#برگی_از_معرفت🍂🍂
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نماند، ز دم خود کندش پر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثل گفتمت این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
مولانا_دیوان شمس_غزل766
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
هله نومید نباشی که تو را یار براند
گرت امروز براند نه که فردات بخواند
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا
ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
نه که قصاب به خنجر چو سر میش ببرد
نهلد کشته خود را کُشد آن گاه کشاند
چو دم میش نماند، ز دم خود کندش پر
تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند
به مثل گفتمت این را و اگر نه کرم او
نکشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند
همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش
به که ماند به که ماند به که ماند به که ماند
هله خاموش که بیگفت از این می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
مولانا_دیوان شمس_غزل766
#ه
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
#عصر امروز
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
سبدی میوه به دست
پرِ از عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ عشق،
#برگی از لطف و صفا پاشیدم.
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نگاهم آرام
کوچهٔ تنگ دلم
زندگی را چیدم
سبدی میوه به دست
پرِ از عشق و وفا
روی هر طاقچه از خانهٔ عشق،
#برگی از لطف و صفا پاشیدم.
من به خود می گویم:
خارج از فاصله ها
تا نفس هست به جان
گرم با آتش عشق
زندگی باید کرد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از وقتی که رفتی بین تمام فصل ها
روزها و شبها به دنبال تو راهی
جاده های بی بازگشت شده ام!
روزی هزاران بار تو را با قلب و روحم
خواندم و آرزو کردم
اما هر بار زمستان بود و سرما
ودستهایی که بی تویخ زده است
از نبودنت بر خود لرزیدم و
تمام روزهاا را تا شب و شبها را تا صبح
میان برف گریستم و گریستم!
هربار که به خواب رفتم تورا
در یک قدمی خودم دیدم
دستانم را به سویت دراز کردم
اما تو رفته بودی
باز دستان من خالی بود از دستان
گرم تو
برف بود و سرما
و موهای سپیدِ من!
#مینو _پناهپور
#برگی _از_دفتر_کاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
روزها و شبها به دنبال تو راهی
جاده های بی بازگشت شده ام!
روزی هزاران بار تو را با قلب و روحم
خواندم و آرزو کردم
اما هر بار زمستان بود و سرما
ودستهایی که بی تویخ زده است
از نبودنت بر خود لرزیدم و
تمام روزهاا را تا شب و شبها را تا صبح
میان برف گریستم و گریستم!
هربار که به خواب رفتم تورا
در یک قدمی خودم دیدم
دستانم را به سویت دراز کردم
اما تو رفته بودی
باز دستان من خالی بود از دستان
گرم تو
برف بود و سرما
و موهای سپیدِ من!
#مینو _پناهپور
#برگی _از_دفتر_کاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀