#دوستت_دارم
این #دوست داشتن انقدر دلچسب است که
طعم گس تمام دلتنگیِ #غروبِ روزهای نبودنت را
با شیرینی یادِ لبخند #چشمانت دلنشین می کند
هر چند که حاصل این #عشق و #دلدادگی
تکرار و تکرارِ هر روزه ی #تنهایی باشد
که نبض #قلب خسته ام را نا منظم می کند؛؛
دستان #عاشقم دیگر
امیدی به گرفتن دستان #عشق #تو #ندارند
و ابرهای #دلتنگی ام در #حسرت شانه ای امن
برای #باریدن در خود خواهند غُرید
و می دانم در سرمای انجمادِ
دوری و اندوه نبودن هایت خواهند شکست
و برهوت #تنهایی ام #سیراب از حضور #تو نمی شود ..
اما من کم نمی آورم
در #دشت #ارغوانی #قلبم امیدوارانه
جوانه های بودنت را می کارم
از پای نمی افتم در مسیر #عشق اهورایی تو
و دست از رویای شیرین با #تو بودن نخواهم کشید..!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
این #دوست داشتن انقدر دلچسب است که
طعم گس تمام دلتنگیِ #غروبِ روزهای نبودنت را
با شیرینی یادِ لبخند #چشمانت دلنشین می کند
هر چند که حاصل این #عشق و #دلدادگی
تکرار و تکرارِ هر روزه ی #تنهایی باشد
که نبض #قلب خسته ام را نا منظم می کند؛؛
دستان #عاشقم دیگر
امیدی به گرفتن دستان #عشق #تو #ندارند
و ابرهای #دلتنگی ام در #حسرت شانه ای امن
برای #باریدن در خود خواهند غُرید
و می دانم در سرمای انجمادِ
دوری و اندوه نبودن هایت خواهند شکست
و برهوت #تنهایی ام #سیراب از حضور #تو نمی شود ..
اما من کم نمی آورم
در #دشت #ارغوانی #قلبم امیدوارانه
جوانه های بودنت را می کارم
از پای نمی افتم در مسیر #عشق اهورایی تو
و دست از رویای شیرین با #تو بودن نخواهم کشید..!!
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم
یک #شانه می خواهد
که بگذارم سرم را
به رویش سر دهم گریه
بگویم حرف های آخرم را
دلم
یک #موج میخواهد
کشاند جسم من را
تا میان بستر دریا
تلاطم های قلبم را
بگیرد در خودش
آهسته و آرام
دلم
یک #جنگل بارانی و
سرسبز می خواهد
که اشک چشم هایم
گم شود در بارشِ
رگباری اش در زیر هر برگ
از درختانِ
به هم نزدیک و زیبایش
دلم
یک #کوه می خواهد
زنم فریاد تا پیچد
صدایم در دلش
شاید مرا در خود بگیرد
تکیه گاهی امن باشد
جسم خُرد و خسته ام را
دلم
یک #دشت میخواهد
پر ازگل پونه های
وحشی و سرسبز
بگیرم در بغل عطرش
بشوید از وجودم گرد و زنگارِ
تمام غصه هایم را
دلم
یک #ماه میخواهد
بتابد در دل شبهای
تنهایی و بی خوابی
بپوشاند حریر مخملش را
به روی پلکهای نیمه بازم
دلم #آرامشی از جنس
لمسِ عشق می خواهد
دلم آرامشی مطلق
برای لحظه ای دوری
از انبوهِ...
هزاران غصه میخواهد
دلم
یک #سایه میخواهد
که چتری باشد از
مهر و وفاداری
برای خواندن و ماندن
برای ماندن و مردن
دلم 💚
یک #عشق میخواهد
که بنشیند ، بگوید ...
دل دهد ، قلبم نرنجاند
بماند ، نشکند ....
آغوش باشد #عشق باشد
#افسانه_احمدی_پونه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یک #شانه می خواهد
که بگذارم سرم را
به رویش سر دهم گریه
بگویم حرف های آخرم را
دلم
یک #موج میخواهد
کشاند جسم من را
تا میان بستر دریا
تلاطم های قلبم را
بگیرد در خودش
آهسته و آرام
دلم
یک #جنگل بارانی و
سرسبز می خواهد
که اشک چشم هایم
گم شود در بارشِ
رگباری اش در زیر هر برگ
از درختانِ
به هم نزدیک و زیبایش
دلم
یک #کوه می خواهد
زنم فریاد تا پیچد
صدایم در دلش
شاید مرا در خود بگیرد
تکیه گاهی امن باشد
جسم خُرد و خسته ام را
دلم
یک #دشت میخواهد
پر ازگل پونه های
وحشی و سرسبز
بگیرم در بغل عطرش
بشوید از وجودم گرد و زنگارِ
تمام غصه هایم را
دلم
یک #ماه میخواهد
بتابد در دل شبهای
تنهایی و بی خوابی
بپوشاند حریر مخملش را
به روی پلکهای نیمه بازم
دلم #آرامشی از جنس
لمسِ عشق می خواهد
دلم آرامشی مطلق
برای لحظه ای دوری
از انبوهِ...
هزاران غصه میخواهد
دلم
یک #سایه میخواهد
که چتری باشد از
مهر و وفاداری
برای خواندن و ماندن
برای ماندن و مردن
دلم 💚
یک #عشق میخواهد
که بنشیند ، بگوید ...
دل دهد ، قلبم نرنجاند
بماند ، نشکند ....
آغوش باشد #عشق باشد
#افسانه_احمدی_پونه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀