💖کافه شعر💖
2.27K subscribers
4.26K photos
2.78K videos
11 files
928 links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
شبی از تنگ خود یک بچه ماهی می زند بیرون
که عاشق از خودش خواهی نخواهی میزند بیرون
.

نمی دانم دلم تنها کجا میگردد این شب ها
نگاهش می کنم از سینه گاهی می زند بیرون
.

دو ابروی تو را آقا معلم دید و پی برده
چرا از صفحه کفترهای چاهی می زند بیرون
.

به روی دفترم نام تو ماند و مادرم فهمید
چه دانستم که عشق از برگ کاهی می زند بیرون
.

گمانم این زن همسایه شک دارد به ما دیگر
که لای در همیشه یک نگاهی می زند بیرون
.

دوخط شهنامه را خواندی و از اوراق فردوسی
ازآن موقع شبانه "پادشاهی" می زند بیرون!
.

تو آن بی انتهایِ آبیِ عشقی که از ذوقت
شبی از تنگ خود یک بچه ماهی می زند بیرون
.

#احمدجم


❀═‎‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تنت تعبیر رویا می کند خواب پرستو را
و در نرمی ز رو برده لبت بال و پر قو را
.

مغول می تازد از هرم هراس انگیز لب هایت
و این خونخواره می بندد دو دستان هلاکو را
.

برایم هر لبی غیر از لبانت چندش آور شد
چو وسواسی که در بشقاب خود پیدا کند مو را
.

جسارت کردم و گل بوسه ای را از لبت چیدم
گرفتم بوسه ی دوم که گفتی وای یارو را !!!
.

لب است این ،بی پدر، آهسته تروحشی گمان
کردی
پلنگی که به دندان می کشد حلقوم آهو را
.

طنین جنگ می آید از آن گیسوی افشاری
چه دانستم چو نادر می ُکشی این طفل هندو را
.

دلم پر بود و دستانم همیشه خالیِ خالیست
خدایا یا تهی کن یا برابر کن ترازو را
.

گمانم جاودان بودن از اول روزی ما بود
که ما از عشق می خوردیم و بنا نان بازو را
.

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد را نشناخته ! همدرد می ماند مگر؟
این نسیم کولیِ ولگرد می ماند مگر؟

آه این طوقی از اول جلد بام ما نبود
هر کسی را آسمان "قی" کرد می ماند مگر؟

"ماندنی"می ماند اما تا همیشه "رفتنی "
دست آخر می رود ،"نامرد" می ماند مگر؟؟

اشک !بگذار این دم آخر تماشایش کنم
هی بگویم جان من برگرد می ماند مگر؟

"باد "می آمد که می رفتی و گفتم با خودم
ارمغانی را که "باد آورد" می ماند مگر؟

حال ما را باغبانی پیر می داند که گفت
هر که او را جز خدا پرورد می ماند مگر؟

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
درد را نشناخته ! همدرد می ماند مگر؟
این نسیم کولیِ ولگرد می ماند مگر؟

آه این طوقی از اول جلد بام ما نبود
هر کسی را آسمان "قی" کرد می ماند مگر؟

"ماندنی"می ماند اما تا همیشه "رفتنی "
دست آخر می رود ،"نامرد" می ماند مگر؟؟

اشک !بگذار این دم آخر تماشایش کنم
هی بگویم جان من برگرد می ماند مگر؟

"باد "می آمد که می رفتی و گفتم با خودم
ارمغانی را که "باد آورد" می ماند مگر؟

حال ما را باغبانی پیر می داند که گفت
هر که او را جز خدا پرورد می ماند مگر؟

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بمان دنیا بپوشم بر تنت شولای عرفان را
وگرنه می خورد دیو سیاهی روح دوران را

برو زاهد به علم خود عمل کن گر خرد داری
شتر هم می کشد بر دوش خود سی جزء قرآن را

"فقیر" از هر" فقیهی "بهتر از خالق خبر دارد
"گدای کوچه "می داند نشان "منزل خان" را...

به عشق آبادِ رویاها بدل خواهد شد این دنیا
اگر در مشکلات انسان بگیرد دست انسان را

و شاید از سر تنهایی اش می گفت گرگ آمد
بیا باور کنیم این مرتبه فریاد چوپان را

دل و دین می برد دلبر ولیکن دزد باور نیست
نمک را می خوری لطفی کن و نشکن نمکدان را

بیا ایمان بیاور فصل سبز تازه ای آمد
خدای ملک خود باش و رها کن خودپرستان را

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اهل دین بود ولی "بولهبی" می رقصید
شرممان باد کمی بی ادبی می رقصید

صدر اسلام اگر قاصد ایمان شده بود
خسرو پرویز همانجا "عربی "می رقصید

ساز می زد، به خدا شهرت او یادم نیست!
و به سازش خود "مریم رجبی" می رقصید!

علت خودکشی کل نهنگان می شد
لب ساحل اگر او نیمه شبی می رقصید

دست کوتاه من و این همه از او گفتن
به سر نخل گمان کن رطبی می رقصید

یک شبی توطئه شد مست بگیرند ولی
سر هر کوی و گذر محتسبی می رقصید

عشق عجب دین عجیبی ست که هر پیرو او
گرچه مکروه شده مستحبی می رقصید

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
می شد که قرارم شود اما شدنی نیست
آه این همه غم در دل من جا شدنی نیست
.‌‌
کوهم که مهیا شده ام کوچ کنم حیف!
ای شانه به سر، مایلم اما شدنی نیست
.‌‌
ما قسمتمان بوده بمانیم و بگندیم
هر برکه ی دل مرده که دریا شدنی نیست
.‌‌
در خواب شبی یک گره در موی تو افتاد
تعبیر شد این بخت بدم وا شدنی نیست
.‌‌
پیغام فرستاده که مردانه بجنگم !
دِ مَسَبتو شُکرررر به مولا شدنی نیست !!
.‌‌
ما را ستمی کشت که با غیر نگفتیم
گاهی بخدا گفتن غم ها شدنی نیست
.‌‌
گفتی وسط مردم این شهر ببوسم
ای بر پدر شرم که اینجا شدنی نیست
.‌‌
در همت من رد جنون نیست به قرآن
پیکی بفرستید به لیلا ! شدنی نیست!

#احمدجم


❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
باد عطرت را به گندمزار برد و بعد از آن

هر که نانی بر زمین بیند به آن بوسه زند...

#احمدجم

🌹🌹😊

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مهر دوستان،.....

وخوابم می برد بین هزار و یک شب موهات
و سجده میکند هاروت هم بر سِحر ابروهات


هزاران سال می پیچد به گوش مردم شیراز
صدای جینگ و جینگ نغمه ی ساز النگوهات


چرا یادت نمی آید که در دنیای قبلیمان
تو تاکی بودی و من پیچکی بر دور بازوهات


و در هندوستان روزی خدای معبدی بودی
و من هم بت پرستی در میان خیل هندوهات
.

من و تو یک نفر بودیم از اول مطمئن هستم
سر من را خدا داده برای روی زانوهات!


به دور از چشم بدخواهان بیا عاشق شویم از نو
قرار ما کنار خُم ! شب یلدای گیسوهات...


#احمدجم
#بنام_همنشینان_خیالی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل نمی بازم به نازت آب در هاون مکوب




چون برای ناز کردن ناز بودن لازم است....


#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دهان وا میکنی رسواییِ " انگور" می پیچد
چنان خوردی که از" ری" تا به "نیشابور" می پیچد 

نگفتم کم بخور چون مولوی، قدر دو پیمانه؟
نگفتم صحبت بد مستی ات ناجور می پیچد؟

خودم دیدم "زُحل" در پیش ناهید و قمر میگفت
به تقلید از تنت  دور تنش را نور می پیچد!

خدای "ذوالفنون" شاهد ،"همایون" میزنم وقتی
به یادت در تن و روح سه تارم "شور "می پیچد

یقین دارم که "کورش" از تو در منشور خود گفته
که اینگونه ست هی آوازه ی "منشور "می پیچد

شبی "سوری" به دنیا می زنم تا عشق من باشی
به گوش مردم ما عاقبت این "صور" می پیچد!!!

#احمدجم

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀