💖کافه شعر💖
2.68K subscribers
4.42K photos
2.94K videos
12 files
1.06K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
این جمعه
هم به انتظارت چشم دل پرآب شد

ازجمعه هاےِ بی تو باید با چشمِ ،تَر گذشت

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
جامِ چشمانِ غزل خیزت شده #لبریزِ عشق



مستم از این #باده تا صبحِ قیامت بعد تو...

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
#میروم _ــــــــــــــــــــ
در پـے #تقدیر
ولے این #دل من
تا #ابد
پیشِ دلِ عاشقِ #تو مے ماند

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صبح یعنی
سیب بوسه
چیدن از
باغ لبم
ای باغبان زندگیم

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بعد عمری او سراغم را گرفت اما چه سود

نوش دارو بود و بعد مرگ سهراب آمده


#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
با همه جلوه ے خود رازنهانی مادر
در دلِ قاب صدف دُر گرانی مادر

تاتو هستی که مرا دغدغه ے عقبیٰ نیست
چون مناجات شب و، بانگ اذانی مادر

تو ڪه در من نگرے من به دَمی جان گیرم
روح قدّوسی این عصرو زمانی مادر

قلم از این همه اوصاف تو عاجز گشته
ڪه شدے شعر مُسَلّم، چه روانی مادر

زیر پاهاے توجنّت شده فرش‌، ازاین رو
ڪه تو تنها شرفِ باغ جنانی مادر...

#‌مهنازنجفی

تبریڪ به مادران و زنان سرزمینم❤️

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اینجادگرازجام اَلست و،می مستان خبرے نیست
از عطر گل یاسمن و موے پریشان خبرے نیست

دلها شده دورازهم و،ازعاطفه خالی ست دگر شهر
افسوس ڪه ازقلب پُرازمِهر رفیقان خبرے نیست

باید بڪنم ڪوچ ازاین شهر پُرازرنج و، غم آلود
ساڪن شوم آنجا‌‌ڪه درآن ازغم دوران خبرے نیست

آنجا ڪه پُر از شور و، هیاهو و، قشنگی ست
ازسرزنش و،حیله ے پُرمَڪر رقیبان خبرے نیست

جایی ڪه درآن عشق ریا نیست فقط ختم به صدق است
آسوده شوداین دل شیداڪه زهجران خبرے نیست

#‌مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
تویی آن
قهوه ے تلخی
میانِ کافه ے قلبم
ڪه با فنجانِ چشمانت دلم را مبتلا ڪردے

#مهنازنجفی
#عصرتون_دو_نفره♥️

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را میبینم
و #گل میڪند هر لحظه احساسم

ببین در قاب چشمانم ،زیادت هاے مهرت را

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
عمرے ست ڪه از عشق توام واله وحیران
عشقم به تو هر لحظه شود بیش و دوچندان

از عشق تو آنقدر نوشتم شب و روز
منظوعه ے اشعار من اینڪ شده دیوان

تصویر تو در چشم دل از روز ازل شد
خوش نقش ترین نقش گلِ قالی کرمان

از شهر دلم رفتی و هرگز تو ندیدے
غمباد گرفته دل من گوشه ے ایوان

ڪارم شده هرلحظه ڪه هی قهوه بنوشم
شاید ڪه بیفتد خبرِ آمدنت در ته فنجان

چون یوسف دوران شده اے دور زقلبم
از فرط غمت گشته دلم ڪلبه ے احزان

وقت است به پایان رسداین جاده ے دورے
بازآیی و آرام شــود قــلب پریشان ...

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
«دارِ قالی ست دلم هر گره اش  عشق تو است»

#مهناز‌نجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
اے رونق احساس دل و، گرمی بازار
دل چشم پر آشوب تو را هست خریدار

از پرده برون آ و بخند اے مَه تابان
بی ماه رخت هست جهانم چوشبِ تار

هربار مرا هی تو مران بیشتر از پیش
این گونه رهایم نکن و بیش میازار

دل بی تو شده غرق در اندوه فراوان
بگذارشود راه رسیدن به تو هموار

هرشب به تمناے وصالت بزنم فال
شاید که برایم بدهد مژده ے دیدار

هرڪس که مرا دید شد آگاه ز حالم
دیوانه ے من لیک تو انگار نه انگار

پایان من است اینکه به اجبار تو باید
این عشق تورامن بکنم بی جهت انکار

#‌مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
صدشڪرڪه چون صیددل افتادبه دامت
"شدقرعه ے این سینه ے پر عشق به نامت"

با لشڪرمژگان و، دوتا زنگی وحشی
بردے دل دیوانه ے من را به غرامت

هرگز نشد آن لحظه ے دیدار فراموش
گفتی سخن از عشق و شدم محو ڪلامت

وقتی‌‌ڪه مراسخت درآغوش ڪشیدے
آرام گرفت این دل وشدیڪ شبه رامت

دادے تو به اعجاز مسیحائیِ چشمت
بر خانه ے افسرده ے دل،روحِ سلامت 

چون بارش باران ،تو پر از حس نجیبی
شعرم شده الڪن دگر از وصف مرامت

خوشحالم ازاین عشق ‌ڪه باشور و، هیاهو
درقلب پر از حادثه ام ڪرده قیامت...

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
"یڪ شب که نگاهم به نگاهت گره اے خورد
شد قرعه ے این سینه ے پر عشق به نامت"

تا دل بِبَرے از من دیوانه، تو گفتی
شیرین شده دنیاے تو و هست به ڪامت

تا غرق تو شد ساحل آرام دلِ من
با موج غمت یڪ شبه بردیش به غرامت

پا پس تو کشیدے زمن و هیچ ندیدے
اندر پی هر خاطره ات خم شده قامت

من ماندم و این عشق به سامان نرسیده
عمرے دل خود را زده ام چوب ملامت

یڪ شب تو از این پنجره ے عشق پریدے
شد وعده ے دیدار من و تو به قیامت

#مهنازنجفی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀