بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
💖🧚🧚♀💖
@Kafee_sheerr💖💖
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
بگو چند بیتی به آغاز مانده
که از من فقط یک غزل ساز مانده؟
به قدر سکوت تو من حرف دارم
ولی در گلو داغِ آواز مانده
هزاران غزل ناتمام است در من
هزاران غزل در دلم راز مانده
در این پیله یکعمر زندانی، امّا
ببین در دلم شوق پرواز مانده
بمان بیشتر، بیشتر شاعرم کن
کمی وحی تنها به اعجاز مانده
دو چشمت به من تازه جان داده، گوئی
دو بادام در دست مرتاض مانده
غزل در کنار تو پایان ندارد
بگو چند بیتی به آغاز مانده؟
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که از من فقط یک غزل ساز مانده؟
به قدر سکوت تو من حرف دارم
ولی در گلو داغِ آواز مانده
هزاران غزل ناتمام است در من
هزاران غزل در دلم راز مانده
در این پیله یکعمر زندانی، امّا
ببین در دلم شوق پرواز مانده
بمان بیشتر، بیشتر شاعرم کن
کمی وحی تنها به اعجاز مانده
دو چشمت به من تازه جان داده، گوئی
دو بادام در دست مرتاض مانده
غزل در کنار تو پایان ندارد
بگو چند بیتی به آغاز مانده؟
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بدون مقصد، پایانهها شبیه هماند
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدونِ مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
همین که دور شوی، خانهها شبیه هماند
کسی شبیه تو حرف مرا نمیفهمد
مسلّم است که بیگانهها شبیه هماند
من و تو از غمِ دوری، شبیه هم شدهایم
که بعد زلزله، ویرانهها شبیه هماند
به پای سوختنم اشک از چه میریزی؟
به چشمِ شمع که پروانهها شبیه هماند
فقط شرابِ نگاه تو مست کرده مرا
که گفتهاست که پیمانهها شبیه هماند؟
کسی که میرود، از گمشدن نمیترسد
بدونِ مقصد، پایانهها شبیه هماند...
#غزاله_شریفیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀