عراقی بار دیگر توبه بشکست
ز جام عشق شد شیدا و سرمست
پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست
چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست
ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانهای زنجیر بگسست
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز جام عشق شد شیدا و سرمست
پریشان سر زلف بتان شد
خراب چشم خوبان است پیوست
چه خوش باشد خرابی در خرابات
گرفته زلف یار و رفته از دست
ز سودای پریرویان عجب نیست
اگر دیوانهای زنجیر بگسست
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با من دلشده گر یار نسازد چه ڪنم؟
دل غمگین مرا گر ننوازد چه ڪنم؟
بر من آن است ڪه با فرقت او میسازم
وصلش ار با من بیچاره نسازد چه ڪنم؟
جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر
تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه ڪنم؟
خود گرفتم ڪه سر اندر ره عشقش بازم
با من آن یار اگر عشق نبازد چه ڪنم؟
یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا
باز یک بارگیم پست نسازد چه ڪنم؟
چند گویند مرا: صبر ڪن از لشڪر غم؟
بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه ڪنم؟
من بدان فخر ڪنم ڪز غم او ڪشته شوم
گر عراقے به چنین فخر ننازد چه ڪنم؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دل غمگین مرا گر ننوازد چه ڪنم؟
بر من آن است ڪه با فرقت او میسازم
وصلش ار با من بیچاره نسازد چه ڪنم؟
جانم از آتش غم سوخت، نگویید آخر
تا غمش یک نفسم جان نگدازد چه ڪنم؟
خود گرفتم ڪه سر اندر ره عشقش بازم
با من آن یار اگر عشق نبازد چه ڪنم؟
یاد ناورد ز من هیچ و نپرسید مرا
باز یک بارگیم پست نسازد چه ڪنم؟
چند گویند مرا: صبر ڪن از لشڪر غم؟
بر من از گوشهٔ ناگاه بتازد چه ڪنم؟
من بدان فخر ڪنم ڪز غم او ڪشته شوم
گر عراقے به چنین فخر ننازد چه ڪنم؟
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز صبا کیست کزین خسته برد پیغامی؟
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جز نسیم از بر دلدار که آرد خبری؟
ای صبا، صبح دمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ساقیا، بادهٔ صبوح بده
عاشقان را غذای روح بده
بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقان را غذای روح بده
بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
... رقیبان! دست گیریدم که باز ازنو درافتادم
بهدست بیوفایی، سستپیمانی، جفاجویی
ملولی، زودسیری، نازنینی، نازپروردی
لطیفی همچو گل نازک ولی چون سرو خودرویی ...
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بهدست بیوفایی، سستپیمانی، جفاجویی
ملولی، زودسیری، نازنینی، نازپروردی
لطیفی همچو گل نازک ولی چون سرو خودرویی ...
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیده بگشای، ای که در خوابی
خویشتن را طلب، مگر یابی
چند ازین اشتغال بیحاصل؟
دیگران را و خود ز خود غافل؟
تا تو در خویشتن نظر نکنی
وانگه از خویشتن گذر نکنی
#عراقی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خویشتن را طلب، مگر یابی
چند ازین اشتغال بیحاصل؟
دیگران را و خود ز خود غافل؟
تا تو در خویشتن نظر نکنی
وانگه از خویشتن گذر نکنی
#عراقی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بود در کنج خانه صبح دمی
خاطر من بخود فتاده دمی
غزلی دلپذیر میگفتم
درر از عشق دوست میسفتم
نفسی وصف یار میراندم
ساعتی لوح دوست میخواندم
#عراقی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خاطر من بخود فتاده دمی
غزلی دلپذیر میگفتم
درر از عشق دوست میسفتم
نفسی وصف یار میراندم
ساعتی لوح دوست میخواندم
#عراقی
#صـبح_بخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صبح و شامم طره و رخسار اوست
گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست
ای صبا، گر بگذری در کوی او
نزد او ما را جزین پیغام نیست:
کای دلارامی که جان ما تویی
بی تو ما را یک نفس آرام نیست
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گرچه آنجا کوست صبح و شام نیست
ای صبا، گر بگذری در کوی او
نزد او ما را جزین پیغام نیست:
کای دلارامی که جان ما تویی
بی تو ما را یک نفس آرام نیست
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه کردهام که دلم از فراق خون کردی؟
چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟
چرا ز غم دل پرحسرتم بیازردی؟
چهشد که جان حزینم ز غصّه خون کردی؟
نخست ارچه به صد زاریام درون خواندی
به آخر از چه به صد خواریام برون کردی؟
همه حدیث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصّه واژگون کردی
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید بیا
نظر به حال دلم کن ببین که چون کردی
لوای عشق برافراختی چنان در دل
که در زمان علم صبر سرنگون کردی
کنون که با تو شدم راست چون الف یکتا
ز بار محنت پشتم دوتا چو نون کردی
نگفته بودی بیداد کم کنم روزی؟
چو کم نکردی باری چرا فزون کردی؟
هزار بار بگفتی نکو کنم کارت
نکو نکردی و از بد بتر کنون کردی
به دشمنی نکند هیچکس به جان کسی
که تو به دوستی آن با منِ زبون کردی
بسوختی دل و جانم گداختی جگرم
به آتش غمت ازبسکه آزمون کردی
کجا به درگه وصل تو ره توانم یافت؟
چو تو مرا به درِ هجر رهنمون کردی
سیاهروی دو عالم شدم که در خُم فقر
گلیم بخت عراقی سیاهگون کردی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی؟
چرا ز غم دل پرحسرتم بیازردی؟
چهشد که جان حزینم ز غصّه خون کردی؟
نخست ارچه به صد زاریام درون خواندی
به آخر از چه به صد خواریام برون کردی؟
همه حدیث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصّه واژگون کردی
ز اشتیاق تو جانم به لب رسید بیا
نظر به حال دلم کن ببین که چون کردی
لوای عشق برافراختی چنان در دل
که در زمان علم صبر سرنگون کردی
کنون که با تو شدم راست چون الف یکتا
ز بار محنت پشتم دوتا چو نون کردی
نگفته بودی بیداد کم کنم روزی؟
چو کم نکردی باری چرا فزون کردی؟
هزار بار بگفتی نکو کنم کارت
نکو نکردی و از بد بتر کنون کردی
به دشمنی نکند هیچکس به جان کسی
که تو به دوستی آن با منِ زبون کردی
بسوختی دل و جانم گداختی جگرم
به آتش غمت ازبسکه آزمون کردی
کجا به درگه وصل تو ره توانم یافت؟
چو تو مرا به درِ هجر رهنمون کردی
سیاهروی دو عالم شدم که در خُم فقر
گلیم بخت عراقی سیاهگون کردی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در عشق تو زارتر ز موی تو شدیم
خاک قدم سگان کوی تو شدیم
روی دل هر کسی به روی دگری است
ماییم که بتپرست روی تو شدیم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خاک قدم سگان کوی تو شدیم
روی دل هر کسی به روی دگری است
ماییم که بتپرست روی تو شدیم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بردی دلم، ای ماهرخ بازاری
زان در پی تو ناله کنم، یا زاری
جان نیز به خدمت تو خواهم دادن
تا بو که دل بردهٔ من باز آری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زان در پی تو ناله کنم، یا زاری
جان نیز به خدمت تو خواهم دادن
تا بو که دل بردهٔ من باز آری
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شحنهٔ عشق هر شبی بر کندم ز خواب خوش
در هوس خیال او باز به خواب میروم
شاید اگر هوای او میکشدم، که در رهش
بر سر آب چشم خود همچو حباب میروم
نیست مرا ز خود خبر، بیش ازین که: در جهان
مست و خراب آمدم، مست و خراب میروم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در هوس خیال او باز به خواب میروم
شاید اگر هوای او میکشدم، که در رهش
بر سر آب چشم خود همچو حباب میروم
نیست مرا ز خود خبر، بیش ازین که: در جهان
مست و خراب آمدم، مست و خراب میروم
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
درکوی خرابات کسی را چه نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که در این کوی چه راز است
خواهی که درونِ حرمِ عشق خرامی
در میکده بنشین که رهِ کعبه دراز است
از میکده ها نالهی جانسوز برآمد
در زمزمهی عشق ندانم که چه ساز است
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که در این کوی چه راز است
خواهی که درونِ حرمِ عشق خرامی
در میکده بنشین که رهِ کعبه دراز است
از میکده ها نالهی جانسوز برآمد
در زمزمهی عشق ندانم که چه ساز است
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ندیدهام رخ خوب تو، روزکی چند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت
بدین صفت که در ابرو گره درافکند است
یکی گره بگشای از دو زلف و رخ بنمای
که صدهزار چو من دلشده در آن بند است
مبر ز من، که رگ جان من بریده شود
بیا، که با تو مرا صدهزار پیوند است
مرا چو از لب شیرین تو نصیبی نیست
از آن چه سود که لعل تو سر به سرقند است؟
کسی که همچو عراقی اسیر عشق تو نیست
شب فراق چه داند که تا سحر چند است؟
#عراقی
📙غزل شمارهٔ ۲۳
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
به یک نظاره به روی تو دیده خشنود است
به یک کرشمه دل از غمزهٔ تو خرسند است
فتور غمزهٔ تو خون من بخواهد ریخت
بدین صفت که در ابرو گره درافکند است
یکی گره بگشای از دو زلف و رخ بنمای
که صدهزار چو من دلشده در آن بند است
مبر ز من، که رگ جان من بریده شود
بیا، که با تو مرا صدهزار پیوند است
مرا چو از لب شیرین تو نصیبی نیست
از آن چه سود که لعل تو سر به سرقند است؟
کسی که همچو عراقی اسیر عشق تو نیست
شب فراق چه داند که تا سحر چند است؟
#عراقی
📙غزل شمارهٔ ۲۳
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من که یکی ز در درآمد
که درآ درآ عراقی که تو خاص از آن مایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه کنم؟ که هست اینها گل خیر آشنایی
همه شب نهادهام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانهٔ گدایی
مژهها و چشم یارم به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیدهام ز گلها همه بوی بیوفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر میزدم من که یکی ز در درآمد
که درآ درآ عراقی که تو خاص از آن مایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
باد میپیمایم و بر باد عمری میدهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟
چون ندارم همدمی، با باد میگویم سخن
چون نیابم مرهمی، از باد میجویم شفا
آتش دل چون نمیگردد به آب دیده کم
میدمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا
تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم
وارهم زین تنگنای محنت آباد بلا
مردن و خاکی شدن بهتر که بی تو زیستن
سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا
خود ندارد بیرخ تو زندگانی قیمتی
زندگانی بیرخ تو مرگ باشد با عنا
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هر سحر صد ناله و زاری کنم پیش صبا
تا ز من پیغامی آرد بر سر کوی شما
باد میپیمایم و بر باد عمری میدهم
ورنه بر خاک در تو ره کجا یابد صبا؟
چون ندارم همدمی، با باد میگویم سخن
چون نیابم مرهمی، از باد میجویم شفا
آتش دل چون نمیگردد به آب دیده کم
میدمم بادی بر آتش، تا بتر سوزد مرا
تا مگر خاکستری گردم به بادی بر شوم
وارهم زین تنگنای محنت آباد بلا
مردن و خاکی شدن بهتر که بی تو زیستن
سوختن خوشتر بسی کز روی تو گردم جدا
خود ندارد بیرخ تو زندگانی قیمتی
زندگانی بیرخ تو مرگ باشد با عنا
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا، که بیتو به جان آمدم ز تنهایی
نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی
بیا، که جان مرا بیتو نیست برگ حیات
بیا، که چشم مرا بیتو نیست بینایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نمانده صبر و مرا بیش ازین شکیبایی
بیا، که جان مرا بیتو نیست برگ حیات
بیا، که چشم مرا بیتو نیست بینایی
#عراقی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀