💖کافه شعر💖
2.76K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
صدفصل بهار آیدو
بیــرون ننـهم ڪَام
ترسم ڪه بیایی تو
و در خــانه نبــاشم

#وحشی‌بافقی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
روی در روی و نگه بر نگه و چشم به چشم






حرف ما و تو چه محتاج زبانست امروز

#وحشی‌بافقی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
#وحشی‌بافقی

ای گل تازه که بویی ز وفا نیست تورا
خبر از سرزنش خار جفا نیست تورا
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
°
می بی صفا،
نی بی نــوا ،
وقت‌ست اڪَر در بزم ما
ساقی می دیڪَر دهد
مطرب رهی دیڪَر زند

ما را درین زندان غم
من بعد نتوان داشتن
بندے مڪَر برپا نهد،
قفلی مڪَر بردر زند


#وحشی‌بافقی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
چه بوے امروز همراه صبا بود
ڪه جانم تازه ڪَشت و
روحم آسود.

صبا ڪَفتی ڪه بوے یارم آورد
ڪه جــانی در تـن بیمــارم آورد


#وحشی‌بافقی
#سلام‌صبحتون‌پرشورونشاط

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
°
بی‌رخ‌جان‌پرورجانان مراازجان چه حظ
ازچنان جانی ڪه باشد بی‌رخ
جانان چه حظ

دیگرازشهرم‌چه‌خوشحالی‌چوآن‌مهپاره‌رفت
چون زڪنعان رفت یوسف دیڪَراز
ڪنعان چه حظ

ناامید ازخدمت اوجان چه ڪار آید مرا
جان‌ڪه صرف خدمت جانان نڪَردد،
زان چه حظ

جانب بستان‌چه‌می‌خوانی‌مرا اےباغبان
بامن آن ڪَل‌پیرهن چون نیست در
بستان چه حظ

دل‌به‌تنڪَ‌آمدمراوحشی‌نمی‌خواهم‌جهان
از جهان بی او مرا در ڪَوشهٔ
حرمان چه حظ


#وحشی‌بافقی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️
شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنان
جان باختم در دوستی او دشمن جان همچنان


هرکس که آمد غیر ما دربزم وصلش یافت جا
ما بر سر راه فنا با خاک یکسان همچنان


عمریست کز پیش نظر بگذشت آن بیدادگر
ما بر سر آن رهگذر افتاده حیران همچنان


حالم مپرس ای همنشین بی طره‌ی آن نازنین
آشفته بودم پیش ازین هستم پریشان همچنان


وحشی بسی شب تا سحر بودم پریشان دیده‌تر
باقیست آن سوز جگر وان چشم گریان همچنان

#وحشی‌بافقی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او
در کمین خرمن جان شعله‌ها پنهان در او

سود دریای محبت بس همین کز موجه‌اش
بشکند کشتی و سرگردان بماند جان در او

#وحشی‌بافقی
#الف

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود
گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود

عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد
کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود

خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز
گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود

در کمان ناز آن تیری که من می‌خواستم
بود پر ، کش لیک پیکان جگر دوزش نبود

طاقت آوردیم چندین سال ازو بیگانگی
آشنایی شد ضرورت تاب یک روزش نبود

آنکه سد مرغ است در دامش اگر وحشی رمد
گو تصور کن که یک مرغ نو آموزش نبود

#وحشی‌بافقی


❀═‎‌🌼❤️⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم

#وحشی‌بافقی
🎙#وحیداسحاقی

#شب_بخیر

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀