.
با وقـار می آید ...
همراه با بــادی ملَس...
و احساسی بــارانی...
از کوچه های گــرم مرداد عبور میکند...
بر خاک گُر گرفته ی زمین سایه می افکند
دانه های انار را با گیلاس پیوند میدهد ...
و در گوش عابـران ...
نزدیڪ شدن فصل عاشـقی را
زمزمه میڪند
شـــهریور ...
#شیوامیثاقی
#شهریور_مبارڪ🌹🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
با وقـار می آید ...
همراه با بــادی ملَس...
و احساسی بــارانی...
از کوچه های گــرم مرداد عبور میکند...
بر خاک گُر گرفته ی زمین سایه می افکند
دانه های انار را با گیلاس پیوند میدهد ...
و در گوش عابـران ...
نزدیڪ شدن فصل عاشـقی را
زمزمه میڪند
شـــهریور ...
#شیوامیثاقی
#شهریور_مبارڪ🌹🌹
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
°
آخرینسمفونیتابستاننواختهمیشود:
#شهریورے ڪه ماه
مهرومهربانی راهدیه به قلبهامیآورے
دامن سبز تو رنڪَ زردے دل نیست،
تو شهریور قلبهایی هستی ڪه غزلِ
باران عشق رابه دلهاےعاشق میآورے
#شهریور توهمان آفتاب تیرومردادے
ڪه در آخرین روزهایت آفتاب را
بدرقه میڪنی تا به شڪوفههایی
به رنڪَ زردونارنجی پاییزتقدیم ڪنی...
توخود ازجنس پاییزے ڪه درڪولهاش
هم نسیم خنڪ دارد هم ڪَرماےافتاب...
#شهریور تهتغارے آفتاب و نسیم
عاشقانهے دلتنڪَ...
غزلت لبریز از نور، عشق، امید...
#لیلیزند
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
آخرینسمفونیتابستاننواختهمیشود:
#شهریورے ڪه ماه
مهرومهربانی راهدیه به قلبهامیآورے
دامن سبز تو رنڪَ زردے دل نیست،
تو شهریور قلبهایی هستی ڪه غزلِ
باران عشق رابه دلهاےعاشق میآورے
#شهریور توهمان آفتاب تیرومردادے
ڪه در آخرین روزهایت آفتاب را
بدرقه میڪنی تا به شڪوفههایی
به رنڪَ زردونارنجی پاییزتقدیم ڪنی...
توخود ازجنس پاییزے ڪه درڪولهاش
هم نسیم خنڪ دارد هم ڪَرماےافتاب...
#شهریور تهتغارے آفتاب و نسیم
عاشقانهے دلتنڪَ...
غزلت لبریز از نور، عشق، امید...
#لیلیزند
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
#شهریور
دختر تہ تغارے تابستان
#عجیب_بوے_پاییز_میدهد
بوے باران ...
نگاہ آفتابش هم
دیگر آنقدر
سوزان نیست ...
شهریور انگار اصلا
دختر تابستان نیست ...
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
دختر تہ تغارے تابستان
#عجیب_بوے_پاییز_میدهد
بوے باران ...
نگاہ آفتابش هم
دیگر آنقدر
سوزان نیست ...
شهریور انگار اصلا
دختر تابستان نیست ...
#ناشناس
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
🍁 #احسان_افشاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
🍁 #احسان_افشاری
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
*
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
سلام غربت زیبای صبح #فروردین
رسیدم و نرسیدی سراب چله نشین
سلام دختر #اردیبهشت ممنوعم
نگاه آخر حوا ، بهشت ممنوعم
سلام پنجره ی نیمه باز #خردادی
ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
خدای #تیر گلوگاه غم مرا بشناس
برای عرض ادب آمدم مرا بشناس
منم که غربت #مرداد را وجب کردم
شب نیامدنت را دوباره شب کردم
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطر
به کارنامه ی مردود ظهر #شهریور
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کرد
و #مهر در بغل کاج ها توقف کرد
و بعد نوبت #آبان رسید و بارانش
شب عذاب و خیابان راهبندانش
تمام پنجره های جهان مکدر بود
درست اخر صف ایستگاه #آذر بود
که #دی سوار شد و آسمان به حرف آمد
و پشت بند دوتا ابر تیره برف امد
سفر همان سفر بی ادامه ی من بود
و شاعرانه ترین ماه ، ماه #بهمن بود
هزار دانه ی #اسفند ماند بر دستم
دو سایه دود شد و سالنامه را بستم
#احسان_افشاری
#س
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
در هیاهوی حریر احساسم
#واژه_ها می رقصند و
ردی از تو
بر دفتر شعرم جا می گذارند..
با اشعارم
فاصله را در هم می کوبم
و پشت پنجره
هِق هِق و بغضم را به باد می سپارم!
قرارمان انگور بود تابستان
تا تو بیایی و
امتحانِ تمامِ بوسه هایِ
تجدید شده ات را
یکجا پس بدهی!
من #عشق_را
به قلب شهریور
سنجاق کرده ام
یادت نرود
قرارمان همین جا
زیر پرچین #شهریور.
#فریبا_قربان_کریمی
#عصر_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#واژه_ها می رقصند و
ردی از تو
بر دفتر شعرم جا می گذارند..
با اشعارم
فاصله را در هم می کوبم
و پشت پنجره
هِق هِق و بغضم را به باد می سپارم!
قرارمان انگور بود تابستان
تا تو بیایی و
امتحانِ تمامِ بوسه هایِ
تجدید شده ات را
یکجا پس بدهی!
من #عشق_را
به قلب شهریور
سنجاق کرده ام
یادت نرود
قرارمان همین جا
زیر پرچین #شهریور.
#فریبا_قربان_کریمی
#عصر_تون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دفتر #شهریور را باز کرده ام
#برگ_اول آن را
با کاغذی از #جنس_دلت جلد می کنم
صفحه هایش را
صاف و یکدست
با امید خط کشی می کنم و
اینبار
با احتیاط بیشتری
ورق می زنم
اینبار
خوش خط تر می نویسم:
خیابان تابستان
کوچه شهریور
منطقه شش
پلاک 1
آخرین سمفونی تابستان!
و
#چشمان_شهریور
دلتنگیم را بدرقه می کند
آمدنش وعدهٔ برگ ریز🍁
پائیز را می دهد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#برگ_اول آن را
با کاغذی از #جنس_دلت جلد می کنم
صفحه هایش را
صاف و یکدست
با امید خط کشی می کنم و
اینبار
با احتیاط بیشتری
ورق می زنم
اینبار
خوش خط تر می نویسم:
خیابان تابستان
کوچه شهریور
منطقه شش
پلاک 1
آخرین سمفونی تابستان!
و
#چشمان_شهریور
دلتنگیم را بدرقه می کند
آمدنش وعدهٔ برگ ریز🍁
پائیز را می دهد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دقیقه ها را از #شهریور قرض گرفتهام
صفحه های دفترِ زندگی ام را ورق بزن
می خواهم
دراین لحظه های یادت
میان تلنگرنگاهی پاک
#تـღـو را
درنگاتیو خاطرات
از گلبرگ خیال بچینم
و در #قلبی که مستعمرۀ توست
خاکستریِ نبودنت را کات
و هالۀ یادت را باز پخش،
و
آنچه بر پردۀ چشم اکران میشود
تنها لبخند تو باشد،
بگذار
که دنیایم از اینجا به بعدش
مملو از #تـღـو باشد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
صفحه های دفترِ زندگی ام را ورق بزن
می خواهم
دراین لحظه های یادت
میان تلنگرنگاهی پاک
#تـღـو را
درنگاتیو خاطرات
از گلبرگ خیال بچینم
و در #قلبی که مستعمرۀ توست
خاکستریِ نبودنت را کات
و هالۀ یادت را باز پخش،
و
آنچه بر پردۀ چشم اکران میشود
تنها لبخند تو باشد،
بگذار
که دنیایم از اینجا به بعدش
مملو از #تـღـو باشد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀