لبت را دیدم و دیدم ڪه ساغر راست مے گوید!
تنت را دیدم و گفتم صنوبر راست مے گوید!
گل پیراهنت را هر ڪه بو ڪرده ست مے داند
هل و آویشن ونعناع و شبدر راست مے گوید!
هواے خانه را گیسوے خیست مے ڪند خوشبو
گلاب و مشک وعودوعطروعنبرراست مے گوید!
چه تندیس قشنگی مے شود وقتے ڪه مے خندی
صدف،الماس ، مرواریدومرمر راست مے گوید!
نیازے نیست انگشت ظریفت را به انگشتر
عقیق و یشم و یاقوت و در و زر راست مے گوید!
میان غنچه هاے باغ صحبت برسر این است
ڪه باد از بوے آن زلف معطر راست میگوید!
دل و دین بردے از مردم ولے از ترس رسوایی
مسلمان مے ڪند حاشا و ڪافر راست مے گوید!
چه زیبا بود آزادے و من باور نمے ڪردم
قغس را دیدم و گفتم ڪبوتر راست مے گوید!
#ستار_روهنده
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
تنت را دیدم و گفتم صنوبر راست مے گوید!
گل پیراهنت را هر ڪه بو ڪرده ست مے داند
هل و آویشن ونعناع و شبدر راست مے گوید!
هواے خانه را گیسوے خیست مے ڪند خوشبو
گلاب و مشک وعودوعطروعنبرراست مے گوید!
چه تندیس قشنگی مے شود وقتے ڪه مے خندی
صدف،الماس ، مرواریدومرمر راست مے گوید!
نیازے نیست انگشت ظریفت را به انگشتر
عقیق و یشم و یاقوت و در و زر راست مے گوید!
میان غنچه هاے باغ صحبت برسر این است
ڪه باد از بوے آن زلف معطر راست میگوید!
دل و دین بردے از مردم ولے از ترس رسوایی
مسلمان مے ڪند حاشا و ڪافر راست مے گوید!
چه زیبا بود آزادے و من باور نمے ڪردم
قغس را دیدم و گفتم ڪبوتر راست مے گوید!
#ستار_روهنده
#ل
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دشمن
ستار
این هـــمان لحظه ے تلخ است
ڪه به صحــرا بزنــــد عقـــــل
عــــشق چون جــــغد ڪشد پر
روے ویــــرانــــه ی بــــاور . . .
#آهنگساز_فرید_زلاند
#ستار
دشمن
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ڪه به صحــرا بزنــــد عقـــــل
عــــشق چون جــــغد ڪشد پر
روے ویــــرانــــه ی بــــاور . . .
#آهنگساز_فرید_زلاند
#ستار
دشمن
@Kafee_sheerr
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ترانه
ممکن است
اشکِ شما را در بیاورد...💔
نه یه دست رفیقِ دستام، نه شریکِ غم بودی
واسه حس کردنِ دردام خیلیخیلی کم بودی
توی شهر بیکسیهام تو رو از دور میدیدم
تا رسیدم به تو افسوس به تباهی رسیدم
شهر بیعابر و خالی شهر تنهایی من بود
لحظهی شناختنِ تو لحظهی تموم شدن بود
مگه میشه از عروسک شعرِ عاشقونه ساخت...!؟
عاشق چیزی که نیست شد روی دریا خونه ساخت؟
#ستار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ممکن است
اشکِ شما را در بیاورد...💔
نه یه دست رفیقِ دستام، نه شریکِ غم بودی
واسه حس کردنِ دردام خیلیخیلی کم بودی
توی شهر بیکسیهام تو رو از دور میدیدم
تا رسیدم به تو افسوس به تباهی رسیدم
شهر بیعابر و خالی شهر تنهایی من بود
لحظهی شناختنِ تو لحظهی تموم شدن بود
مگه میشه از عروسک شعرِ عاشقونه ساخت...!؟
عاشق چیزی که نیست شد روی دریا خونه ساخت؟
#ستار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀