوا کرده است
رفتنت دانی چه کرده با چنین آرامشت
بی قراری را برایم خوب معنا کرده است
روی ماهت از کجا الگو گرفته این چنین
حُسنِ تو افلاک را صید ثُرَيّا کرده است
آفرینش از کدامین مِی به سیمایت زده
اهل معنا را رُخَت محو تماشا کرده است
خلقت تو فخر خالق بود میدانی چرا
چون تو را زیباترین مخلوق دنیا کرده است
#یاسررشیدپور
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
کار شام تیره را چشم تو با ما کرده است
قصۀ دوری ز چشمانت دلیل غصه ام
تا قیامت درد را بر من مُهَيّا کرده است
بر خلایق رحم کن بر رُخ نقابت را بزن
آن دو چشم مست تو در شهر بلوا کرده است
رفتنت دانی چه کرده با چنین آرامشت
بی قراری را برایم خوب معنا کرده است
روی ماهت از کجا الگو گرفته این چنین
حُسنِ تو افلاک را صید ثُرَيّا کرده است
آفرینش از کدامین مِی به سیمایت زده
اهل معنا را رُخَت محو تماشا کرده است
خلقت تو فخر خالق بود میدانی چرا
چون تو را زیباترین مخلوق دنیا کرده است
#یاسررشیدپور
#چ
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سرخوش از خاطرۀ وصل نگارم چه کنم
طاقتم نیست ولی در پیِ یارم چه کنم
فصلِ پاییزِ مرا دیدی و خندان شده ای
اگر از دوری تو اشک نبارم چه کنم
تو که لب باز كنی ، طعنه به گلها بزنی
بی تو ای نو گُلِ زیبایِ بهارم چه کنم
مستیِ چشم و لبت طعنه به جانم زده است
منِ بیچاره در این شهر خُمارم چه کنم
با نگاهی که دلم را ببری مست شوم
شده عشقت همۀ دار و ندارم چه کنم
برده ای باز مرا تا به لبِ دشتِ جنون
رفته از دل همۀ صبر و قرارم چه کنم
عاشقی راهِ درازی ست به خون خوردن ها
منِ دلخسته اگر دل نسپارم چه کنم
#یاسررشیدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
طاقتم نیست ولی در پیِ یارم چه کنم
فصلِ پاییزِ مرا دیدی و خندان شده ای
اگر از دوری تو اشک نبارم چه کنم
تو که لب باز كنی ، طعنه به گلها بزنی
بی تو ای نو گُلِ زیبایِ بهارم چه کنم
مستیِ چشم و لبت طعنه به جانم زده است
منِ بیچاره در این شهر خُمارم چه کنم
با نگاهی که دلم را ببری مست شوم
شده عشقت همۀ دار و ندارم چه کنم
برده ای باز مرا تا به لبِ دشتِ جنون
رفته از دل همۀ صبر و قرارم چه کنم
عاشقی راهِ درازی ست به خون خوردن ها
منِ دلخسته اگر دل نسپارم چه کنم
#یاسررشیدپور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀